مهدی کروبی، رئیس مجلسین سوم و ششم با انتشار نامه ای خطاب به
ملت ایران، انگیزه یورش های پیاپی به خانه خویش را شرح داد. او
نوشت:
در حملات وحشیانه شب های
قدر دیدیم که ابتدا مزدبگیران را افراد مؤمن، متعهد و ولایت
مدار قلمداد
کردند و با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و سپاهی منطقه در
صحنه، مهر تائید
بر این ادعا زدند. اما وقتی دیدند که نقشه های شان نقش بر آب
شد و حاصلی
نبردند و با طرد و نفرت مردم ایران و جهانیان مواجه شدند طی
اطلاعیه ای این
عناصر را خودسر، بی تدبیر و بی بصیرت نامیدند. عده ای خودسر؟
آری، عده ای
خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی
کنترل جهان
است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند.
ملت شریف و آزاده ایران
شما خود ناظر و شاهد بودید که در روزهای گذشته به خصوص در
لیالی مبارک
قدر، اوباشی با هدایت و سازماندهی عده ای از خدا بی خبر و بی
منزلت، با
سلاح گرم و سرد بی شرمانه به منزل و مأوای این خدمتگزار کوچک
شما حمله
آوردند و با ما و همسایه های صبورمان چنان کردند که قلم از شرح
و بیان آن
عاجز و شرمسار است؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخ ها و
اوباش درباری
را سفید کردند. به سنگ پراکنی بسنده نکردند و تیراندازی کردند.
رای مردم خوردن و پرسش کنندگان را به گلوله بستن و منتقدان را
به
زندان انداختن و مطبوعات را دهان دوختن کم بود، که رمضان و
لیالی قدر را
درجمهوری اسلامی - سی سال پس از انقلاب اسلامی- چنین به خیال
تثبیت قدرت خود
بی حرمت کردند.
آنها بی شک با مهدی کروبی
کاری ندارند، با آرمان انقلاب که همانا آرمان مردم شریف و
آگاه، آرمان
اندیشمندان و آزاد اندیشان این دیار، آرمان دانشجویان و
دانشگاهیان، آرمان
جوانان خسته از ریا و تزویر و دروغ، آرمان شهیدان و به خون
افتادگان این
مرز و بوم سر ستیز و جنگ دارند.
آنکه
از مردم برید راهی نخواهد داشت جزآنکه به چند
قداره بند باج گیر دلخوش کند و این سرنوشت آنهایی است که
زورگویی را
جایگزین مردمسالاری می کنند و آرای مردم را کاغذ باطله می
پندارند. طنز ماجرا آنجاست که گمان می
برند می توانند مهدی کروبی را با بی شرمی ها و اذیت و آزارهای
کودکانه
شان، در دفاع از مردم و آرمانهای انقلاب مایوس کنند.
اینجانب از عنفوان جوانی با اتکا و ایمان به خداوند متعال و
شاگردی امام
راحل در مقابل حکومت طاغوت با همه سختیها و رنجها ایستاده ام؛
و خدای را
سپاس و منت می گذارم که تا کنون نیز توفیق آن را داشته ام که
بر این عهد و
میثاق خویش پایدار بمانم. آنچنانکه زندان و شکنجه های شاه
ستمگر، مرا از
میدان به در نکرد، مسند صدارت و قدرت نیز همچون عده ای چشمان
او را کور
نکرد، و اکنون نیز جور و ستم حرمت شکنان موجب تسلیم و سکوت او
نخواهد شد. آنها را ببین که خیال می کنند با
این نمایش های مبتذل و ارعاب های کودکانه، کروبی را از میدان
به در می کنند
و او از ترس مرگ تب می کند؛ حال آنکه او صبر و استقامت را در
رکاب خمینی
کبیر آموخته است و جوانی اش را با او، در کنار او و با آرمان
های او به
پیری رسانده است، و امیر الحجاج خمینی و نماینده وی در سرپرستی
و نگهداری
فرزندان شهدای انقلاب اسلامی ایران بوده است. عده ای از خدا بی
خبر گمان می
کنند که مهدی کروبی می تواند انحراف انقلاب اسلامی را شاهد
باشد و دم بر
نیاورد و اسلام را ذلیل ببیند و با ارعاب به کنجی بخزد و عافیت
بجوید.. فکر می کنند با حمله به مساجد وخانه
بزرگان، زندانی کردن یاران خمینی کبیر، به زنجیر کشیدن
نویسندگان و روزنامه
نگاران و فعالان حقوق بشر و روشنفکران خیر اندیش وایجاد رعب و
وحشت در
زندان ها و جامعه، می توانند در برابر نسیم بهاری و شکوفائی
اجتماعی ایران
سد و مانعی ایجاد کنند؟آنها البته ترسیده اند که نتوانند با
نسیم بیداری و
آزادی مردم مقابله کنند و از همین روست که راه ارعاب پیش گرفته
اند. چرا که
آنکه می ترسد، می ترساند.
مردم آزادیخواه ایران
ما نیک واقفیم که در جناح دیکتاتورماب و تمامیت خواه، چنان یاس
و ناامیدی،
تفرقه و تشتت و سر در گمی و عدم برنامه ریزی حکمفرماست که بروز
چنین
رفتارهای ابلهانه ای از جمله نتایج همین یاس و ناامیدی است.
واقفیم که
اولیا امور تسلطی بر اعصاب و روان پریشان خود ندارد و از داشتن
برنامه ای
برای اداره کشور حتی در ابتدائی ترین سطوح آن محرومند.
ملت شریف ایران!
ما با نشاط و امیدوار به لطف پرودگار، راه سبز امید به آزادی
را با قدم
های استوار خویش ادامه داده و دست در دست هم به پیش می رویم و
هوشیارانه
مراقبیم تا این دون صفتان، راه اعتراض مسالمت آمیز و انسانی ما
را به خشونت
و خون ریزی نکشانند. چنین نمایش های کودکانه ای نیز نه تنها
راه ما را سد
نخواهد کرد که برعکس بر ایمان ما به راهی که دنبال می کنیم
خواهد افزود:
راه مبارزه با دروغ و سبعیت و قلدرمآبی.
سبحانک انت الذی لا اله الا انت انی کنت من الظالمین |