آقای خامنه ای در
خطبه سیاسی مغشوشی که در نماز جمعه 14 خرداد ایراد کرد، زمین و
زمان را به هم دوخت تا بگوید، ایشان یگانه خط نگهدار "خط امام"
است و بقیه، یعنی هرکس که به دوران رهبری ایشان ایراد بگیرد،
از خط امام خارج شده است!
او که از بیم در
رفتن شیرازه کلام از دستش تقریبا از روی یک دست نوشته خطبه
سیاسی می خواند و سرانجام نیز خطبه را نیمه کاره رها کرده و
پائین آمد تا نماز بخواند، زیر فشار سنگین منحرف شدن از آرمان
های اولیه انقلاب و همچنین سپردن کشور بدست انجمن حجتیه است،
همه خط امام را خلاصه کرد در شعار نابودی اسرائیل که جمله ای
با این مضمون آیت الله خمینی گفته است. دهها توصیه در وصیت
نامه آقای خمینی موجود است که همگی به طاق نسیان سپرده شده و
ایشان چسبیده به همان یک بندی که با سیاست نظامی – اتمی وی و
حاکمیت سپاه جور در می آید! دهها شاگرد مستقیم و مروج افکار
آیت الله خمینی که در لباس روحانیت اند همگی متفق القول اند که
خامنه ای، سرگرم دفن سیاسی آیت الله خمینی در جمهوری اسلامی
است و صدها کادر ورزیده سیاسی و حکومتی در زندان کودتای سپاه
اند به این جرم که با خط اقتصادی و سیاسی حاکم مخالف اند و
ادامه وضع موجود در ایران را پایان کار جمهوری اسلامی می
دانند. نخست وزیر دوران خمینی، رئیس مجلس دوران خمینی، امام
جمعه های دوران خمینی، دانشجویان پیرو خط امام، مجمع روحانیون
مبارز، مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، اعضای کابینه های
دوران 10 ساله رهبری خمینی، حتی بسیاری از فرماندهان سپاه و
بسیج در دوران جنگ... همه و همه از آن خط امامی که آقای خامنه
ای خط نگهدار آن شده خارج اند و اگر زندانی و حصر خانگی و ترور
نشده اند، به این دلیل است که شرایط آن هنوز فراهم نیست. این
خط امامی که آقای خامنه ای مدعی آنست، خطی است که به زور
سرنیزه به ملت تحمیل شده است. امام گفته بود اصل 44 قانون
اساسی را با یک فرمان زیر و رو کنید و تبدیل کنید به اصل خصوصی
سازی و به تونلی برای وصل شدن به بانک جهانی؟ و حراج اقتصاد
ملی کشور و سپرده آن بدست شرکت های وابسته به سپاه پاسداران.
این فقط یک نمونه است.
هرکس که خطبه های
نماز 14 خرداد را شنیده باشد و حال آشفته و پریشانگوئی مقام
معظم را، نتیجه ای جز این نمی گیرد که ایشان زیر فشار سنگین
منحرف کردن جمهوری اسلامی از مسیر دوران خمینی، از مسیر قانون
اساسی و از مسیر انقلاب 57 است. اگر چنین نبود، بخش اعظم خطبه
نیمه کاره سیاسی خود را به دوختن زمین و آسمان به هم، برای
چسباندن خود به خط امام نمی کرد. کارش از همینجا خراب است. و
اتفاقا این انحراف و خرابی مستند است به اسناد مکتوبی مانند
قانون اساسی و فرامین آیت الله خمینی و حتی وصیت نامه وی. می
توان متکی به تفنگ و موشک و سپاه گفت "خط امام، یعنی منویات
من"، اما این حکم تفنگ است، نه حکم منطق. این خط تنفگ است، نه
خط امام.
|