سیمای کودتا به فرماندهی سردار ضرغامی پخش سریال جدید "هویت"
را آغاز کرده است. این سریال در پی آنست که ثابت کند، در
انتخابات 22 خرداد تقلب نشد، می خواستند انقلاب مخملی کنند،
مقام رهبری مثل ناپلئون
در نبرد والترلو، جلوی تهاجم فرهنگی – البته ازنوع نرم- آن را
در نبرد تهران گرفت و ...
سریالی تکراری، که تاکنون در مقاطع مختلف در سالهای گذشته علیه
این و آن تهیه و پخش شده و این بار نوبت رسیده است به هرکس که
طرفدار حفظ جمهوری اسلامی و اصلاح آنست.
در چند سری پخش شده از این سریال در شب های گذشته خانم شیرین
عبادی – به نقل از شوهرش در زیر شکنجه و اعتراف گیری- متهم شده
که لنگه کفش به سمت شوهر پرت کرده و آش را هم دیر هم زده و
ضمنا حرف هائی زده که فوت به اجاق فتنه سبز بوده است!
مجله اشپیگل شرح با مزه ای دراین باره نوشته که نسرین بصیری آن
را ترجمه و روی وبسایتش منتشر کرد. (اینجا)
البته در ادامه همین سریال، فرمانده صدا و سیما به ایشان هم
در بخشی از یکی از فیلم ها گیر داده و از روز بعد این گیر را
هم گره زد به وبسایتش و آن را هک کرد! خانم بصیری سالهاست در
خارج از ایران بسر می برد و معلوم نیست چرا به او گیر داده
اند. لابد فکر کرده اند چون دستش کوتاه است و خرمای کودتا هم
بر نخیل. صدای اعتراض او در گوشه غربت کجا و بانگ صدا و سیما
در ایران کجا!
در یک بخش از همین سریال به عطاء الله مهاجرانی وزیر ارشاد
دولت خاتمی و نماینده اسبق مجلس هم گیر داده اند. ایشان بر
خلاف مردم کودتا زده که به شهادت لشگر کشی خیابانی حکومت در 22
خرداد هنوز دنبال "رای" خودشان هستند و سیما را قبول و باور
ندارند که سریالش را قبول و باور داشته باشند، این "گیر" را
جدی گرفته و یک پاسخی به فرمانده سردار ضرغامی – علی خامنه ای
فرمانده کل قوا- داده است.
این سریال جدید و گیر دادن ها، اگر یک حسن داشته باشد، آن حسن
اینست که باعث می شود دهان امثال مهاجرانی و خانم عبادی و
دیگران باز شود و چیزهائی را بگویند که تا حالا به هر دلیل از
گفتن آن پرهیز داشتند. از جمله ناگفته هائی که مهاجرانی در
پاسخ به فرمانده کل قوا از بحث های دو نفره و چند نفره با علی
خامنه ای در سالهای وزارتش داشته است. این روزها، در هر نامه و
مصاحبه و بیانیه ای، ناگفته هائی فاش می شود که همگی در کنار
هم بخشی از تاریخ شفاهی جمهوری اسلامی است. همچنان که در
مصاحبه اخیر مرتضی الویری، مقاله تحلیلی مصطفی تاج زاده، نامه
های نوری زاد پیش و پس از زندان .... و حالا مهاجرانی.
این تاریخ شفاهی نشان میدهد که علی خامنه ای در کوچکترین مسائل
مملکتی دخالت داشته و دارد. بنابراین هر فاجعه ای که در مملکت
وجود دارد، وی در بوجود آمدن آن نقش اصلی را داشته است. از
اعتیاد و فحشاء و فقر و غارت و تجارت بگیرید و بروید جلو تا
برسید به زندان و شکنجه و اعتراف و اعدام و کودتا.
بنابراین، سریال جدید سیمای جمهوری اسلامی اگر توجهی را هم جلب
کند، این توجه به دلیل پاسخ هائی است که به آن داده می شود.
پاسخ هائی که لبریز از خبر است. در عین حال که همه پاسخ
دهندگان و نامه نویسانی که خامنه ای را خطاب قرار داده و
میدهند، می دانند که او نه با این نامه ها و پاسخ ها به راه
راست باز خواهد گشت و نه امیدی به اصلاح دم و دستگاه رهبری
وجود دارد. ایشان کودتا کرده و مانند همه کودتاچی ها، تا آخر
خط خواهد رفت!
