علی شمخانی، فرمانده سابق نیروی دریائی، وزیر سابق سپاه و وزیر
دفاع در کابینه محمد خاتمی و رئیس کنونی مرکز مطالعات راهبردی
نیروهای مسلح بمناسبت سالگرد فتح خرمشهر، با برنامه "دیروز،
امروز، فردا"ی سیمای جمهوری اسلامی مصاحبه کرد. او دراین
مصاحبه، که اغلب با سئوالات جانبدارانه مصاحبه کننده – همسو با
دولت احمدی نژاد- همراه بود، به نکات مهمی اشاره کرد که آن
نکات را از آن مصاحبه مشروح استخراج کرده ایم و می خوانید:
درباره شایعه امدادهای غیبی در جبهه های جنگ و نقش این امدادها
در پیروزی در خرمشهر گفت:
امدادهای غیبی دیدن اسب سفید و
فرد سوار بر اسب با شمشیر در دستش نیست، من اینها را قبول
ندارم. من هرگز
این حرفها را نپسندیدم. ببینید اگر شما مدیریت صحیحی در
استفاده از
امكانات و توان خود كنید و به خدا هم توكل كنید، خداوند هم كمك
میكند. چرا الان ما نمیتوانیم مشكلات اقتصادی را با امداد
غیبی رفع كنیم؟ درباره اتفاقات سال 88، من به عنوان یك عنصری
كه نگاه امنیتی دارم و نه سیاسی
معتقدم كه ما در پیشبینی، پیشگیری، كنترل حادثه و روش مقابله
با آن در
سال 88 دچار اشتباه شدیم.
من هنوز هم بسیجی هستم
به معنای حقگو، حقخواه و حقشنو. من همیشه حق را گفتهام و
الان هم
میگویم كه هل دادن افراد به سمت شكستن مرزها خطاست. ما الان
اگر همهمان
هم كنار هم باشیم باز هم كم هستیم. نباید خطای تحلیلی پیدا
كنیم و از كشتی
پیاده شویم یا كسی را از كشتی بیرون بیندازیم
.
ما تابع رهبری
هستیم و در این مورد من تردیدی ندارم. ایران بدون ولایت معنا
ندارد و این
باور همه كسانی است كه شما هم حتی تعجب میكنید از باور آنها.
البته ابراز دائمی این موضوع برای بعضیها دكان است. این غلط
است، ما كه به خاطر بمب
شیمیایی عراق، جنگ را تمام نكردیم. چون این آقای عباسی و امثال
ایشان به جنگ نیامدند و
عباسیهای زیادی نیامدند، ما مشكل پیدا كردیم، ما مشكل نیروی
انسانی داشتیم
در آخر جنگ و كسی به جبهه نمیآمد كه مجبور شدیم قطعنامه را
بپذیریم.
درباره شایعه امدادهای غیبی در جبهه های جنگ و نقش این امدادها
در پیروزی در خرمشهر گفت:
امدادهای غیبی دیدن اسب سفید و
فرد سوار بر اسب با شمشیر در دستش نیست، من اینها را قبول
ندارم. من هرگز
این حرفها را نپسندیدم. ببینید اگر شما مدیریت صحیحی در
استفاده از
امكانات و توان خود كنید و به خدا هم توكل كنید، خداوند هم كمك
میكند. چرا الان ما
نمیتوانیم مشكلات اقتصادی را با امداد غیبی رفع كنیم؟ اینها
كه از كار جنگ راحتتر است. دلیلش همان است كه خدا گفته تو
آنچه را بلدی و
میتوانی درست انجام بده بقیه كار را من كمك میكنم.
در جنگ حتی صدام نیز بخشنامهها و نامههای خود را
با آیات قرآن شروع میكرد و خطاب به نیروهایش میگفت ای
فرزندان علی و
خالد. اینها آن طرف هم بود .
شمخانی در بخش دیگری از مصاحبه خود درباره اولین رئیس جمهور
ایران، یعنی "الوالحسن بنیصدر" گفت: بنی صدر خائن نبود. تفاوت
نگاه وی در اداره جنگ
و اندیشهی عمل وی غلط بود اما خیانت نبود.
بنیصدر میخواست با پیروزی در جنگ در میدان جنگ
تهران نیز پیروز شود و به هیچ بهایی حاضر نبود جنگ را ببازد و
حتی
نمیخواست پیروزی در جنگ را با هیچ كس شریك شود. او مطمئن بود
كه پیروز جنگ
خواهد بود و امیدوار بود با پیروزی در جنوب، در تهران هم پیروز
شود. این نیت صادق و سالم نبود و روشهای وی برای جنگ نیز غلط
بود كه منجر
به آن نتایج شد، اما خیانت هرگز و من هیچوقت اینگونه فكر
نكرده و نمیكنم.
بنیصدر مخالف سپاه بود اما دشمن ما نبود. وی تصور
میكرد نباید كسی را در پیروزیاش شریك كند و سپاه را مزاحم
خود میدید. یك
وقتی آدم با طرفش تبانی كرده كه شكست بخورد این خیانت است اما
یك وقتی
اشتباه میكند و شكست میخورد.
درباره
اتفاقات سال 88، من به عنوان یك عنصری كه نگاه امنیتی دارم و
نه سیاسی
معتقدم كه ما در پیشبینی، پیشگیری، كنترل حادثه و روش مقابله
با آن در
سال 88 دچار اشتباه شدیم.
