وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی همچنان سرگرم خرج از کیسه ماجرای
انتقال عبدالمالک ریگی به عطار زاده به ایران است. داستان
سرائی هائی می کند، خنده دار. از جمله پایگاه اطلاع رسانی دولت
روز گذشته در این باره این سناریوی جدید را منتشر کرد:
«عطارزاده با
یک ابتکار زیرکانه سربازان گمنام امام زمان (عج) آزاد و به
میهن بازگردانده شد.
طی
17 ماه که اسیر بود چهره هیچکس را نتوانسته بود ببیند. صداهای
متفاوتی را می شنید. صداهای اولیه پشتو بودند پس از تغییر
مکان و
استقرار در نقطه دوم در اختیار عدهای قرار می گیرد که با لهجه
سلیس انگلیسی حرف
می زدند. چشمان عطارزاده
بسته و کیسهای نیز روی سرش پوشانده بودند. او قادر به دیدن
چهره افراد گروهک
رباینده نبوده است.
عطارزاده اکثر دوران اسارتش را
در نقطه دوم بوده است و زمانهایی که درخواست کتاب میکرده، به
او کتاب انگلیسی
میدادند. در این مدت حدود 16
بار محل استقرار وی جابهجا شده و حداقل در 15 محل جدید وی را
جابهجا نمودهاند. گروه سوم نیز یک گروه با لهجه
انگلیسی سلیس و بومی بوده که این دیپلمات ایرانی را تحویل
میگیرد و گروه چهارم که
در حال تلاش برای تحویل عطارزاده از گروه سوم بودند توسط
مأموران وزارت اطلاعات
ردگیری میشوند.
پس از شناسایی اطلاعاتی محل مبادله و پس از حذف
گروه چهارم توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) در نقش گروه
چهارم نامبرده را از گروه
سوم تحویل گرفته و بلافاصله عملیات نجات برای انتقال عطارزاده
به کشور آغاز میشود
و سپس بعد از چند روز جابهجایی و گذشتن از مناطق خطرناک این
آزاده دیپلمات با
سرافرازی به میهن اسلامی باز گردانده می شود.»
هدف از همه این داستان سرائی ها، تلقین قدرنمائی وزارت اطلاعات
است و البته بخشی هم مربوط به رقابتی که بین سازمان امنیت
سپاه، وزارت اطلاعات و بخش امنیتی سپاه قدس و سازمان ضد جاسوسی
بیت رهبری.
واقعیت پشت همه این داستان سرائی ها اینست:
محل عبدالمالک ریگی را امریکائی ها در یک معامله مبادله ای که
معلوم نیست شامل کدامیک از بازداشتی های امریکائی در ایران
شده، به پاکستانی ها اطلاع میدهد و از آنها می خواهند که وی را
دستگیر کرده و تحویل سازمان امنیت افغانستان بدهند. سازمان
امنیت افغانستان مستقیما زیر نظر امریکائی ها کار می کند. این
دستور دقیقا انجام می شود و سپس شخص مسئول سازمان امنیت
افغانستان که یک جوان تحصیل کرده و در واقع بزرگ شده آمریکاست،
به سازمان امنیت سپاه اطلاع میدهد که برای تحویل او به
افغانستان بیآیند. مسئول سازمان امنیت افغانستان، تحصیل کرده و
بزرگ شده امریکاست که امریکائی ها خودشان او را برای این پست
از امریکا به افغانستان احضار کرده اند و کرزای هیچ اشرافی بر
فعالیت های او ندارد.
پس از این اطلاع، وزارت اطلاعات نیز در جریان قرار می گیرد و
رقابت و سناریو سازی شروع می شود که هنوز ادامه دارد.
در جریان بازجوئی از ریگی در ایران – که تردید نیست شل و پلش
کرده اند- او ماجرای ربودن عطار زاده و محل اختفای او در
پیشآور پاکستان را فاش می کند. افراد جندالله همانگونه که در
خبر دولت خواندید، با پیش بینی همین مسئله، عطار زاده را چندین
بار جابجا می کنند، اما سازمان امنیت پاکستان که وابسته به
ارتش این کشور است و این فعالیت های وابسته به طالبان را زیر
نظر دارد، در چارچوب همان همآهنگی که با امریکائی ها در باره
ریگی کرده بود، عطارزاده را نیز از آخرین محل استقرارش بیرون
کشیده و تحویل سازمان امنیت افغانستان میدهد، بی آنکه از افراد
جندالله کسی را دستگیر کند. یکبار دیگر همان رئیس جوان سازمان
امنیت افغانستان با تهران تماس گرفته و اطلاع میدهد که می
توانند بیایند و دیپلماتشان را ببرند.
تمام ماجرا همین است و هر اندازه روغن داغ هم روی این آش
بریزند، تغییری در محتوای این آش نمی دهد. |