سلام – تعطیلات نوروزی، فرصتی شد تا نفسی
بیرون از ایران تازه کنیم. یک گروه شدیم و رفتیم تایوان. این
نامه را از همین جزیره کوچک برایتان می نویسم. البته با درد و
افسوس. این جزیره کوچک را چنان پیشرفته یافته ایم که همه گروه
مبهوت مانده ایم. از پیشرفتی که این جزیره کوچک کرده متعجب شده
ایم. آن را با ایران مقایسه می کنیم و از اینکه ایران چقدر طی
این سالها عقب مانده بسیار متاسف شده ایم.
رفتار مردم، نشان میدهد که همه به آینده
امیدوارند. از همین رفتار می توان رابطه مردم و حکومت را حدس
زد. درست خلاف آنچه در ایران شاهد هستیم.
در ایران هر کس با عجله بدنبال لقمه ای نان
است، همه خسته و عصبی، چنان که هر لحظه باید منتظر یک انفجار
خشم بود. رابطه مردم با حکومت هم همینطور است.
خیابانها تا دیر وقت مملو از جمیعت است،
روحیه جوان ها شاد است. این شادی وقتی بیشتر به چشم می خورد که
آن را خشم جوانان ایران مقایسه کنید.
خیابانها و وسائل عمومی واقعا تمیز است.
وسایل نقلیه عمومی فوق العاده مرتب و امکاناتی که برای تفریح و
آرامش مردم در نظر گرفته شده نشانه رابطه دو طرف مردم با حکومت
است.
موضوع دیگری که توجه ما را جلب کرده حضور
مردم، بخصوص جوان ها در معبدهای بیشمار، بویژه در شهر"تایپه"
است. شهری که ما را یاد دو شهر مذهبی قم و مشهد خودمان می
اندازد. این حضور گسترده و مخصوصا جوان ها دلیل دیگری نمی
تواند داشته باشد جز این که دین اجباری و حکومتی نیست و برخلاف
ایران ارزش خود را از دست نداده است. درست بر خلاف ایران که
اکنون حتی برای نماز جمعه ها مسجد جامع شهرمان که در قبل از
انقلاب مملو از جمعیت بود، خالی می ماند.
می خواهم بر گردم به این نکته که جمهوری
اسلامی ضربات جبران ناپذیر به کشور و حتی مذهب و دین ما زده و
رسیدن کشور ما حتی تا سطح کشوری مانند تایوان به زمان زیادی
احتیاج دارد، چه رسد به کشورهائی اروپائی.
به یاد بیآورید صحبت های
احمدی نژاد را که می خواهد دنیا را
رهبری و اصلاح کند. این بشر یا مالیخولیائی است و یا آنقدر
وقیح است که خود را به ندانستن زده و مردم ایران را بی خبر فرض
کرده است.
|