ما باید بدانیم رواج
دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمی تواند پایه های یک نظام
را استحکام
بخشد. همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان در باره
افراد و زندانیان و شخصیت ها سوظن داشته باشند. ما نباید
برنامه های هویت و
چراغ و قتل های زنجیره ای
یادمان برود. مبدا این جریان سیاه، همان حوادث و
روش هاست.
شماری از استادان
انجمن اسلامی جامعه مدرسین با میرحسین موسوی دیدار و در باره
مسائل مختلف دانشگاه ها و کشور گفتگو کردند.
سایت کلمه بخش هائی از سخنرانی میرحسین موسوی دراین دیدار را
منتشر کرد. از جمله در باره گسترش دروغ سازمان یافته که بصورت
حمله به جامعه درجریان است. موسوی گفت:
من با دیدن این
حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و
دیگر حکومت های
توتالیتراروپای شرقی می افتم .آنها از زمان استالین به بعد
علوم اجتماعی
را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می دانستند
و به همین
دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.تحریم و
محدودیت این
رشته ها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه
خودشان بست و
انعطاف پذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود
و چهان از
بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظام ها را نبود
دانشمندان و نظریه
پردازان خبره در علوم انسانی دانست.
آنچه از سخنان
شهیدان بهشتی و مطهری بر می آید اعتقاد به فضای باز علمی در
این زمینه بود و
حتی شهیدمطهری می گفت که مارکسیسم را باید استادان معتقد به
مارکسیسم در
دانشگاه تدریس کنند.
ویژه نامه مفصلی حاوی دروغ و
دستکاری تاریخ در آستانه بیست و دوم خرداد توسط روزنامه های
دولتی و با
پول ملت چاپ شد و در کنار آن بخشی از برنامه های صدا و سیما
هم به این
دروغ پراکنی ها اختصاص یافت. به نظر می رسد سرنوشت اقتدار
گرایان در سراسر
جهان شبیه هم است و روشهای آنها مشابه یکدیگر است.
روش هایی تکراری برای پوشاندن
حقیقت
از زمان استالین کتابهایی برای تاریخ حکومت کمونیستی
تدوین شد که مهم ترین و رسمی ترین آن تاریخ حزب کمونیست شوروی
بود . در این
کتابها با توجیه تصفیه های رژیم استالینیستی در هر دوره
تغییراتی بوجود می
آمد . مثلا اگر در چاپ اول این کتاب عکس تروتسکی در کنار سایر
سران شوروی
دیده می شد، در چاپ های بعدی این عکس ها با شگردهای روتوش حذف
می شد. در باره
مطالب هم وضع همین جور بود. البته آن موقع هنوز امکاناتی که
امروز برای این
طور حذف و اضافه ها توسط برنامه های رایانه ای بوجود آمده
،نبود.
متاسفانه امروز در ایران
نیز همان روش ها برای جعل و دستکاری تاریخ و واقعیت ها
دیده می شود . این مساله امروز فقط به تاریخ انقلاب اختصاص
ندارد . شما امروز
به سخنان دولتیان گوش کنید . به نظر می رسد که کشورما کمترین
نرخ تورم را
دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده و یا آنکه کشور ما
بیشترین
سرمایه های اقتصادی جهان را جذب می کند و گویی سرمایه گذاران
پشت دروازه
کشور صف کشیده اند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاری ها را
بگیرند. دروغ گویی
تا آنجا پیش رفته که می گویند مردم ما آزادترین مردم دنیا
هستند. به نظر من
باید تامل کنیم . آنها می دانند دروغ می گویند و یا حافظه شان
دچار اختلال
شده است. همین عکسی را که اخیرا از سحرخیز چاپ شده ببینید و یا
خبر
محکومیت آن خانم محترمی که جرمش فقط این بوده که شاهد زیر
گرفتن یک شهروند
توسط اتومبیل بوده، کافی است که بفهمیم حکومت به کجا رسیده
است. جالب است
که خواهر ایشان نیز فقط به خاطر تسلیت گفتن به خانواده یکی از
شهدای عاشورا، محکوم به شش سال زندان شده است. آنگاه با وجود
این موارد و صدها مورد
مشابه باز هم می گویند که ما آزادترین ملت جهان شمرده می شویم.
(اشاره به سخنان اخیر احمدی نژاد)
ابعاد گسترده دروغ
در میان دولتیان به افسانه سازی و خلق توطئه های من در آوردی
و عجیب و
غریب منتهی شده است . دشنام و تهمت های سیاسی، اجتماعی و
اخلاقی و امثال آن
را نیز باید به شیوه های دولتیان اضافه کرد. دشنام ها و تهمت
هایی که
کیفرهای سنگینی از نظر قانونی و شرعی دارد.لابد مسوولان قضایی
نیز خواهند
گفت قوه قضاییه ما مستقل ترین و بی طرف ترین دستگاه قضایی جهان
است.
دروغ سازمان یافته مشرعیت زداست و ما امروز با دروغ سازمان
یافته
روبرو هستیم و رسانه های مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در
زمینه بر
ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند،
هنرمندان نیز
همانگونه که با خلق پوستر جاودانه “دروغ ممنوع” موجی از حساسیت
نسبت به
دروغ را ایجاد کردند، امروز نیز از طریق تولید کلیپ ها و
کاریکاتورها و
پوسترها و سایر روشها باید با این پدیده شوم مقابله کنند.ما
باید در مقابل
هر تحلیل آمیخته به دروغ تحلیلی مبتنی بر درستی و حقیقت در
اختیار مردم مان
بگذاریم.اگر چه در این راه توش و توان مان به اندازه
اقتدارگرایان نباشد.
ما باید بدانیم رواج
دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمی تواند پایه های یک نظام
را استحکام
بخشد و درکنار این حرکت همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان
در باره
افراد و زندانیان و شخصیت ها سوظن داشته باشند. ما نباید
برنامه های هویت و
چراغ و قتل های زنجیره ای
یادمان برود.مبدا این جریان سیاه همان حوادث و
روش ها ست.
آیا بهتر
نیست که اندکی از شعارهای کر کننده خودمان در باره اصلاح امور
جهانی کم
کنیم و کنار یک بلوچ و یک سیستانی ،یک کرد و فارس و ترک و عرب
صمیمانه
بنشینیم و سر از مشکلات آنها در بیاوریم و با کمکشان فضای
انسانی تر و
عادلانه تری را ایجاد کنیم؟ یک کشور ۷۰ میلیونی صاحب تمدن و
بزرگ را
۷۰
میلیون مردم آن کشور می توانند اداره کنند و نه چند نفر! آن هم
در فضای
آمیخته با دروغ ، سرکوب و بستن دهان ها و تعطیلی روزنامه ها و
پرکردن
زندانها.
البته
بدانیم که دروغ و ظلم رفتنی است. |