پاسخ مهاجرانی را بخوانید.
«از دید اینجانب مسوول صدا و سیما شخص مقام محترم رهبری است.
از این رو در این نوشته روی سخنم با ایشان نیزهست. البته ایشان
در این سال های دراز حکومت و ولایت، نه به نامه ای پاسخ داده
اند و نه با نشریه ای گفتگو کرده اند. یکسره متکلم وحده بوده
اند و اگر هم پاسخی داده اند، پاسخ شان همان برهان قاطع به
روایت فداییان اسماعیلی بوده است. فداییان با مخالفان خود سخن
نمی گفتند، بلکه تیغ تیز بر گلویشان می کشیدند تا مفهوم برهان
قاطع را به درستی درک کنند؛ مثل درک محمد نوری زاد در زندان
اوین...
در سیمای ایشان که می توان آن را سیمای ولایت نامید. سیمایی که
توسط پاسداری اداره می شود که درطراز افراد محبوب رهبریست؛
دستبوس و پا به رکاب. سلطان اشاره کند برایش کلاهی را بیاورند،
سر می آورد...کار مقام ولایت و ملک که از سیب خوردن گذشته است
تا:" برآورند غلامان او درخت از بیخ"...وقتی ملک خود درخت را
از ریشه بر می کند غلامان او باغ را می سوزانند.
در سیمای ولایت فیلم به ظاهر مستندی در باره اندیشه و منش و
رفتار اینجانب منتشر شده است. این فیلم در سایت های وابسته به
حکومت و سپاه نیز در دسترس است چند نکته را در باره این فیلم
از باب نمونه برای مقام رهبری و مسوول اول صدا و سیما نقل می
کنم، بقیه موارد نیز از همین مقوله اند.
یکم: در فیلم ادعا شده است که اینجانب با منافقان همراه
هستم. سند؟ فیلمی را نشان می دهند که بنده و آقای بهنود داریم
در کنار خیابانی گفتگو می کنیم و در سوی دیگر مخالفان دارند
علیه جمهوری اسلامی شعار می دهند. این فیلم در روز
۲۲
خرداد سال
۱۳۸۸
گرفته شده است. بنده و آقای بهنود در صف رأی دهندگان در جلو
کنسولگری ایران در کنزینگتون بودیم،طولانی ترین صفی که لندن در
تاریخ انتخابات ایران دیده بود. عده ای هم در برابر کنسولگری
شعار می دادند. اتفاقا علیه بنده هم شعار دادند! آنها مردم را
به عدم مشارکت در انتخابات دعوت می کردند. کسی اعتنایی نمی
کرد. جهت اطلاع مقام رهبری بیش از ده هزار نفر از ایرانیان در
انگلستان در انتخابات شرکت کردند. بیش از هشت هزار نفر به
مهندس موسوی رای داده بودند. همان نسبتی که در صندوق سیار صدا
و سیما مهندس موسوی احراز کرده بود؛ یعنی هشتاد در صد آرا.
البته این نسبت به روایت شاعری که به رهبری در سرکوب ملت نمره
بیست داد، در هند نود در صد آرا به نفع مهندس موسوی بوده است.
فیلمی که نشانه حضور ما در انتخابات است و اساسا ربطی هم به
مخالفان یا منافقان ندارد، به گونه ای مونتاژ شده است که گویی
ما در جمع منافقان و مخالفان حضور داریم. دوم: سه قول
از اینجانب در باره آقایان سروش و سازگارا و گنجی نقل شده است.
ظاهرا تیتر روزنامه ها را نشان می دهند.
هر سه نقل قول جعلی است. این که من گفته ام:« دکتر سروش
ایدیولوگ دوم خرداد است» و یا «سازگارا پدر معنوی روزنامه های
اصلاح طلب است » و «تاثیر انقلابی گنجی از انقلابیون بیشتر است
» تماما دروغ و جعلی ست. اگر تهیه کنندگان مدعی درستی سخن و
ادعای خویشند تاریخ انتشار روزنامه ها را اعلام کنند. در واقع
همان آقایانی که روزنامه های جعلی برای زندانیان تدارک می
بینند همان تیتر ها را جعل کرده اند. جنابعالی دستور دهید همان
تیترها را بررسی کنند و روزنامه را از آرشیو بیرون بیاورند.
اینجانب مطلقا چنان اظهاراتی را در باره افراد مذکور نداشته ام
و اساسا این گونه سخن گفتن سبک و سیاق من نبوده و نیست.
