كاظم دارابی، از عاملین ترور پر کشتار "میکونوس" در شهر برلین
آلمان است. این ترور را یک گروه انجام داد و دارابی نقش
فرماندهی در آن داشت. دوستانش توانستند بعد از ترور از آلمان
بگریزند و عمدتا به لبنان بروند، اما وی دستگیر شد و در آلمان
محاکمه و محکوم به حبس ابد شد. دادگاه او طولانی و علنی بود.
در یک معامله سیاسی و شاید مبادله زندانی، سرانجام وی سال
گذشته آزاد شد و به ایران بازگشت.
اخیرا در چند برنامه تلویزیونی در صدا و سیمای حامی ترور و
کودتا شرکت کرده و خودش را قهرمان ملی اعلام کرده است. در ترور
میکونوس رهبر حزب دمکرات کردستان ایران، یعنی دکتر صادق
شرفکندی و چند تن دیگر از فعالان کرد ایرانی کشته شدند.
شرفکندی پس از ترور عبدالرحمان قاسملو در پایتخت کشور اتریش
"وین" جانشین وی شد. قاسملو بدست گروه دیگری از همکاران و
دوره دیده هائی مانند "دارابی" ترور شد و گفته می شود "احمدی
نژاد" نقش همآهنگ کننده را در آن ماجرا داشت.
آلمان جمهوری اسلامی نیست و دادگاه های آن نیز دادگاه های
انقلاب و غیر انقلاب جمهوری اسلامی نیست. در این کشور قانون
حاکم است و هیچ بازجو و پلیس و زندانبانی از ترس پیگرد قانونی
جرات زدن یک سیلی به گونه زندانی ندارد. دادگاه نیز بر اساس
مستندات و شواهد و اظهارات شهود قضاوت می کند نه بر اساس حکم
از قبل صادر شده در بیت رهبری.
کاظمی دارابی، همه اینها را میداند زیرا 16 سال در زندان آلمان
بوده است و آنقدر با احمدی نژاد و افرادی نظیر او و بازجوها و
عوامل ترور واحد قدس سپاه پاسداران آشنائی دارد که بداند
مقایسه زندان آلمان با زندان اوین، تفاوت میان ماه من تا ماه
گردون است!
صدا و سیما، برای مقابله با فشار جهانی علیه نقض حقوق بشر در
ایران و درکمال بی حیائی کاظم دارابی را به همراه دو نفر دیگر
از هم کیش هایش بعنوان مجری تلویزیونی و کارشناس حقوق بشر روی
صفحه سیما آورده است تا از نقض حقوق بشر در زندان آلمان بگوید
و زندان اوین را تبرئه کند!
آدمی عامی و کم سواد است و آنچه را می گوید، پیشتر تمرین کرده
و یادش داده اند. نوع حرف زدن و لغات و اصطلاحاتی که از آنها
استفاده می کند و عدم تسلطش به موضوع هائی که طرح می کند کاملا
این ارزیابی را ثابت می کند.
مجری برنامه که حداقل خاطرات امیرانتظام را هم نخوانده تا
بداند چه مدت زندان بوده و درباره زندان خود و دیگر زندانیان
چه گفته، مدام روغن داغ روی حلیمی می ریزد که کاظم دارابی هم
می زند!
این برنامه ها و تلاش ها، شاید تا دو یکسال و نیم پیش میتوانست
عده ای را فریب بدهد، اما از 22 خرداد 88 به بعد همه پرده ها
فرو افتاده و مردم در وسعتی تاریخی و بی نظیر در ایران، از
فجایع و جنایات حکومتی در زندان و بیرون از زندان آگاه شده
اند. بنابراین، مردم کل صدا وسیما را بعنوان بلند گوی دروغگوئی
می شناسند، چه رسد به برنامه ای که در آن کاظم دارابی در آن
ظاهر شود.
اما، در همین برنامه هم نکات جالبی وجود دارد که شنیدنی و
خواندنی است. برای نمونه وقتی دارابی از زندان انفرادی خود در
آلمان می گوید و آن را 6 متر مربع، با تجهیزات – توالت- ذکر می
کند.
همین یک نمونه را باید گرفت و رفت جلو. مثلا آخرین نامه های
منتشر شده از زندان های اوین و گوهر دشت و رجائی را که امثال
مومنی، سحرخیز، نوری زاد و دیگران نوشته اند مرور کرد و سلول
انفرادی آنها را مقایسه کردن با آن سلول انفرادی که کاظم
دارابی از آن حرف می زند.
