«مخالفت ما و
دشمنی ما
بنيادی است.
هر دو در حال برنامهريزی
برای مقابله با هم هستيم. محور دشمن،
آمريكا است
و اسرائيل. بقيه يا تابعاند، يا رودربايستی دارند، يا ضعيف
.جبهه دشمن
در حال ضعيف شدن است و جبهه ما در حال قوی شدن
.دشمن
عقبه مردمي
در جهان ندارد كه هيچ، منفور
ملتهاست. اقتصاد ويراني دارد و در
سردرگمي
ناشی از اشتباهات سياسي خود سرگردان است. اما ما؛ رشد پيشرفت
علمی مان
11 برابر متوسط جهانی است. روحيه بالا و اميد به آينده داريم.
ميدان
سياسيمان با نشاط است. عقبهمان در بين ملتها و كشورها، قوی
است و
تجربههاي
سياسی مان موفق
.
دشمن براي مبارزه
با ما برنامه دارد.
فشار
اقتصادی، تهديد نظامی، جنگ روانی در كشور و در مجامع
بينالمللی،
خرابكاری
سياسی. كنار همه اينها شعار مذاكره را هم فراموش نمی كند. بايد
اينها را
بفهميم. بايد همه با هم بفهميم.»
بموجب همین
سخنان، آقای خامنه ای در جلد ناپلئون رفته و کشور را به سمت یک
جنگ می برد. از آن فاجعه بارتر آن که همه ویرانی و ناتوانی را
در جبهه دشمن می بیند و همه آبادی و نشاط سیاسی و حمایت مردمی
را جبهه خود. اگر دانسته دروغ می گوید و حقایق را وارونه جلوه
می دهد، بقول آیت الله منتظری جائر است و باید سرنگون شود، و
اگر واقعا بر این یقین است، باید دید و بررسی کرد که چه کسانی
چنین اطلاعاتی به او داده و مغزشوئی اش کرده اند. بویژه در
باره نشاط سیاسی در ایران و حمایت مردمی از نظامی که یکسال و
سه ماه است جرات نمی کند اجازه کوچکترین راهپیمائی قانونی به
مردم بدهد و با تجربه ترین کارگزاران 30 ساله اش یا در زندان
اند و یا در انتظار ترور و نابودی و اعدام!
شناخت او از
باصطلاح خود "استکبار" یا امپریالیسم جهانی همین است که گفت.
همچنان که انتظارش از مردم کشورهای عرب منطقه همان است که بیان
داشت و برای آن میلیاردها دلار ریخت و پاش در تمام این کشورها
کرده است.
علی خامنه ای در 10 روز گذشته دو دیدار و
سخنرانی داشت. نخست با سران نظام و دیگری با گروهی از
دانشجویان. در این دو دیدار و سخنرانی طولانی، او در لابلای
جملاتش به نکاتی اشاره کرد، که بسیار مهم است. نه از این نظر
که او سخنی بدیع مثلا برای وحدت ملی، یا خاتمه بخشیدن به بحران
عمومی کشور و یا قبول اشتباهاتی که بویژه در انتخابات 22 خرداد
مرتکب شد، گفته باشد و به جای توصیه به "توبه" و "پذیرش
انتقاد" به دیگران، خود توبه کرده و یکبار از خویش انتقاد کند.
خیر، این نکات مهم در سخنرانی او حاوی دو نکته محوری و اعتراف
به دو مسئله مهم بود:
1- این که او ایران را به سمت یک جنگ ویرانگر
می برد و برای آن یک طرح و تئوری دارد که برای نخستین بار در
سخنرانی برای سران نظام به آن اعتراف کرد.
2- بیان صریح بی اعتقادی اش به مردم و آگاهی و
شعور آنها، و اعتراف به خوی دیکتاتوری و خود محور بینی اش در
دیدار با دانشجویان.
درباره دیدار و سخنرانی برای آنهائی که بعنوان
دانشجو به دیدارش برده شده بودند، مطلب مستقلی را همراه با
فیلم آن بخش مورد نظر ما از سخنرانی اش در همین شماره پیک نت
می خوانید.
اما درباره تئوری نظامی و جنگی که ایران را به
ورطه آن می کشاند، آنچه را در ادامه می خوانید از پایگاه اطلاع
رسانی وی و به نقل از سخنرانی اش برای سران نظام استخراج کرده
ایم. نکات مهمی که در لابلای پرگوئی ها و لفاظی های او گُم شده
و کمتر به آن توجه شده بود.
پايگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت
آيتالله خامنهای، بعنوان
حاشيه هايی از ديدار چهارشنبه گذشته
كارگزاران نظام با رهبر فرزانه انقلاب نوشت:
«مخالفت ما و دشمنی ما
بنيادی است. هر
دو در حال برنامهريزی برای
مقابله با هم هستيم. محور دشمن،
آمريكا است و اسرائيل. بقيه يا
تابعاند، يا رودربايستی دارند، يا ضعيف
.جبهه
دشمن در حال ضعيف شدن است و جبهه ما در حال قوی شدن
.دشمن
عقبه مردمی در جهان ندارد كه هيچ،
منفور ملتهاست. اقتصاد
ويراني دارد و در
سردرگمي ناشی از اشتباهات سياسي خود سرگردان
است. اما ما؛ رشد پيشرفت
علمی مان 11 برابر متوسط جهانی است.
روحيه بالا و اميد به آينده داريم.
ميدان سياسيی مان با نشاط است.
عقبهمان در بين ملتها و كشورها، قوی است و
تجربههای سياسی مان موفق
. دشمن براي
مبارزه با ما برنامه دارد.
فشار اقتصادی، تهديد نظامی، جنگ روانی
در كشور و در مجامع بينالمللی،
خرابكاری سياسی. كنار همه اينها شعار
مذاكره را هم فراموش نمی كند. بايد
اينها را بفهميم. بايد همه با هم
بفهميم.»
بموجب همین سخنان، آقای خامنه ای در جلد
ناپلئون رفته و کشور را به سمت یک جنگ می برد. از آن فاجعه
بارتر آن که همه ویرانی و ناتوانی را در جبهه دشمن می بیند و
همه آبادی و نشاط سیاسی و حمایت مردمی را جبهه خود. اگر دانسته
دروغ می گوید و حقایق را وارونه جلوه می دهد، بقول آیت الله
منتظری جائر است و باید سرنگون شود، و اگر واقعا بر این یقین
است، باید دید و بررسی کرد که چه کسانی چنین اطلاعاتی به او
داده و مغزشوئی اش کرده اند. بویژه در باره نشاط سیاسی در
ایران و حمایت مردمی از نظامی که یکسال و سه ماه است جرات نمی
کند اجازه کوچکترین راهپیمائی قانونی به مردم بدهد و با تجربه
ترین کارگزاران 30 ساله اش یا در زندان اند و یا در انتظار
ترور و نابودی و اعدام!
شناخت او از باصطلاح خود "استکبار" یا
امپریالیسم جهانی همین است که گفت. همچنان که انتظارش از مردم
کشورهای عرب منطقه همان است که بیان داشت و برای آن میلیاردها
دلار ریخت و پاش در تمام این کشورها کرده است. |