میشل
"شوسودفسکی"
رئیس مرکز پژوهش
"جهانی
سازی"
و استاد اقتصاد در دانشگاه اوتاوا
در کاناداست.
او نویسنده ی کتاب «جنگ و جهانی سازی»
است،
که تاکنون به 12 زبان ترجمه شده است. آنچه
را می خوانید فشرده ای از نکات محوری و
مرتبط با ایران مقاله تحقیقی است که وی
در تازیخ 29 اگوست سال جاری میلادی منتشر
کرده است.
«تدارک
حمله به ایران و آغاز جنگی اتمی به مرحله
ای خطرناک رسیده است. آیا بشریت به دو
راهی خطرناک نابودی و یا حیات رسیده است؟
این فاجعه از
اواسط سال 1990 روی میز
وزارت دفاع امریکاست:
نخست
عراق
و سپس ایران!
پرونده این تدارک را می توان از میان
پرونده های مرکز فرماندهی امریکا که از
قرنطینه "سری" خارج شده مشاهده کرد. سوریه
و لبنان قربانیان همزمان حمله به ایران
اند.
فراتر از این گام،
کره ی شمالی، چین و روسیه
تهدید می شوند.
امریکا
از سال 2005 ، کشورهای عضو پیمان
نظامی
آتلانتیک
"ناتو"
و اسرائیل
را تبدیل به
پایگاه های ذخیره ی سلاح ها و سامانه های
نظامی پیشرفته
کرده است. این سامانه ها در اسرائیل و
کشورهای عضو ناتو کاملا مستقر و آماده عمل
شده اند. شماری از کشورهای عربی مانند
الجزایز، مصر، اردن، موریتانی، مراکش،
تونس، ژاپن، کره جنوبی، عربستان سعودی،
هند، اندونزی، سنگاپور و حتی استرالیا در
مدار همراهی با امریکا برای این حمله قرار
گرفته اند.
مصر
وظیفه کنترل
عبور و مرور کشتی های جنگی و نفتکش ها را
در کانال سوئز
را برعهده خواهد داشت.
عربستان سعودی و دولت های خلیج
فارس مامور حفاظت از
تنگه هرمز و خلیج عمان
شده اند.
در آغاز ژوئن، مصر اجازه داد که ناو
اسرائیلی و یازده ناو آمریکایی از کانال
سوئز عبور کنند.
عربستان پرواز هواپیماهای اسرائیلی بر
فراز
این کشور را
بلامانع دانسته است.
اینها
پیغام روشنی برای ایران
نیست؟
حمله آمریکا، ناتو و اسرائیل
به
ایران نتایج سنگینی در
پی خواهد داشت.
جنگ و بحران اقتصادی در پیوند تنگاتنگ با
یکدیگرهستند.
اقتصاد جنگی
توسط
"وال
استریت"
سازمان داده می شود.
سازندگان
سلاح
در امریکا
با سرعت سرگرم
دریافت
سفارش های نظامی اند
"نبرد
نفت"
در خاور میانه و در آسیای مرکزی مستقیما
برای تأمین منافع شرکت های نفتی انگلستان
و آمریکا
جریان دارد.
آمریکا و متحدانش
«فراخوان جنگ» را در بحرانی ترین
شرایط
اقتصاد جهانی صادر می کنند، بی آن که از
مهمترین مصیبت طبیعی تاریخ حرفی بزنند.
در این
فاجعه،
بریتیش پترولیوم
که
ایرانی ها آن را با نام "شرکت
نفت ایران و انگلیس"
می شناختند و
مسئول
واقعه
طبیعی در خلیج مکزیک است،
نقش آفرین است.
حرکت، مستقیما به سمت
نیروگاه های اتمی ایران، و بهتر بگوییم به
طرف جنگ تمام عیار
اتمی
علیه ایران
سرعت گرفته است.
افکار عمومی تحت تأثیر تبلیغات رسانه های
همگانی موافق، بی اعتنا و یا ناآگاه است.
تأثیرات ویرانگر جنگ اتمی یا بی اهمیت
جلوه داده می شود و یا به شکل خیلی ساده
تر، چنین
تاثیراتی
را مطرح نمی کنند.
رسانه ها
از خطر
افزایش
گرمای
زمین می گویند و می نویسند.
آنها اخبار جنجالی را منتشر می کنند.
آنفولانزای خوکی
خطر بزرگ اعلام می شود تا کسی به خطر جنگ
اتمی نیاندیشد.
جنگ علیه ایران در افکار عمومی بعنوان
مشکلی
میان بقیه
مشکلات روزمره
مردم طرح می شود. این خبر که حمله اتمی به
ایران ممکن است به جنگ جهانی بیانجامد در
صفحات اول روزنامه جائی ندارد.
سریال های جنایی و جنگی در ساعات پر
بیننده
از
شبکه های تلویزیونی پخش می
شود تا
کشتار
امری عادی تلقی شود.
هالیوود
نیز در خدمت همین هدف قرار گرفته است.
«باب بائر»
مأمور اسبق سازمان سیا به ما می گوید:
«بین سازمان سیا و هالیوود همزیستی عمیقی
وجود دارد و در حال حاضر رئیس سابق سازمان
سیا
"ژرژ
تنت"
برای گفتگو با استودیوهای فیلم سازی در
هالیوود بسر می برد.»
جنگ بعنوان مرحله ای از روندهای اجتماعی
تبلیغ می شود.
در
همین
رابطه
جنگ علیه
ایران
زیر پوشش
امنیت جهان
تدارک دیده می شود.
اگر ایران
بمباران باصطلاح
«پیش گیرنده»
شود،
از شرق مدیترانه تا مرز غربی چین، پاکستان
و افغانستان
در آتش جنگی خواهند سوخت که نام آن جز جنگ
سوم جهانی نمی تواند باشد.
بر خلاف آن چه آمریکا و ناتو رسما اعلام
می کنند،
بمباران تنها به نیروگاه های اتمی ایران
محدود
نخواهد ماند.
به احتمال قوی حمله ی هوایی گسترده خواهد
بود و زیربناهای نظامی و غیر نظامی، شبکه
های حمل و نقل، کارخانه ها و ساختمان های
دولتی نیز بمباران
خواهند شد.» |