مردم که نامه سردار حمزه كرمی را خوانده اند به ریش سه مجری و
مهمان و بلبل این برنامه نمی خندند؟ اگر نخندند، آماده پرتاب
"تف" به صورت آنها نیستند. تجاوز به دختران در زندان های
جمهوری اسلامی که اظهر من الشمس بود ( مراجعه کنید به شرح
تجاوز به خانم دکتر طلوعی فعال حقوق بشر در کردستان که علیرغم
داشتن شوهر و دو فرزند، معاون دادستان سنندج در زندان به او
تجاوز کرد و دکتر بنی یعقوب در همدان و .... که این قصه سر
دراز دارد.) در حوادث پس از کودتای 22 خرداد این تجاوز، یعنی
تجاوز به زنان و دختران و حتی آوردن اعضای خانواده زندانیان
برای تجاوز و گرفتن اعتراف از زندانی، یک پله بالاتر رفت و
تجاوز به جوانان بازداشتی را امری رایج در کهریزک و اوین و
رجائی شهر و زیرزمین وزارت کشور و... کرد. می گوئیم رایج، زیرا
پیش تر، در دوران بنیانگذاری سازمان امنیت موازی در دولت
خاتمی، این نوع تجاوز ها با وبلاگ نویسان و برخی روزنامه
نگاران زن و مرد شروع شد.
اما داستان مضحک دیگری را نیز دارابی مطرح میکند.
او می گوید "هلموت هوفر" كه به گفته وی به جرم "جاسوسی" در
ایران زندانی بوده پس از بازگشت به آلمان در فیلمی كه خود او
در تلویزیون زندان دیده اتهام جاسوسی را تكذیب كرد.
دارابی نگفت اصل ماجرای هلموت هوفر چه بوده است و دلخوری او از
آزادی هوفر در كجاست. نتیجه محاكمه متهمان دادگاه میكونوس به
محكومیت سه متهم ردیف دوم لبنانی به حبس های كوتاه تر و كاظم
دارابی بعنوان متهم ردیف اول به حبس ابد انجامید. تلاش جمهوری
اسلامی برای آزادی دارابی از راه های دیپلماتیك بجایی نرسید،
در نتیجه خواستند مسئله را از طریق یك توطئه حل كنند. بر سر
راه یك آلمانی بنام "هلمت هوفر" که درمشهد دفتربازرگانی داشت
دختری را قرار دادند که با آقای هوفر آشنا شود. سرانجام شبی آن
دو را هنگام معاشقه دستگیر كردند. بلافاصله هوفر به داشتن
رابطه ی نامشروع با دختر مسلمان متهم و حكم اعدام وی صادر شد.
كاظم دارابی مبادله هوفر با وی و آزادی خود را قریب الوقوع می
دانست. اما ظاهرا دولت آلمان هم تصمیم گرفت مقابله به مثل كند.
حجت الاسلامی بنام حسینی در تلویزیون برنامه ای داشت بنام
"اخلاق در خانواده" که در آن مردم را به امر به معروف و نهی از
منكر و رعایت اخلاق در خانواده دعوت می كرد. در جریان یك سفر
این آقای حسینی به آلمان به دعوت
یك فرهنگ سرای ایرانی، آلمان ها از فرصت
استفاده کرده و برای مقابله به مثل دختر زیبایی را تحت این
عنوان كه می خواهد به دین اسلام مشرف شود در سر راه او قرار
دادند. دخترخانم هم مهمان آقای حسینی شد و آقای حسینی هم تا
صبح درس اخلاق در خانواده را به ایشان یاد داد. البته این اطاق
زیر نظر دوربین های مخفی بود و فیلم آقای حسینی 48 ساعت بعد
تقدیم جمهوری اسلامی شد. نتیجه این مقابله به مثل، آزادی فوری
هوفر و در زندان باقی ماندن دارابی بود. حسینی برای سالها از
صحنه غایب بود تا اخیرا که درکنار حواریون احمدی نژاد یکی
دوبار ظاهر شد.
البته همان زمان بین مردم شایع بود كه نسخه ای از این فیلم را
برای خانواده حجت اسلام حسینی هم ارسال شده بود یا آنها بنحوی
از این ماجرا با خبرشده بودند و به همین دلیل در آفتابه ایشان
بجای آب اسید ریخته و به معلم اخلاق در خانواده، درس اخلاقی
ابدی دادند!
این گذشته ها را اگر مرور نکنیم، صدا و سیما و آن مجری بی حیا
و مهمان بی حیا تر از او که هر دو در کنار دارابی "بی حیائی"
را رو سفید کردند، روی از حافظه ها غیب شدن، گذشته ها حساب
باز می کنند. |