سوم: بخشی از فیلم در باره شرکت من در
اجلاس واشنگتن انستیتیو است. با قرار دادن تصویر من
در کنار ایهود باراک وانمود شده است که ایشان هم در اجلاس حضور
داشته اند و من برای خوشامد ایشان سخن گفته ام.
جهت اطلاع شما ایهود باراک مطلقا در اجلاس حضور نداشتند. در
همان سخنرانی برای اولین بار آن هم در واشنگتن انستیتیو در
باره سفر شیمون پرز به ایران و قرار داد اسراییل با ایران صحبت
کردم.آیا این سخنان برای استقبال اسراییلی ها زده شده است؟!
درباره پرونده هسته ای گفتم:
"همه کشورهایی که طرف گفتگو با ایران در مورد مسأله هسته ای
هستند غیر از آلمان همه سلاح هسته ای دارند و در واقع آن هیأت
هایی که به ایران توصیه می کنند که بایستی غنی سازی اورانیوم
را محدود کنید، همه کشورهای اتمی هستند که سلاح هسته ای خود را
سال به سال مدرن می کنند و برای این کار بودجه دارند و این
هزینه ها در بودجه های آنها قابل شناسایی است...به رژیم شاه
شما کمک می کردید که به سلاح هسته ای برسد و در سال 1975 آقای
شیمون پرز،وزیر دفاع اسراییل و رییس جمهور فعلی، به ایران
آمدند و سفرشان بیش از 10 روز طول کشید. البته پیش از انقلاب
تمام سفرهایی که مقامات اسراییلی به ایران انجام می دادند، مثل
شیمون پرز، مناخیم بگین، اسحاق رابین، گلدا مایر، بن گوریون و
دیگران، سفرهایی بودند که ساواک، دستگاه اطلاعاتی امنیتی ایران
سازماندهی می کرد که انجام می شد. در سال 1975 پیمانی بین
شیمون پرز و شاه امضاء شده که ایران 1.2 میلیارد دلار به
اسراییل بدهد و اسراییل در مقابل، در ساخت سلاح هسته ای به
ایران کمک کند. در واقع این پیمانی بود که امضاء شد و اسنادش
در اختیار حکومت ایران هست. همکاری فرانسه در مورد نیروگاه ها
و دیگران هم درجای خودش مطرح بود."
( از متن سخنرانی بر گرفته شده است.)
چهارم:
با نقل جمله ای وانمود شده است که اینجانب طرفدار استفاده
امریکا از زور علیه جمهوری اسلامی بوده ام. درست برعکس در
سخنرانی ام در باره حمله به ایران و محاصره اقتصادی صحبت کردم
و تمام صحبت علیه این دو تصمیم است. آن جمله - استفاده آمریکا
از زور برعلیه ایران را من نقل کردم و به نقد و رد آن پرداختم.
به همین خاطر
سخنرانی ام نه تنها
مورد استقبال قرار نگرفت بلکه افراطی های سوی دیگرگفتند؛ سخنان
من همان مواضع سنتی انقلاب و حرف های احمدی نژاد بود با
ادبیاتی دیگر!
پنجم:
در فیلم با نشان دادن سایت واشنگتن انستیتیوت وانمود می شود که
اینجانب از جمله پژوهشگران این موسسه هستم.
این مطلب هم مثل تمام مطالب مذکور در این مستند جعلی، مطلقا
دروغ است. اینجانب غیر از یک سخنرانی در آن موسسه، آن هم
کاملا بر خلاف مواضع سنتی آنان هیچگونه نسبت و همکاری با آن
موسسه نداشته و ندارم.
این مطلب درست مثل این است که گفته شود چون آقای احمدی نژاد در
شورای روابط خارجی آمریکا سخنرانی کرده اند، بگوییم که ایشان
وابسته یا عضو همان شورا هستند.
ششم:
در فیلم می گویند من ادعا می کنم که کتابی در رد سلمان رشدی
نوشته ام و اکنون در لندن همشهری سلمان رشدی هستم!
انصافا چنین استدلالی تنها از عهده ذوب شدگان در حضرتعالی بر
می آید.
کتاب نقد آیات شیطانی
اینجانب تا سال 1384 بیست و پنج بار به فارسی و بارها به زبان
عربی و انگلیسی چاپ شده است.چند سالیست که تمام کتابهای من در
ارشاد متوقفند.
