از حدود
۱۵
سال پیش معتقد
بودم که شاخصهای
ما فروپاشی
اجتماعی را نشان
میدهد.
تنها راه این است
که یک بازسازی
جدی در ساخت
سیاسی و اجتماعی
ایران صورت گیرد.
وضعیت نهاد رسانه
در حد فاجعه است.
نهاد حکومت باید
به کارکرد اصلی
خود بازگردد و در
امور جزیی دخالت
نداشته باشد. حفظ
جامعه با
شیوههای گذشته و
بصورت سنتی دیگر
امکانپذیر نیست.
احساس زوال
اجتماعی شدیدتر
از آن چیزی است
که در جامعه دیده
می شود. فردیت به
شکل ناهنجاری جای
انسجام و همبستگی
عمومی و ملی را
گرفته است. شکاف
میان سنت و
مدرنیته عمیقتر
از حد قابل تحمل
شد
و
دو بخش مدرن و
سنتی جامعه حاضر
نیستند یکدیگر را
به رسمیت
بشناسند.
هنجارهای اخلاقی
به دلیل تضعیف
نهادهای اجتماعی
ضعیف شده است
اما
مردم به شدت سعی
میکنند از خشونت
پرهیز کنند.
شبکههای اجتماعی
در ایران قادر به
کشیدن بار سنگینی
که برداشته اند
نیستند.
امروز تعداد
کسانی که حرف
میزنند بیشتر از
تعداد کسانی است
که حرف میشنوند.
واقعیت اینست که
نسل جدید هیچ
درکی از انقلاب و
جنگ ندارد و
سیستم آموزشی
نتوانسته این
ارتباط را برقرار
کند. در جامعهای
که استبداد وجود
داشته باشد،
اجازه نمیدهد
پیوستگی نسلی به
شکل درستی شکل
بگیرد. جمعیت
حاشیه نشین و
فقیر میتوانند
یک خطر بالقوه
برای ثبات و
پایداری جامعه
باشند.
اصلاحطلبان
برنامه مشخصی
برای برونرفت از
وضعیت کنونی
ارائه نمیکنند.
بنظر من
مهم ترین مساله
در سال 97
بازسازی رابطه
مردم و حکومت است.
حتی
پوشش زنان تبدیل
شدن به یک بحران.
گفتگو ی "شفقنا"
با عباس عبدی
http://fa.shafaqna.com/news/535934/ |