من هنوز هم بسیجی هستم
به معنای حقگو، حقخواه و حقشنو. من همیشه حق را گفتهام و
الان هم
میگویم كه هل دادن افراد به
سمت شكستن مرزها خطاست. ما الان اگر همهمان
هم كنار هم باشیم باز هم كم هستیم. نباید خطای تحلیلی پیدا
كنیم و از كشتی
پیاده شویم یا كسی را از كشتی بیرون بیندازیم
.
ما تابع رهبری
هستیم و در این مورد من تردیدی ندارم. ایران بدون ولایت معنا
ندارد و این
باور همه كسانی است كه شما هم حتی تعجب میكنید از باور آنها.
البته ابراز دائمی این موضوع برای بعضیها
دكان است.
شمخانی درباره پایان جنگ گفت:
آقای هاشمی به امام گفت اجازه بدهید جنگ را من
اعلام كنم كه تمام شود و من مسئولیت آن را بر عهده میگیرم و
بعد شما با من
برخورد كنید. شما ببینید از خودگذشتگی از این بزرگتر میشود؟
هاشمی رفسنجانی از رضایی سوال كرده بود
كه برای ادامه جنگ چه نیازهایی دارید و رضایی نامه
نیازمندیهای جنگ را
نوشت و این نامه برای ادامه جنگ بود و نه پایان جنگ.
شمخانی در واكنش به این گفته مجری برنامه كه آیا دولت از كمك
به جبهه دریغ
میكرد؟ گفت:
ما توان ادامه جنگ را نداشتیم، دولت هم چیزی نداشت كه ندهد. ما
در هشت سال جنگ 22 میلیارد دلار خرج كردیم و عراق 180 میلیارد
دلار كه
علاوه بر آنها كمك و تجهیزات و نیروی انسانی و امكانات و اینها
را هم از
شرق و غرب و اعراب و غیره مفت دریافت میكرد.
نظرات آقای هاشمی
رفسنجانی و آقای رضایی درباره ادامه یا عدم ادامه جنگ نباید در
فضای سیاسی
امروز پاسكاری شود. نامه رضایی نامه ادامه جنگ است نه خاتمه
جنگ.
من خودم از اولین فرماندهانی بودم كه به آقای هاشمی
گفتم باید فكری برای جنگ كنیم.
مجری برنامه در این لحظه اعلام کرد که آقای عباسی (دکتر عباسی
معروف که استاد دانشگاه سپاه است و از طرفداران سیاست جنگی و
نظامی کنونی) که برنامه ما را میبینند در
تماس تلفنی با برنامه گفتهاند كه اگر عراق بمب شیمیایی زد،
دلیل پذیرفتن
پایان جنگ باشد، الان هم ترس از زدن بمب اتم باید باعث كوتاه
آمدن ما بشود
شمخانی گفت:
این غلط است، ما كه به خاطر بمب
شیمیایی عراق، جنگ را تمام نكردیم. چون این آقای عباسی و امثال
ایشان به جنگ نیامدند و
عباسیهای زیادی نیامدند، ما مشكل پیدا كردیم، ما مشكل نیروی
انسانی داشتیم
در آخر جنگ و كسی به جبهه نمیآمد كه مجبور شدیم قطعنامه را
بپذیریم. اما
وقتی بعد از پذیرش قطعنامه صدام دوباره خرمشهر را گرفت، امام
گفت كه اگر
سپاه خرمشهر را نگیرد، سپاه را منحل میكنم و مردم وقتی
اینگونه دیدند به
میدان آمدند و جنگ با پیروزی ما به پایان رسید.
شمخانی در پاسخ به این سئوال كه آیا ممكن است دوباره كاندیدای
ریاست
جمهوری شوید؟ و چرا در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی رقیب
انتخاباتی او شدید؟ گفت:
در گذشته که کاندیدار ریاست جمهوری شدم به این دلیل وبد که
احساس كردم كه اگر
وارد میدان نشوم، وضع بدی در ادامه خواهیم داشت، بحث حضور
نظامیان در عرصه
سیاست بود و احساس كردم كه باید نظامیان از صندوقهای رای در
بیایند. البته
رفاقت ما بر رقابتمان میچربید و با رفاقت رقابت كردیم. اصلا
مگر آقای
خاتمی معصوم است؟ خوب او هم اشتباه میكند دیگر.
شمخانی در پایان این مصاحبه درباره احتمال حمله نظامی به ایران
گفت:
شاید اگر جنگی آغاز شود ایران ابتدا غافلگیر
شود، اما سرنوشت جنگ در دست ایران است. پیامدهای این جنگ به
طور حتم
منطقهای و جهانی است و میتواند هیمنه رو به ریزش قدرتهای
فرامنطقهای و
اسرائیل را كه امروز كلانتر چهار راه چه كنم است را در
مخمصهای بیندازد كه
فكرش را هم نمیكند.
شمخانی در پایان برنامه در واكنش به سخنان مجری برنامه كه گفت:
چون اسم
آقای عباسی در برنامه آورده شد و شما گفتید كه در جنگ حضور
نداشته، من باید
بگویم كه بالاخره ایشان هم بودهاند و حق اظهارنظر دارند.
شمخانی گفت:
من آدرس دقیق این افراد را دارم و میشناسمشان. |