شما این کتاب را ملاحظه کرده اید. وقتی من به لندن آمدم که
سلمان رشدی جند سالی بود دیگر در لندن زندگی نمی کرد! این هم
شد استدلال که من حالا همشهری سلمان رشدی هستم مثل این که گفته
شود جنابعالی هم همشهری سران به زعم خودتان "فتنه" هستید!و یا
با سرکرده مجاهدین خلق همشهری هستید! و یا نماینده جنابعالی و
نماینده سایر آیات عظام در لندن همشهری سلمان رشدی هستند؟
هفتم:
در این فیلم در باره مسوولیتم در وزارت فرهنگ و ارشاد بسیار
سخن به میان آمده است.
منتها به این نکته مهم اشاره نکردند که اینجانب با پیشنهاد
شما وزیر ارشاد شدم و خود شما به صراحت این موضوع را در نخستین
نشست رییس جمهور و هیات وزیران مطرح کردید . البته ماه عسل
وزارت اینجانب وقتی تمام شد که از من خواستید روزنامه ها را
تعطیل کنم و صراحتا از روزنامه سلام نام بردید، من کناره گیری
از ارشاد را ترجیح دادم . البته همیشه گمان می کردم امکان
گفتگو با شما وجود دارد. چنان که وقتی آقای مسجد جامعی به
عنوان معاون فرهنگی و مسوول برگزاری بیست سال ادبیات داستانی
به من گفتند جنابعالی با جشنواره مخالفید و ظاهرا بر اساس نامه
آقای رضا رهگذر فرموده بودید جشنواره متوقف شود؛ با شما به
تفصیل در باره نویسندگان صحبت کردم؛ در باره تک تک نویسندگان و
کارشان بحث کردیم. مشخصا در باره محمود دولت آبادی که شما نسبت
به « کلیدر» حساس هستید و یک بار آن را در نماز جمعه تهران
دروغ خواندید! در باره سیمین دانشور و منیرو روانی پور و ...به
تفصیل حرف زدم. خوشبختانه در باره
۱۹
نفر راضی شدید و پذیرفتید که جایزه بدهیم . تنها نقطه مقاومت
شما رمان « مدار صفر درجه» احمد محمود بود که از قضا به عنوان
رمان برگزیده بیست سال ادبیات داستانی انتخاب شده بود و من
هیچگاه نگاه بهت زده و غم آلود احمد محمود را از یاد نمی برم.
همه هیات داوران می دانستند که مدار صفر درجه ستاره جشنواره
ادبیات داستانی است.
حتما به یاد دارید فرمودید این رمان ضد جنگ است. گفتم مگر شما
ضد جنگ نیستید؟! جنگ یک شر ناگزیر است و نه یک خیر لازم...
اکنون زمانه تغییر کرده است. جنابعالی در یک کلام اراذل را بر
کشور حاکم کرده اید و افاضل را رانده اید. همان که در باره
نشانه های زوال حکومت توسط امام علی علیه السلام نقل شده است:
یستدل علی ادبار الدول باربع تضییع الاصول و التمسک بالغرور و
تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل ( غررالحكم، شماره
۷۸۳۵)
هاشمی رفسنجانی را رانده اید و احمدی نژاد را بر کشیده اید.
موسوی خامنه ای و کروبی و خاتمی را طلحه و زبیر می دانید و
مالک اشترتان فیروزآبادی ست.
همین فیلمی که سیمای شما در باره بنده منتشر کرده است، نمونه
خوبی است . شما که از تقوا و عدالت سخن می گویید، به همین مورد
که درست در حوزه وطایف شماست رسیدگی کنید. ببینید از این همه
دروغ عرق شرم بر سیمایتان نمی نشیند ؟
اگر دیدید آن چه که در باره اندیشه و منش اینجانب در سیمای شما
منتشر شده است، که گوشه هایی از آنها را برشمردم و بقیه نیز
مشابه همین موارد دروغ و جعل و افتراست، بر اساس عدالت و انصاف
خودتان داوری کنید و دست کم همان فرصت در اختیار اینجانب قرار
گیرد تا به برخی از این بی رسمی ها اشاره کنم.
هشتم:
ببینید سیمای جمهوری اسلامی و جنابعالی با این همه دروغ و جعل
و افترا می خواهد اعتماد مردم را جلب کند؛ تا باور کنند در
انتخابات
۲۲
خرداد تقلبی اتفاق نیفتاده است؟
این رنگ رخساره سیمای شماست و در یک کلام:
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست |