|
در روزهای اخیر مصاحبه ای با مهندس عزت الله سحابی روی سایت
"امروز" و دیگر سایت های طرفدار اصلاحات در جمهوری اسلامی
منتشر شده که سال پیش بمناسبت انفجار 7 تیر(انفجار حزب جمهوری
اسلامی) با وی انجام شده است. این مصاحبه بعد از یکسال اکنون
منتشر شده است. چند نکته مهم خبری در این مصاحبه وجود دارد که
ما همین چند نکته را برای متمرکز ساختن افکار خوانندگان خود
روی آنها برگرفته و منتشر می کنیم. در راس این نکات، نخست این
خبر به نقل از بازجوهای سپاه پاسداران هنگام بازجوئی از مهندس
سحابی وجود دارد که انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست
وزیری، بر خلاف آنچه تبلیغ می شود کار مجاهدین خلق نبوده، بلکه
رهبری مجاهدین خلق برای بزرگ کردن خود آن را برعهده گرفتند.
این دو انفجار را شبکه های جاسوسی بین المللی سازمان دادند و
پیامد مستقیم آنها، نخست کشته شدن بسیاری از دولتمردان و
نمایندگان زندان کشیده – دوران شاه- و سپس ادامه ترورها و
اعدام های سیاسی و بسته شدن فضای سیاسی کشور و منحرف شدن
انقلاب از مسیر خود بود. مسیری که امروز به کودتای 22 خرداد
انجامیده است.
نکته دوم این که اصل 44 قانون اساسی از ابتکارات آیت الله
بهشتی بود و ماهیت آن مطابق آنچه در قانون اساسی مندرج است،
بکلی متفاوت با آن فرمانی است علی خامنه ای داده و قلب ماهیت
این اصل، بخش دولتی اقتصاد به شرکت های وابسته به سپاه واگذار
شده است.
نکته سوم خبری، که برای نخستین بار فاش می شود اینست که آیت
الله بهشتی نیز درحالیکه عملا مجلس خبرگان قانون اساسی را
رهبری می کرد، از جمله مخالفان گنجاندن اصل ولایت فقیه درقانون
اساسی بود. نکات برگرفته شده از آن مصاحبه را در این شماره می
خوانید و اصل آن را در صورت تمایل می توانید از
اینجا بخوانید.
«...بهشتي به لحاظ مشي اقتصادي بسيار چپ بود. اصل 44 قانون
اساسي
مستقيماً توسط ايشان در نظر گرفته شد.
در مجموع اين اصل اقتصاد ايران را
بر سه پايه دولتي، تعاوني و خصوصي قرار مي‌دهد كه صنايع بزرگ
را در رديف
اقتصاد دولتي مي‌گذارد.
ايشان در مواضع سياسي و ديني
بسيار روشن و آگاه بودند.
سر بحث ولايت فقيه (اصل 4) صحبت‌هاي متعددي مطرح شد. ما اين
بحث را
نمي‌پذيرفتيم و معتقد بوديم ولايت فقيه عملي نيست و حاكميت
كشور را دوگانه
مي‌كند. در عالم طبيعت هم هر مجموعه‌يي كه دو نظام داشته باشد
رو به فساد و
انحطاط مي‌رود. همان زمان من در مراسم شب هفت مرحوم طالقاني
اين مباحث را
مطرح كردم. فرداي آن روز كه به مجلس آمدم خيلي از روحانيون كه
از دوستان
ما بودند مرا مورد بي‌مهري خود قرار دادند تا جايي كه ترسيدم
برايم مشكلي
به وجود آيد. همان موقع مرحوم بهشتي در سالن با جمعي از جوانان
مشغول صحبت
بود. من از كنار ايشان رد شدم و ايشان نيز به ناگاه مرا ديدند
و سريع
طرف من آمدند و مرا در آغوش گرفتند و با بنده ابراز همدردي
كردند و گفتند
بهتر است اين دردها را در سينه نگاه داريد. مرحوم بهشتي نيز با
اين اصل
موافق نبودند، اما به من توصيه كردند الان شرايطي نيست که
بتوانيم اين مباحث را
مطرح كنيم.
فاجعه هفتم تير(انفجارحزب جمهوری اسلامی) به وقوع
پيوست. فاجعه‌يي كه مجاهدين براي قدرت‌نمايي آن را به عهده
گرفت. ولي يك بار كه
خود من در زندان بودم از بازجوهايم شنيدم كه اين حادثه كار
مجاهدين نبود و
اساساً اين حجم انفجار در عهده گروه‌هاي كوچك تروريستي نيست و
تنها از يك
ارتش برمي‌آيد.
آن طور كه بازجوها به من گفتند هفتم تير
توسط سي‌آي‌اي يا موساد به وقوع
پيوسته بود. زيرا كلاهي كه عامل اصلي انفجار بود سابقه اي در
سي‌آي‌اي
داشت. طبق اسنادي كه به دست آمد او از همان ابتدا كه در آلمان
به بهشتي
نزديك شده بود، عامل دستگاه‌هاي جاسوسي بود. كلاهي در حوزه
مرحوم بهشتي در
آلمان و بعدها در ايران در تشكيل حزب جمهوري بسيار به بهشتي
نزديك بود و
ايشان نيز به كلاهي بسيار اعتماد داشتند.
در سال 58 آقاي توانايان‌فر
كه يكي از نزديكان موتلفه بود از يكي از آنها شنيده بود كه
آنها به اين
نتيجه رسيده‌‌اند كه بايد همه روشنفكران را بكشيم، زيرا به هيچ
نحو نمي‌توان
با آنها كنار آمد....»
(بعد از اعلام قیام مسلحانه مجاهدین و آغاز انفجارها و ترورها،
اسدالله لاجوردی عضو هیات رهبری موتلفه دادستان انقلاب در
زندان اوین و سپس رئیس این زندان شد و فاجعه شکنجه و کشتار و
اعدام در زندان را ترتیب داد و حتی بعد از برکناری در وصینامه
اش نوشت که باید رهبران مجاهدین انقلاب اسلامی هم اعدام می
شدند. کاری که حالا احمدی نژاد مبتکر اجرای آن شده است!) |
