روزنامه آلمانی "یونگه ولت" گزارش جامعی
از تحولات و اصلاحات جاری در ترکیه منتشر
کرده است. این گزارش از کودتای 1980 نظامی
ها در ترکیه آغاز می شود، که انگیزه
امریکائی آن، انتقال وظائف ایران در زمان
شاه، به نظامی ها در ترکیه بود. دولت
کنونی ترکیه با رفراندوم پیرامون قانون
اساسی که بدست نظامی های این کشور، پس از
کودتای 1980 تدوین شد، و گرفتن 58 در صد
رای موافق شرکت کنندگان دراین رفراندوم به
این اصلاحات، گام بلندی برای زدودن نتایج
کودتای 1980 در قانون اساسی ترکیه برداشت.
امروز، نه تنها بحث بر سر اصلاحات و
تحولات در ترکیه است، بلکه برای ما ایرانی
ها، بحث عمیق تر، یافتن ریشه های مشترک
کودتای 1980 ترکیه و کودتای 22 خرداد 1388
در ایران است. شباهت های حیرت آوری میان
این دوکودتا وجود دارد. طراحان و کارشناس
امریکا، سالها پیش از کودتای
1980 به ارتش ترکیه پیشنهاد کرده بودند یک
صندوق تعاونی
ایجاد کنند که افسران مجبور به پرداختن
10 در صد از حقوق خود به آن صندوق بودند.
تا سال 1980 این صندوق نه تنها در صنایع
نظامی ترکیه، بلکه در شعبت کنسرن های بین
المللی در ترکیه مانند گودییر، موبیل
ایل، شل و هیلتون نیز سهیم بود. "اویاک"
در پی رشد چند ساله خود به دومین گروه
بازرگانی کشور تبدیل شده بود. ریشه های
اقتصادی کودتای ژنرال ها در اینجا بود.
بلافاصله
پس از سرکوب گسترده احزاب و آزادی ها و
راه انداختن ماشین اعدام و قتل های زنجیره
ای در ترکیه،
پارلمان این کشور نیز منحل اعلام شد و
فعالیت احزاب ممنوع شد. بیش از 200 نفر از
نمایندگان پارلمان دستگیر شدند. اعتصاب
ممنوع شد، (
DISK
(
فدراسیون اتحادیه های کارگری که چپ بود
ممنوع گشت.
نظامی های به دولت رسیده، که یک غیر نظامی
بنام "دمیرل" را بعنوان کارگزار خود نخست
وزیر کرده بودند ، دست به سوی صندوق بین
المللی پول دراز کردند. این صندوق 3
میلیارد دلار در اختیار آنها گذاشت، اما
به این شرط که سیستم "یارانه" ها را قطع
کنند، دستمزدها را بالا نبرند، حق اعتصاب
را از قانون حذف کنند و دست به اخراج های
گسترده در واحدهای تولید بزنند. یعنی "نئو
لیبرالیسم اقتصادی" را دراین کشور حاکم
کنند. ژنرال ها چنین کردند. دسته های شبه
فاشیستی تحت حمایت دولت که نام "گرک های
خاکستری" را برای خود انتخاب کرده بودند
وسیعا گسترش یافتند و لیست بلند بالائی
برای قتل های سیاسی توسط این شبه فاشیست
ها تهیه شد. دولت و نظامی ها، درحالیکه
این سازمان شبه فاشیستی فرامین آنها را
اجرا می کرد، مسئولیت آنها را نمی پذیرفت.
شبیه ماجرای "گروه های خودسر" در جمهوری
اسلامی.
"گرگهای خاکستری"، در سال کودتا، یعنی
1980 در حدود 200 هزار عضو ثبت شده و یک
میلیون هوادار داشت. دولت کودتا از میان
همین نیروی سازمان یافته، برای نیروی ضد
شورش ترکیه عضو گیری کرد. نام رسمی این
نیروی ضد شورش " اداره جنگ های ویژه " بود
و فرماندهی مستقیم آن برعهده ژنرال "کنان
اِوِرِن"، رئیس ستاد ارتش و رهبر کودتا
قرار داشت. (شباهتی میان بسیج و نقشی که
سرلشگر فیروز آبادی در کودتای 22 خرداد
ایفاء کرد نمی بینید؟)
رویهم رفته 650 هزار نفر در ترکیه دستگیر
شدند. تعداد زندانیان سیاسی در یکسال پس
از کودتا 123 هزار نفر و در پایان سال
1985 بیش از 6 هزار نفر بود. تقریبا فرد
فرد مخالفان سیاسی در زندان
شکنجه
شده بودند. برژینسکی مشاور امنیتی جیمی
کارتر، رئیس جمهور آمریکا با صراحت اعلام
کرد: "دولت نظامی برای ترکیه و همچنین
برزیل بهترین راه حل است".
(با این همه شواهد، باز هم می توان در
باره ماهیت کودتای 22 خرداد دچار تردید
شد؟ کودتائی که امریکا طراحی کرد و برای
فراهم ساختن زمینه آن، ژنرال های ارتش
ترکیه را وارد اقتصاد این کشور کرد، مشاور
رئیس جمهور امریکا، سالها بعد فاش ساخت که
آن را تائید کرده بود و...
آقای خامنه ای می تواند روی صندلی دسته
دار نشسته و باد در گلو انداخته و حرف های
ضد امریکائی بزند، اما باید نتیجه را دید
نه ادعاها را. نتیجه که در برابر مردم
است، اجرای کودتائی امریکائی در ایران است
و برای برداشتن گام های پایانی آن نیز
زمینه را فراهم می کنند. حتی با حمله
نظامی به ایران و سپس نشستن با ژنرال های
سپاه پشت یک میز و امضای قرارداد تسلیم
سپاه و تبدیل آن به کارگزار مستقیم
استراتژی منطقه ای امریکا!
ترجمه گزارش روزنامه یونگه ولت را از
اینجا نیز می
توانید بخوانید. |