آنچه روز
گذشته با
تیراندازی
با مسلسل
در اهواز
و در رژه
نظامی
بمناسبت
هفته
دفاع روی
داد،
آشکارا
یک اقدام
تروریستی
بود و
محکوم
بودن آن
قطعی
است.
اقدامی
که جان
25 نفر
را گرفت
و نزدیک
به 60
مجروح و
تیر
خورده
نیز بر
جای
گذاشت.
کشته
شدگان و
مجروحان
سپاهی،
ارتشی و
مردم
عادی
بودند.
به حاشیه
سازی ها
و به راه
افتادن
تبلیغات
داخلی و
خارجی
برای
تیره تر
کردن
مناسبات
ایران با
کشورهای
همسایه
(از جمله
عربستان
سعودی که
انگشت
اتهام به
سوی آن
دراز
است)
نباید
پرداخت،
بلکه
برای
سئوالات
بسیار
مشخص و
آشکار
باید
پاسخ
یافت:
- چگونه
ممکن است
تا محل
مرکزی
رژه و با
فاصله ای
اندک از
سکوی
مقاماتی
که ناظر
بر رژه
بوده اند
نفوذ
مسلحانه
کرد و به
روی رژه
روندگان
و
بینندگان
آن آتش
گشود؟
- گفته
می شود
که
مهاجمین
از
پارکینگ
و یا
پارک پشت
محل رژه
تیراندازی
کرده
اند.
آنها تحت
چه پوشش
و حفاظتی
توانسته
اند تا
نزدیک
جایگاه
رژه پیش
بروند؟
- می
گویند که
آنها در
روزها و
یا شبهای
قبل در
آن محل
سلاح
جاسازی
کرده
بودند و
دیروز
سلاح ها
را که
گفته می
شود
"کلاشنیکف"
بوده از
جاسازی
خارج
کرده و
شروع به
تیراندازی
کرده
اند. اگر
این ادعا
درست هم
باشد
باید
پرسید
چگونه در
مرکز یک
استان
مهمی
مانند
اهواز
سلاح
وارد می
کنند و
جاسازی
می کنند
و
نهادهای
امنیتی و
نظامی با
اطلاع
نمی
شوند؟
چقدر
زمان
لازم است
تا مسلسل
هائی را
که خاک
کرده اند
بیرون
بیآورند،
سوار
کنند،
قطار
فشنگ
بگذارند
و آماده
تیراندازی
کنند و
در این
فاصله
هیچکس
آنها را
نبیند؟
-
مهاجمین
از کجا
میدانسته
اند که
در چه
روز و چه
ساعت و
چه محلی
رژه
برگزار
می شود؟
حتی همین
سئوالات
اولیه هم
نشان
میدهد که
قبل از
پرداخت و
اهمیت
دادن به
ادعاهای
باصطلاح
سازمان
"الاحواز"
که به
خود مدال
قهرمانی
این
اقدام
تروریستی
را داده
و یا
ادعای
مجهول
"داعش"
باید
نگاهی به
درون کرد
و رد پای
حادثه را
از داخل
خود سپاه
و
نهادهای
امنیتی و
اختلافات
سیاسی و
رقابت
های مالی
و
جایگاهی
درونی
آنها
دنبال
کرد. مگر
رد پای
آنها که
سفارت
عربستان
را آتش
زدند و
آنها که
به مجلس
و مقبره
آیت الله
خمینی
حمله
کردند در
داخل خود
نهادهای
امنیتی و
نظامی
پیدا
نشد؟ مگر
"عماریون"
به رهبری
مهدی
طائب
برادر
حسین
طائب که
در
روزهای
اخیر خبر
بازداشت
و
بازجوئی
از او
انتشار
یافته در
هر دو
حادثه
سفارت
عربستان
و حمله
به مجلس
و مقبره
آیت الله
خمینی
دست
نداشتند؟
دست از
تبلیغاتی
که هدف
از آن
فریب
مردم و
باصطلاح
جلوگیری
از تشویش
اذهان
عمومی
است باید
برداشت و
حقیقت را
با مردم
در میان
گذاشت.
حقیقتی
که فاش
شدن آن
دیر و
زود دارد
اما سوخت
و سوز
ندارد.
چنان که
واقعیت
آتش زدن
سینما
رکس
آبادان
سرانجام
فاش شده
است و
بقول
صفائی
فراهانی
و
"دهباشی"
در
گفتگوی
دو نفره
در
برنامه
آپارات،
آنها که
سینما
رکس را
آتش زدند
آنهائی
نبودند
که
خبراعدامشان
انتشار
یافت
بلکه
کسانی
بودند که
بعدها
نماینده
مجلس
شدند.
ما نمی
گوئیم
اسرائیل
و
عربستان
و دیگر
کشورهای
احتمالی
در اقدام
تروریستی
روز
گذشته
اهواز
دست
نداشتند،
اما می
گوئیم
آنها نیز
تا در
درون
نهادهای
نظامی و
امنیتی
داخل
کشور دست
و امکان
نداشته
باشند،
ممکن
نیست
بتوانند
اقداماتی
شبیه
اقدام
دیروز در
اهواز را
سازمان
بدهند.
بنابراین
فساد و
پوسیدگی
در داخل
نظام است
و سوء
استفاده
از خارج.
اگر این
غده
سرطانی
که ریشه
های عمیق
در نظام
دوانده
جراحی
نشود،
فردا جنگ
داخلی و
تجزیه
ایران و
هموار
کردن
جاده
برای
تهاجم به
ایران را
سازمان
خواهند
داد. حرف
ما
اینست! و
نمی
توانیم
چشم بر
این
واقعیت
ببندیم
که برای
نخستین
بار در
اطلاعیه
ای که
رهبر
جمهوری
اسلامی
در این
ارتباط
داده، بر
خلاف
موارد
بسیاری
که
یکسویه و
با عجله
و متاثر
از
احساسات
این و آن
را متهم
میکرده و
اصطلاحاتی
را به
کار می
برده که
بعدها
نمیتوانسته
از زیر
بار آن
خود را
بیرون
بکشد،
این بار
تحقیق و
بررسی
دقیق را
توصیه کرده
است. |