در آستانه ماه رمضان جمعی از جوانان و دانشجویان استان های قم،
خراسان رضوی و چهارمحال بختیاری
به دیدار
مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد
همسر وی رفتند.
دیدار کنندگان گزارشی از
برگزاری فعال جلسات دانشجویی به رغم
فضای
امنیتی و پلیسی
حاکم بردانشگاه
ها، ضرب و شتم دانشجویان در دانشگاه توسط لباس شخصی ها و
دشوار شدن روز افزون فعالیت سیاسی در
استانها دادند.
آنها تاکید کردند که علیرغم همه این دشواریها و محدودیتها
جنبش سبز در میان اقشار مختلف جامعه نفوذ بیشتری کرده است.
گرانی، فقر، دشواری معیشت مردم، بیکاری و گسترش اعتیاد از
مواردی بود که دیدار کنندگان در باره آنها به موسوی گزارش
دادند.
میرحسین موسوی ابتدا از پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اوین
که دیدار کنندگان با وی نگرانی خود را در باره سلامت آنها مطرح
کرده بودند خبر داد و افزود:
اعتصاب زندانیان بتدریج نتایج موثر خود را هویدا می
کند و من به این زندانیان غیور که اعتصاب خود را شکستند و
نتایج آن را هم دیدند تبریک می گویم.
امروز جنبش سبز این قدرت و توان را دارد که همه نگرانی های
اخلاقی را که دوستان گهگاه به آن اشاره می کنند و البته از سر
دلسوزی و تعهدات ملی هم هست، سامان دهد.
باید در نظر داشته باشیم که انحرافات اجتماعی، محصول کژی ها و
کژاندیشی ها و بویژه شیوع دروغ
و دروغ پردازی هایی است که اقتدارگرایان برای ملت به
وجود آورده اند و به همین دلیل هم بر آن باورم که اهداف بلند و
شرافتمندانه جنبش سبز می تواند لغزش ها را در جامعه کاهش دهد.
اکنون ما شاهد آن هستیم که دلبستگان اهداف بلند جنبش سبز به
شدت به اصول اخلاقی پایبند هستند.
ارتباط نسل جوان با مراجع و روحانیت
اهمیت بسیاری دارد و باید در کنار آن شرح ارزش ها، آرمان ها و
اخبار مربوط به جنبش سبز به روحانیت و مراجع عظام برسد.
همان طور که همه بدان واقفیم و قانون اساسی نیز در بند
۲۷
به آن اشاره کرده اعلام خواست ها، مطالبات و حق اجتماعات جزو
حقوق روشن مردم است و کسی نمی تواند این حق را از مردم سلب کند
در نتیجه هرزمان که مردم لازم ببینند از این حق استفاده خواهند
کرد و منتظر پیام من و امثال
من نخواهند بود.
بازگشت بی کم و کاست به قانون اساسی یعنی آنکه نمی توان به یک
بخش قانون اساسی اعتنا شود و بخش دیگر آن فراموش گردد. نادیده
گرفتن بخش هایی از قانون اساسی به ویژه حقوق ملت بقیه اصول را
هم بی معنا می کند چراکه قانون اساسی یک میثاق یکپارچه است.
کسانی که حتی حاضر نیستند یک بار از
حقوق شهروندی نام ببرند یا از حق حاکمیت مردم بر سرنوشت
خود نام ببرند چگونه می توانند مدعی پیمانی باشند که بین مردم
و حکومت بسته شده ؟ شکستن این پیمان به عدم مشروعیت حاکمیت
منتهی می شود و کافی است رفتار شورای نگهبان قانون اساسی با
قانون اساسی مورد توجه قرار گیرد تا ببینیم چگونه به بیراهه
رفته ایم.
امروز در وضعیتی هستیم که نه قانون اساسی که حتی آئین نامه های
ساده و ناقص زندان ها توسط زندان بان ها رعایت نمیشود”. |