در
خبرها آمده بود که
حجة
الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی، در دیدار عده ای از
زندانیان سیاسی قبل از انقلاب، موضوع لزوم ارج نهادن به
نیروهای وفادار به انقلاب و امام و با سابقه را مورد توجه قرار
داده و خطر متملقان و چاپلوسان فرصت طلب را گوشزد نموده و
یادآور شدند: این افراد که در دوران مبارزات که به جای پلو،
چوب بود، هیچ حمایتی از انقلاب و امام نکردند و امروز که نام
بردن از امام منافعی دارد، امام امام می کنند.
این
سخن ایشان سخنی کاملا درست و اشاره به حقیقتی تلخ است. اما
دردمندانه باید گفت: این حقیقت باید متجاوز از بیست سال پیش
مورد توجه قرار می گرفت و از گسترش و نهادینه شدن تملق،
چاپلوسی و فرصت طلبی در جامعه و در بدنۀ نظام و نهادهای مهم
آن جلوگیری می شد.
به
یاد دارم پدرم - مرحوم آیت الله العظمی منتظری- در دهۀ شصت،
این خطر را کاملا احساس کرده بودند و در دیدارهای عمومی و
خصوصی آنرا تحت عنوان کودتای خزنده علیه نیروهای اصیل انقلاب
مورد توجه و تأکید قرار می دادند و یادآور می شدند، هنگامی که
نیروهای اصیل انقلاب مورد بی مهری، حذف و تصفیه قرار می گیرند،
افراد متملق، چاپلوس و فرصت طلب که اصولا اعتقادی به انقلاب و
آرمان های آن ندارند، مجال رشد یافته و مصادر قدرت را قبضه می
کنند.
هشدارهای معظم له در آن مقطع حساس که گاه توسط رسانه های کشور
منتشر می شد، هر چند برای نیروهای انقلاب منشأ امید و قوت قلب
بود، اما آن هایی که در مراکز قدرت و تصمیم گیری بودند، این
هشدارها را جدی نگرفتد یا شاید هم باور نمی کردند که در جمهوری
اسلامی که خودشان در راه تحقق آن، صدمات و محرومیت هایی را
متحمل شده اند، روزگاری علیه نیروهای وفادار به ارزش های
انقلاب، کودتایی خزنده راه بیفتد.
به
یقین اگر در آن مقطع هشدارهای مرحوم پدرم جدی گرفته می شد و
تصمیم گیرندگان از روند حذف نیروهای اصیل و با سابقه جلوگیری
می کردند، کار به اینجا نمی رسید که امروز از طرفی حرمت جماران
و مرقد مرحوم امام و نیز حرمت بیوت و دفاتر علما و مراجع
طرفدار امام و انقلاب همچون آیت الله العظمی منتظری، آیت الله
العظمی صانعی، آیت الله طاهری در اصفهان و آیت الله دستغیب در
شیراز شکسته شود و حسینیه و دفتر شخص دوم انقلاب برای چندمین
بار مورد حمله، تخریب و غارت قرار گیرد و سرانجام پلمپ شود و
از طرف دیگر فعالان سیاسی و مدنی و شخصیت های آزادی خواه و
مدافع حقوق مردم که اکثرا دارای سوابق انقلابی و خدمت به نظام
و مردم می باشند، تحت تعقیب و مورد اتهام قرار گرفته، محاکمه،
زندانی و یا منزوی شوند. همة این حوادث تلخ، دنباله همان
کودتای خزنده است.
مرحوم پدرم این خطر را در بند ششم یکی از نامه های خود به
مرحوم امام در مورخه 18/9/1366 چنین یادآور شدند: «متأسفانه
قشر جوان و دلسوز انقلاب از روحانی و غیرروحانی، کوبیده و
مأیوس شدند و جناح های مختلف که بعضا حتی مخالف انقلاب و
حضرتعالی بودند، مخصوصا بسیاری از آخوندها، فرصت به دست آورده
اند و با چهرۀ حق به جانب و با لعاب طرفداری از حضرتعالی، به
مخلصان حضرتعالی که حتی در مواقع خطر و وجود محرومیت ها حامی
انقلاب و حضرتعالی بودند، ضربه های تبلیغی می زنند. منِ شخصی
قربانی شوم مانعی ندارد، ولی اصلِ انقلاب را به پوچی می رسانند
و یک حالت یأس در افراد مخلص ایجاد کرده اند ... کسانی جان
گرفته اند که بی رو دربایستی نه شما و نه خط شما و نه دولت
شما، هیچ کدام را قبول ندارند، ولی تظاهر به حمایت از حضرتعالی
می کنند.» (خاطرات، جلد دوم، صفحه 1204)
آیت
الله العظمی منتظری، پس از رحلت امام خمینی نیز خطر کودتای
خزنده علیه نیروهای انقلاب را در هر مناسبتی متذکر می شدند و
در اواخر سال 1368 که عوارض منفی ضرر استقراض خارجی برای کشور
را به مسئولان گوشزد کردند، به دنبال آن محل درس ایشان در
حسینیه شهدا مورد حمله گروه های فشار و مأموران لباس شخصی قرار
گرفت و آنچه را هشدار می دادند، با چشم خود مشاهده کردند. پس
از آن، ایشان در یک پیام شفاهی به آقای هاشمی رفسنجانی که هنوز
در مصدر قدرت بود، متذکر شدند که به زودی این شتر در خانه شما
هم می خوابد و متأسفانه امروز ما شاهد همان پیش بینی به شکل
دیگری می باشیم. ولله
عاقبة
الامور
اشرف منتظری |