دانشجویان عضو انجمن
فرهنگ و سیاست شیراز درتهران با محمد خاتمی دیدار کردند و با
وی درباره مبانی اصلاحات و بحران کنونی حاکم بر کشور گفتگو
کردند. دراین دیدار خاتمی گفت:
امیدوارم باز شاهد فضاهای بازو با نشاط به خصوص
در دانشگاهها باشیم تا دانشجویان با آزادی کامل بتوانند بحث و
صحبت کنند و
ادامه فضای کنونی رابه زیان همه میدانیم.
بر این باوریم که مسیر درستی انتخاب نشده است. بعد ازیک
سال که مردم و به خصوص اصلاحطلبان و نخبگان جامعه هزینههای
فراوانی
پرداختهاند و با مشکلات فراوانی روبرو بودهاند، باید همه
دریافته باشند
که تمام جامعه و نظام و حاکمیت زیان کردهاند و مردم از حکومت
دورتر
شدهاند.
اگر حکومتی پایگاه مردمیاش را از دست بدهد
ولو اینکه ابزار و امکانات قدرتمندی هم در اختیار داشته باشد
آینده خوبی
ندارد.
ببینیم وضعیت کنونی ما در جامعه
چگونه است؟
ملت و مردم ایران در ظرف یک قرن دو انقلاب کرده اند، یکی
انقلاب مشروطیت ودیگری انقلاب اسلامی که خود نشانه ظرفیت و
عظمت این ملت
است؛ در هر دو جریان عنایت به دین و در عین حال گرایش به آزادی
و مردم
سالاری و ضدیت با استعمار و استبداد در آن وجود داشته است.
اینک پرسش این است که آیا وضعیت کنونی مسیر را منحرف
کرده است؟ و آنچه ایجاد شده و می شود میتواند جلوی مسیری که
بیش از صد سال
سابقه دارد و راهی را که ملت انتخاب کرده است را بگیرد؟ یا
اینکه با وجود
هزینههائی که برای مردم و کشور ایجاد شده و میشود مسیرهمانست
که بود و
جامعه در آن رو به جلو میرود؟ باید این امر مورد بحث و بررسی
قرار
گیرد که نسبت نظام و آینده ملت با دین ، آزادی و مردم سالاری
چه می شود؟
آنچه خصوصا در این مرحله اخیر پدید آمده و
رفتارها و سیاست های نادرست موجود این تفکر را تقویت می کند که
نظام جمهوری
اسلامی نظامی است که با حقوق مردم و معیارهای یک جامعه آزاد و
آباد
پیشرفته نا سازگار است و اصلاحاتی که میگوید این نظام و انقلاب
را قبول
داریم ولو اینکه خواستار اصلاح انحرافات باشد معنی ندارد.
جریان هائی که ظاهر دینی و انقلابی به خود میگیرند ولی راه و
کارشان با روح انقلاب و
آرمان های ملت سازگار نیست با اصلاحات دشمن است.
امروز شاهد هستیم که چه بیپروا همه کسانی
که خواست های قانونی دارند و به آرمانهای انقلاب و حقوق مردم
احترام می
گذارند و پای بند موازین انقلاب و امام هستند را
فتنهگر میخوانند و هرگونه
فکر و روشی را که از سوی یک جریان پسندیده نشود براندازی معرفی
میکنند.
امروز بسیار از کسانی که تحت فشارند و یا در زندان به سر
میبرند آیا دین را منکر شده اند؟ آیا نظام را قبول ندارند؟
خیر اصل نظام را
قبول دارند و بر آن پافشاری میکنند و پایبند هستند، منتهی
خواستهائی دارند
و بر آزادیهای قانونی و حقوق مردم تکیه می کنند و از مسئولان
مسئولیت
میطلبند ولی چه آسان مورد اتهام و فشار قرار میگیرند.
در برنامه پنجساله چهارم (که متاسفانه اجراء نشد) برای
تامین رشد ۸ درصدی آن طور که به خاطرم هست نیاز به ۲۰۰ میلیارد
دلار درآمد
ارزی داشتیم که قرار بود حدود نصف آن از درآمدهای نفتی و غیر
نفتی و بقیه
با جذب سرمایه و امکانات خارجی تامین شود.حال در کمتر از ۵ سال
۴۰۰ میلیارد
دلار حاصل شده است با آن چه کردند؟
من نمیگویم خدای ناکرده حیف و
میل یا سوء استفاده شده است ولی میگویم سوءتدبیر بوده است که
اگر نبود
میشد فاصله ۲۰ ساله را خیلی کمتر طی کرد در حالیکه خیلی از آن
نقطه هدف
دورتر شدهایم.
اگر کسی گفت آن یک میلیارد دلاری که دیوان محاسبات گفت
گم شده کجا است؟ او مجرم است؟ و من میگویم بررسی شود که همه
در آمدهای
سرشار در مسیر پیشرفت، عدالت و تقویت کشور و اعتلاء انقلاب
مصرف شده است یا
خیر؟
میبینیم که در مقابل برای توجیه
سیاستها و رفتارهای غلط و حتی سرکوب به دروغ و تهمت و ناسزا
گوئی متوسل
میشوند. به جای رسیدگی به واقعیتها و جلوگیری از
سقوط کشور و لطمه
دیدن انقلاب ادعا میکنند که میلیاردها دلار از خارج در اختیار
کسانی قرار
گرفته است برای ضربه زدن به انقلاب.
چرا همین امر پیگیری نمی شود تا اگر واقعیت دارد (که از
همین گفته معلوم است که دروغ پردازی ناشایسته است) تکلیف روشن
شود و اگر
دروغ است با دروغپردازیهایی که مصداق بارز تشویش اذهان عمومی
است برخورد
شود.
این تهمتها وقتی از سوی کسانی مطرح می شود که موقعیت
حساس را در نظام و جامعه اشغال کردهاند و ایجاب میکند که
عادل باشند و
دقیق حرف بزنند و مدافع حق و حقیقت باشند؛ تاسف بارتر است.
وقتی از تریبون مقدس نماز جمعه با کمال بی پروائی
مرجع جلیل القدر و بزرگواری که افتخار عالم تشیع است دست
نشانده و دست
پروره انگلیس معرفی میشود و کسی با آنها برخورد نمیکند چه
توقعی داریم که
به دیگران اهانت نکنند و بهتان نزنند؟
آیا در بررسی لوایح و مصوبات و بودجه و بررسی
صلاحیتها هم همین معیارهای باطل را به کار نمیگیرند و سبب
بدبینی به نظام
و لطمه خوردن به انقلاب نمیشوند؟
باید به قانون بازگشت و همگان به خصوص حاکمان باید قانون
اساسی را مبنای عمل خود قرار دهند و توهمهایی که با روح
انقلاب و با وجدان جامعه ناسازگار است و به زور دورغ و تهمت
باید جا بیافتد
و مبنای عمل قرار گیرد، کنار گذاشته شود.
باید به وضعی برگردیم که نقد و انتقاد
هزینه نداشته باشد، مشارکت در عرصه سرنوشت براندازی و فتنه به
حساب نیاید و
آزادیهای اساسی تضمین شود، فضای امنیتی به فضای سالم و آزاد و
قانونی
مبدل گردد و با حرکت به سوی انتخابات آزاد و سالم ؛ امید به
جامعه
بازگردانده شود و چنین باد! |