ناطق نوری نیز از معترضین حکومتی نتیجه
انتخابات 22 خرداد است. دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز، ریاست
مجلس پنجم و بازرس ویژه بیت خامنه ای در کارنامه حکومتی وی ثبت
است. روحانی جسوری که پا در رکاب آیت الله خمینی در سال 57
وارد بهشت زهرا شد و بر بال هلیکوپتر حامل پیکر بی جان آیت
الله خمینی در سال 68 یکبار دیگر به بهشت زهرا بازگشت. نه تنها
در جبهه اصلاحات قرار نداشت، بلکه خلاف آن نیز شنا می کرد، اما
امروز که هم پایش در یک حادثه شکسته و خانه نشین است و هم قلم
پایش را در بیت رهبری شکسته اند، نگاه دیگری به گذشته دارد. او
که رئیس فراکسیون 91 نفره مجلس سوم علیه موسوی و طرفدار خامنه
ای رئیس جمهور بود، اکنون بیمناک سرانجام کل جمهوری اسلامی
است! سکوت اختیار کرده است. اما هنوز یک جمله او که در کشاکش
انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری از دهانش بیرون آمد و یا
"بیرون پرید"، در گوش ها طنین انداز است و شاید بواسطه همان یک
جمله پا و قلم پایش شکسته و بیم جانش نیز می رود. او که در
انتخابات دوره نهم طرفدار ریاست جمهوری علی لاریجانی بود، وقتی
صحنه را به بیت رهبری واگذار کرده و خود را از انتخابات کنار
کشید، از ملاقاتش با علی خامنه ای گفت و از درشت گوئی خامنه
ای. ناطق گفت که بعنوان بازرس ویژه بیت رهبری، به خامنه ای
گفته است "مجتبی در این ماجرا (جلو انداختن احمدی نژاد) دخالت
دارد و کارها را بهم ریخته است. و خامنه ای در پاسخ گفت:
«مجتبی نیست، بلکه آقا مجتبی است. ایشان متجهد است!» و این
یعنی همه داستان دنباله داری که از انتخابات دوره نهم شروع شد،
به کودتای انتخاباتی دوره دهم کشید و اکنون وارد ششمین سال می
شود.
هنوز سکوت را بر سخن ترجیح میدهد و کسانی که به
دیدار و عیادتش می روند نیز اگر از او حرف و سخنی می شنوند آن
را نقل نمی کنند. مانند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، از جامعه
روحانیت قهر کرده و درجلسات آن شرکت نمی کند. بعید است که راه
به بیت رهبری نیز داشته باشد.
در آستانه سالگرد 14 و 15 خرداد، پسرش بنام
مصطفی، با روزنامه "ابرار" که در واقع متعلق به ناطق نوری است
و ارگان مطبوعاتی او، مصاحبه کرده است. این مصاحبه عمدتا
درباره مسائلی است که احمدی نژاد در مناظره های انتخاباتی علیه
ناطق نوری و فرزندان او گفت، اما اشاراتی و نکاتی هم در آن
وجود دارد که اهمیت آنها بیش از آن مسائل است. آن نکات خبری را
به نقل از ابرار می خوانید
« بيان
آن مطالب
خلاف واقع و بى مبنا، تصادفى نبود و
برعكس، محصول يك برنامه ريزى دقيق
بود. البته حمله به بزرگان شگردى
بود كه در سال ۸۴
هم براى آقاى احمدى
نژاد ثمراتى داشت و دليلى وجود
نداشت كه باز هم از اين ترفند استفاده نشود.
بخصوص كه اين بار با توجه به شكل و
محتواى موضوع، اثرات وضع ديگرى هم،غير
از رأى بالا قابل تصور است كه از
شرح آنها
پرهيز مى كنم.
- چرا آقاى
ناطق نورى، بايد مورد حمله قرار بگيرد، كسى كه با نام و نشان
اصولگرايى شناخته مى شد؟
به هر
حال ايشان بعنوان يك عنصر با نفوذ در عرصه سياست كه معتقد بود
رئيس دولت نهم، الزاماً مناسب ترين
فرد براى رياست دولت دهم نيست و جريان
اداره امور كشور در چهار سال گذشته
را نيز مملو از اشكال و نارسايى مى ديد
و از اظهار اين موضع هم ابايى نداشت
بخصوص در مواردى كه مى ديد دولتمردان
ورود خرافه گرايانه اى به ساحت دين
داشتند، بديهى است كه كانديداى خوبى هم
براى كينه توزى و هم براى تحقق ساير
اهداف قرار بگيرد.
تأثير
اين اتهامات بر جامعه را شايد بشود اينگونه دسته بندى كرد، يكى
تأثير آنها برطبقه نخبه جامعه كه
به نظرم خود واقفند به انگيزه ها و حركت
هاى سياسى و
همچنين سبك و سياق شكل گيرى اين نوع پديده ها.
اما در
مورد طبقات محروم تر جامعه، من نه تنها تعجب نمى كنم كه حق هم
مى
دهم به هموطنى كه فرضاً از نظر مالى
فرودست و گرفتار است و شب و روز خودش
را براى يافتن لقمه اى واكاوى مى
كند و با تقدير سخت و طاقت فرساى خود دست
به گريبان است و دايم در پى ريشه
مشكلات، ناگهان از زبان رييس جمهور خودش
و يا به قول جرج اورول، ناظر كبير،
بشنود و باور كند كه علت العلل همه
مشكلات، بى قانونى كسانى چون بنده
است و بس! و نه سوء تدبير و سطحى نگرى
در اداره كشور، بى تجربگى و قانون
گريزى دولتمردان، اتلاف منابع سرشار
درآمد نفت، سياست هاى نادرست بانكى،
مديريت خصلتى و توهمى، سياست هاى غير
مسئولانه بازرگانى و واردات بى رويه
كه صنعت و كشاورزى ما را فلج كرده، يا
ماجراجويى هاى بين المللى كه به كلى
سرمايه گذارى را مختل كرده و صدها
دليل ديگر!
اين
روزها عده اى به دنبال گرم كردن
مجدد حمام
فین کاشان (محلی که رگ های امیرکبیر را زدند)
پدرم
سخت ترين روزهاى عمرش را در ماه هاى پس از
انتخابات تجربه كرد. حتى در
مقايسه با سال هاى مبارزه، زندان و شكنجه قبل
از انقلاب و برغم روحيه
قوى و پرنشاطى كه از ايشان سراغ داريم، ما
هيچگاه ايشان را تا اين اندازه
اندوهناك ونگران نديده بوديم ونا گفته پيداست
كه ناراحتى و نگرانى ايشان
به هيچ روى جنبه شخصى ندارد و به دنبال
برخوردهاى غير منصفانه با شخص
ايشان نيست، بلكه نگرانى عميق براى آينده
انقلاب و كشور از يكسو،
وبرخوردهاى غير منصفانه و خشن با مردم وحوادثى
چون كهريزك وغيره از سوى
ديگر، روى هم رفته روزهاى غمبارى را براى اين
سرباز پاكباخته انقلاب دست و
پا كرده است. |