"تاكسینوشتها"،
سفرنامه یک مهاجر ایرانی است که دور از میهن خویش، در برلين
راننده تاکسی شده است. مسافرانی از همه جای دنيا را جابجا می
کند.
حاصل گشت و گذارهايش در خیابان ها و محلات برلين را منتشر کرده
است.
«ناصر غياثی» نويسنده و مترجم ايرانی كه 20 سال است در آلمان
سكونت دارد، حاصل گفت و گو با مسافرانش را با آميزهای از خيال
و واقعيت منتشر كرده است.
غياثی در باره اين كتاب میگويد: «اگر توانسته باشم در
داستانهای اين كتاب، ضمن سرگرم كردن و برانگيختن حس كنجكاوی
خواننده و بعد ارضای آن، برخی از ويژگی فرهنگی آلمانیها و
ايرانیهای مقيم آلمان و همزيستی يا تقابل آن را نشان بدهم، به
مقصودم از نوشتن تاكسی نوشتها دست يافتهام.»
از 24 داستان اين كتاب، بيست و دو داستان در خيابانهای برلين
اتفاق میافتد و دو داستان آخر در خمام، زادگاه غياثی است و
اين بار نويسنده خود در جايگاه مسافر سوار تاكسی شده و از
زادگاهش و آدمهای ديروز و امروزش مینويسد.
در «تاكسی نوشتها» كه يكی از آثار داستانی ادبيات مهاجرت است،
راننده همانند دنيای واقعيت، ايرانی است و مسافرانش بيشتر
آلمانی و گاه به گاه از چهار گوشه جهان.از ايران و افغانستان
گرفته تا آمريكای جنوبی.
به گفته «احسان عابدی» نويسنده مجله ادبی فلش تاكسی نوشتها
مجموعهای از داستانهای به هم پيوسته است. بيست و چهار داستان
كوتاه در كنار هم كه روايتی خواندنی از موقعيت يك مهاجر ايرانی
در غربت آلمان را ارائه میكند. قهرمان يا راوی داستانها
نويسندهای ايرانی است كه با تاكسی خود در پايتخت آلمان به
شكار مسافر مشغول است. از اين خيابان به آن خيابان.از خيابان
پيروزی به ميدان مكزيكو يا خيابان آزادی به خيابان كارل ماركس.
داستانها همه در اين تاكسی میگذرند. مسافران سوار و پياده
میشوند و اين ديالوگهای مسافران و راننده است كه موقعيت
داستانی خلق میكند. گاهی مسافران زندگی خودشان را تعريف
میكنند؛ همه چيز را میريزند روی دايره، خيلی راحت؛ از
عشقهايشان میگويند و از بايدها و نبايدهای زندگی.
راننده هم گوشههايی از زندگی خودش را میگويد. گاهی مسافران
از در دشمنی وارد میشوند. مسافری كه مهاجران را عامل اصلی
بیكاری و مشكلات اقتصادی آلمان میداند با راننده درگير
میشود و در نهايت از تاكسی اخراج میشود. هستی و موقعيت
قهرمان ما با مسافرانش پيوند مستحكمی دارد. شكل صوری قضيه اين
است كه راننده تاكسی با شكار مسافر ارتزاق میكند. اما... اين
مسافران هستند كه موقعيت راننده مهاجر در كشور آلمان را تعريف
میكنند. جايی كه مسافر مهربان است راننده احساس امنيت میكند
و خودش را دارای حقوق برابر با آلمانیها میداند اما جايی كه
مسافر يك فاشيست از آب در میآيد قهرمان ما هم حالت تدافعی به
خودش میگيرد. بلوف میزند كه مسافر بترسد و... شايد به همين
خاطر باشد كه راوی داستانها مرتب از پاسپورت آلمانی خود
میگويد.
كتاب صد صفحهای ناصر غياثی را همچنان كه در خيابانهای برلين
متولد شده است، میتوان در حين گذر از خيابانهای پر پيچ و خم
تهران و اصفهان و شيراز و در پشت ترافيك تمام نشدنی آنها تمام
كرد.
اين مجموعه كه برخی از داستانهای آن در وبلاگ غياثی با نام
«رقص بر بام اضطراب» منتشر شده بود، از سوی انتشارات كاروان در
تيراژ 1000 نسخه و با قيمت 1400 تومان چاپ شده است.
|