مصطفی تاج
درباره دروغگوئی های جدید احمدی نژاد در سفر نیویورک گفت: مدل
مطلوب حکومت آقای احمدی نژاد و حزب پادگانی نه جمهوری است و نه
اسلامی و نه ایرانی، بلکه نظامی
فاشیستی است. تجربه ما از مشروطه تاکنون نشان می دهد که
هر زمان انتخابات نمایشی و مجلس فرمایشی شده، قوه مقننه دررأس
امور قرار نداشته است. امروز عملا کودتاچیان و حزب پادگانی در
رأس امورند نه مجلس.
احمدی نژاد
ایران را آزادترین کشور جهان خوانده که چند صدایی در آن حاکم
است و ادعا کرده که رقبای انتخاباتی وی آزادانه به فعالیت
مشغولند.
محدودیت های
روزافزون برای آقایان کروبی و موسوی، بایکوت خبری این دو
بزرگوار. ممنوع شدن مطبوعات از درج اخبار آنان – البته فحاشی و
تحریف منعی ندارد- فیلتر سایت های آنان، توقیف احزاب آنان و
طرفداران اصلاح طلبشان یکی پس از دیگری در برابر چشم مردم است.
31 شهریور، روز ملاقات کابینی مصطفی تاج زاده
با همسرش بود. او در این ملاقات یادداشتی را جهت انتشار
دراختیار همسر خود قرار داد که بخش هائی از آن را می خوانید:
«این که آقای احمدی نژاد تصمیم گرفته مکنونات
قلبی خود را علنی کند، یعنی نظام مورد نظر خود را تک حزبی می
خواند و وجود دسته بندی و در واقع گرایش های سیاسی متفاوت را
مغایر ارزش های انقلاب معرفی می کند و از صدور منتقدان و
مخالفان خود به خارج از کشور سخن می گوید و با تفکیک قوا
مخالفت کرده و دیگر مجلس را در رأس امور نمی داند و دخالت
احزاب را در مدیریت کشور محکوم می کند، به آن دلیل است که پس
از سرکوب یک سال گذشته، میدان را برای یکه تازی و تحقق یکه
سالاری مناسب می بیند. در حقیقت وقتی آزادی مطبوعات و احزاب و
تجمعات و انتخابات به محاق می رود و شخصیت های وارسته، فهیم و
شجاع و مدیرانی هم چون آقایان بهزاد نبوی، میردامادی، آرمین،
صفایی فراهانی، داود سلیمانی، کیانوش راد، تاجرنیا، مرعشی و
... (نمایندگان مجلس ششم) به جای حضور در مجلس گرفتار محاکمه و
بند و زندان می شوند، حزب پادگانی تصور می کند که فرصت طلایی
استحاله جمهوری اسلامی ایران را به نظام تک حزبی استبدادی به
دست آورده است.
مدل مطلوب حکومت آقای احمدی نژاد و حزب
پادگانی نه جمهوری است و نه اسلامی و نه ایرانی. بلکه نظامی
فاشیستی است.
زمانی که انتخابات مجلس هفتم به شکل نمایشی
برگزار شد و صلاحیت نامزدهای مخالف تک صدایی با اتکاء به نظارت
استصوابی رد شد و مجلس هفتم و سپس مجلس هشتم به شکل فرمایشی
تشکیل شد، مجلس دیکر در رأس امور نبوده است. تجربه ما از
مشروطه تاکنون نشان می دهد که هر زمان انتخابات نمایشی و مجلس
فرمایشی شد، قوه مقننه هرگز دررأس امور قرار نداشت. به هر حال
امروز عملا کودتاچیان و حزب پادگانی در رأس امورند نه مجلس
مستقل و مدرس پرور.
