کافی است برنامه
های صدا و سیما
را از شورش دیماه
گذشته تاکنون
دنبال کنید تا
یقین حاصل کنید
که از پشت صحنه
دستور داده شده
"آقا" را از زیر
ضربه افکار عمومی
بیرون کشیده و
دولت را مقصر
بحران همه جانبه
ای که کشور را
فرا گرفته اعلام
کنند. آن هم نه
دولت گذشته که تا
حد قربانی کردن
هاشمی رفسنجانی و
به زندان انداختن
بسیاری از چهره
های سیاسی اصلاح
طلب و به حصر
بردن موسوی و
کروبی و خانم
رهنورد مورد
حمایت همه جانبه
"آقا" بود، بلکه
دولت روحانی که
وارث بحران است.
اما، از آنجا که
شاخ عامل اصلی
بحران بی وقفه از
جیب بحران بیرون
می آید، ورود
برخی رهبران مجلس
خبرگان برای
انداختن عبا روی
این شاخ نیز خود
به یک افشاگری و
پرده برداری جدید
تبدیل می شود. از
جمله مصاحبه اخیر
آیت الله مومن
عضو فقهای شورای
نگهبان و عضو
مجلس خبرگان
رهبری که در
مصاحبه با سایت
اندیشه ها گفته
است: «اختیارات
مقام معظم
رهبری بعد از
اصلاحاتی که در
سال ٦٨ در قانون
اساسی به وجود
آمد، ولایت مطلقه
است؛ یعنی
ولیفقیه بر تمام
آن چه در کشور
میگذرد، اختیار
تام دارد و این
طور نیست که به
آن چه در قانون
اساسی آمده است،
مقید باشد.»
به این ترتیب و
با این اعتراف نا
خواسته، عملا
یعنی بحرانی که
سراپای نظام و
مملکت را گرفته
حاصل اختیارات
مطلقه آقای خامنه
ای بوده است.
چطور می شود که
بقول آیت الله
مومن "مقام معظم
رهبری بر تمام
امور کشور
اختیارتام" داشته
باشد و حالا که
بحران سراپای
کشور را فرا
گرفته او مقصر
اول نباشد؟ ایشان
بر فضای ایران که
حکومت نمی کرده،
بر زمین حکومت
کرده و حاصل
حکومت مطلقه
ایشان کف خیابان
است. مردم این را
خوب فهمیده اند و
در تظاهرات و
شورش دیماه هم نه
به توصیه
"تلگرام" بلکه به
فرمان درک خود از
حاکمیت علیه
ولایت فقیه و شخص
رهبر شعار دادند
و بقول مقامات
امنیتی و قضائی
"ساختار شکنی"
کردند!
و این تازه آغاز
ساختار شکنی است.
بزودی نامه نگاری
های مستقیم در
انتقاد از وضع
موجود و رهبری وی
از درون حاکمیت
آغاز خواهد شد.
هرچه بحران عمیق
تر و ناتوانی در
تغییرات اصلاحی
به سود جنبش
عمومی مردم ایران
دیرتر انجام شود
زمان این ساختار
شکنی نزدیک تر
خواهد شد. نه
سرکوب و نه
سانسور، نه فیلتر
و نه زندان و نه
عبور از دولت
روحانی، هیچکدام
راه حل بحران
کنونی نیست.
یگانه راه حل
تغییر ساختار
بنیادی حکومت و
قبول رای و نظر
مردم است. |