5 سال پس از تشکیل دولت نظامی، مسلط ساختن فرماندهان سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور، گسترده ترین ترویج خرافات مذهبی، کودتای خونین 22 خرداد که لکه ننگی پاک نشدنی بر عبای جمهوری اسلامی است و پر کردن زندان ها از دولتمردان سه دهه اخیر و شعارهای توخالی و جنجالی احمدی نژاد، اکنون نوک کوه یخ مذاکره و زد و بند احمدی نژاد با امریکائی ها از آب بیرون آمده است. علی خامنه ای که در چنبره این دولت و کودتا گیر کرده و جدائی از احمدی نژاد را سقوط خود ارزیابی می کند، اکنون یک سازمان امنیت دیگر درست کرده که مواظب احمدی نژاد باشد، تا مبادا سر او را بعنوان بخشی از زدوبند با امریکائی ها زیر آب نکند.

ظاهرا، بتدریج خود او نیز فهمیده که با کودتای 22 خرداد چگونه سر خود را دولا کرد تا عمامه کودتا را سرش بگذارند! در واقع، با آن کودتا جلوی از هم گسیخته شدن رشته زدوبند با امریکا را گرفتند و یقین داشتند و دارند که خامنه ای را تا پایان کار بدنبال خود خواهند کشید و حمایت امریکا را نیز جلب کرده و به سازش و تفاهم با آن خواهند رسید. فشار امریکا و حتی تدارک حمله نظامی به ایران نیز در چارچوب همین سناریو پیش می‌رود. همچنان که تحریم های اقتصادی پیش رفت. امریکا امیدوار است ماهی بزرگ ایران را صید کند. یا با تحریم و یا حمله نظامی. فرماندهان سپاه و باندی که حاکمیت را دراختیار گرفته نیز امیدوار است تحریم و یا حمله نظامی سبب ساز صدور مجوز همه نوع مصالحه و سازش با امریکا شود و تمامی ابتکار عمل به سپاه و دولت دست نشانده آن واگذار شود. دراینصورت خامنه ای هم کیش شده و هم مات! هم گسترده ترین نفرت ملی را بدرقه خود دارد و هم طبل رهبری جهان سومش توخالی از آب در خواهد آمد. بخش بزرگی از حیرت آورترین تبلیغی که برای ظهور امام زمان می شود، عملا یعنی پایان کار خامنه ای و تشکیل یک شورای انتظار ظهور حضرت مهدی بعنوان رهبر اصلی، که این شورا طبق قانون اساسی مرکب است از رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و رئیس شورای نگهبان. یعنی احمدی نژاد، جنتی و صادق لاریجانی که با یک فوت، شمع حضورش را در این شورا خاموش خواهند کرد!

بدینگونه است که علی خامنه ای، پس از همایش ایرانیان خارج از کشور که تمامی آن صحنه سازی برای جلب نظر و حمایت امریکا و ایجاد کانال های ارتباطی تازه با کاخ سفید بود، یکبار دیگر مخالفت خود با مذاکره با امریکا را از دهان علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس اعلام کرد. او چنین کرد، تا خود را نجات دهد، زیرا آغاز مذاکره مستقیم با امریکا یعنی روی برگرداندن بدنه سپاه و سپاه فدائیان رهبر از وی و این یعنی خلع سلاح کامل و سقوط. وقتی نه در میان روحانیون و نه در بدنه سپاه و بسیج و نه در میان مردم جائی نداشته باشد، معنای سقوط نمی دهد؟

امریکا بسیار دقیق این موقعیت را می شناسد و در محاسبات خود در نظر دارد. درحالیکه آماده حمله نظامی به ایران می شود، درحالیکه تحریم ها را تشدید کرده و از تنش ها و دلهره های تند درون حاکمیت ایران با خبر است و از حالت انفجاری جامعه علیه حاکمیت نیز با خبر است، یکبار دیگر پیشنهاد مذاکره را از زبان وزیر خارجه کاخ سفید که درهمین شماره پیک نت می خوانید مطرح کرده است. آنها میدانند که اگر مذاکره پذیرفته و آغاز شود، بزرگترین فروپاشی در نیروهای نظامی آغاز خواهد شد و سقوط عملی خامنه‌ای قطعی است و اگر این پیشنهاد به ظاهر صلح جویانه پذیرفته نشود، جنگ طلبی جمهوری اسلامی و خطر تولید سلاح اتمی در ایران در عرصه جهانی شرایط حمله به ایران را فراهم تر خواهد کرد.

دولت و فرماندهان سپاه تصور می کنند با حمله به ایران، آنها فرصت یک تصفیه خونین سیاسی را خواهند یافت که خامنه‌ای را نیز شامل خواهد شد و پس از آن بلافاصله با حاکمیت رضاخانی فارغ از هر شعار انقلابی و یا فشارمدافعان قانون اساسی و انقلاب 57 با امریکا سازش خواهند کرد و بر سر قدرت خواهند ماند و به مردم نیز خواهند گفت، صبر کنید! بزودی رهبر جدید ظهور خواهد کرد: امام دوازدهم!

این احتمال دور از ذهن نیست که امثال جنتی و شیخ محمد یزدی و مصباح یزدی و سرلشگر فیروزآبادی و آیت الله خزعلی مدعی شوند که امام زمان به خوابشان آمده و گفته قبل از آمدن من، با امریکا به مصالحه برسید و این مصالحه و صلح، مصالحه و صلحی امام زمانی است!

(نوار صوتی وصف ظهور امام زمان را در همین شماره پیک نت بشنوید.)