آقای احمدی نژاد با وجود مواضع فوق و عملکرد
سرکوب گرانه وزارت اطلاعات، ارشاد و کشورش در زمینه نقض حقوق
شهروندان، ایران را آزادترین کشور جهان می خواند که چند صدایی
در آن حاکم است و ادعا می کند رقبای انتخاباتی وی آزادانه به
فعالیت مشغولند.
در این زمینه باید گفت:
اولا ایجاد محدودیت های روزافزون برای آقایان
کروبی و موسوی خلاف ادعای وی را ثابت می کند. امروز صدا و
سیمای میلی و تک صدا نه تنها آن دو بزرگوار را بایکوت خبری
کرده بلکه به مناسبت و بی مناسبت انواع اتهامات را متوجه آنان
کرده و می کند. مطبوعات نیز از درج اخبار آنان جز فحاشی و نقد
غیرمنصفانه منع شده اند و سایت های آنان نیز فیلتر و احزاب
آنان و طرفداران اصلاح طلبشان یکی پس از دیگری توقیف شده اند.
با وجود این استبداد طلبان ایرانی، این میزان محدودیت را کافی
ندانسته حصر خانگی را به آنان تحمیل کرده اند و توجه ندارند که
در جهان جهانی شده امروز، حتی در «بورکینافاسو» نیز با
نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چنین رفتاری نمی کنند و با نقض
حقوق آنان به حیثیت کشور آسیب وارد نمی کنند و تصویری زشت از
آن به جهان ارائه نمی کنند به طوری که رئیس دولت مجبور شود در
مقر سازمان ملل متحد به دروغ اعلام کند که «رقبا و مخالفان ما
آزادانه به فعالیت مشغولند.» ثانیا اگر ادعای آقای احمدی نژاد
درست است و در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، چگونه می تواند
محکومیت های سنگین هشت سال و نه سال و حبس در تبعید را به
دانشجویان مظلوم و متعهد ایرانی مشاهده کند و دم برنیاورد؟ در
کجای دنیا یک دانشجوی دختر را به جرم نگاه متفاوت و زبان نقاد
به 9 سال و نیم حبس محکوم می کنند؟ من این جا به احکام ظالمانه
و سنگین علیه روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی و غیره
اشاره نمی کنم که مثلا آقای نوری زاد تنها به دلیل نگارش نامه
منتقدانه در زندان به سر می برد و با وجود این اعلام می کنند
که زندانی سیاسی نداریم.البته اگر هر یک از زندانیان سیاسی ما
پاسپورت آمریکایی داشتند، آقای احمدی نژاد شخصا پرونده آنان را
پیگیری می کرد و برای آزادی آنان با مقامات قضائی به مکاتبه و
مذاکره می پرداخت.
بگیر و ببند و سرکوب و انسداد در زمان محمدرضا
شاه جواب نداد و روش های استبدادی نمی تواند پاسخگوی اداره
کشور باشد و قطعا این روش ها محکوم به شکست است. مگر
حصر مرحوم آیة الله منتظری
اندکی از محبوبیت او کاست یا به محبوبیت دیگران افزود که
دوباره به این روش ها تمسک جسته اند؟ من به عقلای قوم هشدار
داده یادآور می شوم که ایرانیان از مشروطه تاکنون نشان داده
اند که استبداد را برنمی تابند و هرگز زیر بار استبداد دینی
نخواهند رفت. استبدادی که به تعبیر آیة الله نائینی بدترین نوع
دیکتاتوری است و در واقع جسم و جان و زندگی عمومی و خصوصی مردم
را در انقیاد خود در می آورد. به باور من اندکی زمان لازم است
تا استبدادطلبان ایرانی و طرفداران اندیشه طالبانی- پادگانی
همه آن چه در چنته دارند را بیرون بریزند و دستشان را کاملا رو
کنند و پیروان خود را بیش از پیش شرمسار سازند و در نهایت
مجبور شوند از برج غرور و تفرعن و استبداد پایین آمده دست از
سرکوب بیشتر و بگیر و ببندها بردارند.» |