همه آنها که برنامه جام جم را در روز
انتخابات انگلستان در خارج از کشور نگاه کرده اند و یا در داخل
ایران پای رادیو و تلویزیون بوده اند به چشم و گوش خود دیده و
شنیده اند که ساعت به ساعت در بخش های خبری گزارش هائی در باره
تقلب در انتخابات انگلستان و شورش مردم علیه این تقلب پخش شد.
صدا و سیمای کودتا می خواست انتقال پخش برنامه های خبری
تلویزیون بی بی سی در روزهای پیش و پس از انتخابات 22 خرداد را
بگیرد! هم خنده دار بود و هم تاسف بار. خنده اش بی نیاز از
دلیل است، اما تاسف برای حاکمیتی که نماینده مجلس اش "نصر الله
کوهی" که گوئی از پشت کوه آمده و صدا و سیمایش فکر می کنند
مردم ایران پشت کوهی اند.
شاید با اشاره به همین برنامه های خبری
خنده دار صدا و سیما بود که عطاء الله مهاجرانی وزیر ارشاد
کابینه خاتمی و از نمایندگان دوره های اول مجلس طی یادداشت
کوتاهی نوشت:
نخست وزیر جدید انگلستان دیوید کامرون از
شامگاه روز سه شنبه کارش را آغاز کرد. دو حزب محافظه کار و
لیبرال دموکرات ائتلاف کردند و با احراز362 کرسی از 650 کرسی
به حاکمیت سیزده ساله حزب کارگر پایان دادند. چند نکته به نظرم
می رسد:
(1)- در هیچ جا سخنی از تقلب نبود. به دلیل
این که امکان تقلب وجود ندارد. حوزه های انتخاباتی تعریف شده
است و کاندیداها فقط در حوزه انتخاباتی خود فعال هستند. از
سویی رای دهندگان مشخص است که در محله خود، به کدام حوزه
انتخاباتی بایست مراجعه کنند. از این رو هیچکس نمی تواند در
شهر دیگری یا محله دیگری رای بدهد. هیچکس امکان رای مجدد را
ندارد.
(2)- دیوارها و میدان ها غرق پوستر های
تبلیغاتی نشد.
(3)- مقامات نظامی و انتظامی مطلقا حضوری
در انتخابات نداشتند. هیچ مقام انتظامی - نظامی وارد بحث مقوله
انتخابات نشد.
(4)- در هیچ جا از سخنرانی کاندیدای
انتخاباتی جلوگیری نشد. بودجه های دولتی صرف ترویج کاندیداها
نشد.
(5)- نخست وزیر سابق از رهبری حزب کارگر و
نخست وزیری استعفا داد و اعلام کرد مسئولیت شکست حزب با اوست و
بقیه عمر را صرف خدمات اجتماعی می کند و از سیاست کناره می
گیرد.
(6)- وجدان عمومی جامعه نتیجه انتخابات را
پذیرفته است.
بر این نکات می توان نکات دیگری را هم
افزود. در یک کلام جامعه قرار و آرام دارد. درست برخلاف دروغ
سایت رجا نیوز که البته سایت الف به نقد و رد آن پرداخت، نه
اعتراضات خیابانی شکل گرفت و نه کسی مدعی تقلب شد. حزب لیبرال
دموکرات شرط ائتلاف با حزب محافظه کار را تجدید نظر در قوانین
و شیوه انتخابات دانست. حزب محافظه کار هم پذیرفت.
بسیاری که در دوره گذشته به حزب کارگر رای
داده بودند، این بار به حزب محافظه کار ویا به حزب لیبرال
دموکرات رای داده اند. آنها نسبت به مداخله دولت حزب کارگر در
عراق وافغانستان توجیه نبودند. یکی از آنها می گفت: برای من هر
کدام از جوانانی که در عراق یا افغانستان کشته شدند، از نخست
وزیر مهم ترند. با کشته شدن هر جوانی یک زندگی ویران شده، و
تمام زندگی هایی که در شعاع آن زندگی بودند، مادر و پدر و همسر
و...آسیب دیده اند.
وقتی در باره انتخابات در انگلستان گزارش
های خبری را می خواندم، انگار در بین سطور وضعیت انتخابات در
ایران در برابرم زنده می شد. انتخاباتی که از همان نظارت شورای
نگهبان، بی عدالتی آغاز می شود. مثلا یک باره نزدیک به صد
نماینده مجلس دوره ششم صلاحیتشان مردود می شود.
انتخاباتی که دستگاه های اطلاعاتی و نظامی
تصمیم گیرنده اصلی محسوب می شوند. و جهت انتخابات به فرمان
تعیین می شود. و رییس مجلسش می گوید: "برای مجلس هفتم مهمترین
مصلحت عمل به فرمان رهبری است. ایشان مصلحت کشور و مجلس را
بهتر از ما تشخیص می دهند." به جای این که انتخابات مرکز و
منشاء قرار و تعادل و رضایت جامعه شود، بر عکس موجب عدم ثبات و
کشاکش های اجتماعی می شود. رییس جمهورش هم که می خواهد دنیا را
اداره کند، از تعیین معاون اول خودش و یا الحاق یک سازمان از
بخشی به بخش دیگر عاجز می ماند.
انتخابات که می بایست به جای دارو در کاهش
دردها افاقه کند، خود تبدیل به یک بیماری مزمن می شود و نهایتا
مجلسی که به فرمان شکل می گیرد در مهمترین تصمیم گیری ها نظرش
وتو می شود. مجلس صغیری که بایست تحت قیمومیت عمل کند.
واقعیت این است که مهمترین بخش قانون اساسی که به هیچ گرفته
شده است، همان بخش حقوق ملت است. حقوقی که ملت از راه انتخابات
اعمال می کند. اگر حاکمیت فعلی بخواهد بماند راهی جز بازگشت به
التزام به حقوق ملت و انتخابات حقیقتا آزاد ندارد. |