از عادت های نهادینه شده رهبر جمهوری
اسلامی، حتی پیش از آن که امام جمعه تهران
و رئیس جمهور شود تا اکنون که بالای سه
دهه است رهبری جمهوری اسلامی را برعهده
دارد، سخن گفتن به نرخ روز است. در این
نوع سخن گفتن، اغلب تعبیرها و اصطلاحاتی
را به کار برده و می برد که فورا دستآویز
تبلیغاتی جناح صاحب قدرت در داخل و قدرت
های خارجی می شود. مانند "فتنه"، "بصیرت"،
"یورش فرهنگی" و دهها نمونه دیگر. اما این
هنوز کافی نیست. او خود نیز با این
سخنرانی ها، طی این چهار دهه، اغلب به
چاله افتاده است، از جمله سخنانش در دیدار
با اعضای دولت روحانی درباره ضرورت سهمیه
بندی بنزین و یا تفسیرهایش درباره نظام
شاهنشاهی، دفاع از آزادی ها در جامعه،
تفسیر بی محتوا درباره دلائل فروپاشی
اتحاد شوروی، تفسیر درباره دلیل سقوط صدام
حسین و یا پیام سه ماه پیش که برای مردم
معترض عراق فرستاد بی آن که بداند در عراق
چه می گذرد و یا تعبیر دستکش آهنین برای
بارک اوباما رئیس جمهور امریکا پس از
امضای برجام و دهها نمونه دیگر. از آنجا
که دوران "حرفی بزن و در برو" گذشته و
اینترنت اجازه این فرارها را دیگر به کسی
نمیدهد، تمام این سخنان آقای خامنه ای یا
بصورت فیلم و یا بصورت فایل صوتی در
اینترنت موجود است. او نه در امر سهمیه
بندی بنزین که خود گفته کارشناس نیست و
اتفاقا در این مورد بدلیل 8 سال ریاست
جمهوری باید کارشناس می بود، بلکه در
بسیاری از مسائلی که اظهار نظر می کند
کارشناس نیست. اغلب فراموش می کند که امام
جمعه فلان شهر نیست که حرف هایش بار
حکومتی نداشته باشد، بلکه بعنوان رهبر سخن
می گوید و بلافاصله انعکاس داخلی و خارجی
دارد.
انگیزه این مرور اشاره به ترک تابعیت برخی
قهرمانان ورزشی ایران و در آخرین نمونه
درباره شطرنج باز نابغه و بسیار جوان
ایرانی است که برای گریز از محدودیت ها
برای مسابقه با شطرنج باز اسرائیلی رفت
زیر پرچم فدراسیون شطرنج و سرانجام نیز
زیر پرچم فرانسه.
ما در اینجا می خواهیم به سخنرانی دو ماه
پیش رهبر جمهوری اسلامی برای جمعی از
روحانیون و غیر روحانیون کشورهای اسلامی
که به دیدارش برده شده بودند بکنیم که
گفت: «ما با مردم اسرائیل دشمنی نداریم،
بلکه با دولت اسرائیل مسئله داریم»
این حرف، بجای خود حرف غلطی نیست. در هیچ
کشوری که دولتش با دولت یک کشور دیگر در
حالت مخاصمه است غلط نیست. اما این حرف
صرفا به نرخ روز و برای مصرف در آن جمعی
که به دیدارش برده شده بودند زده شد و یا
قرار است تبدیل به یک سیاست حکومتی شود؟
بحث اینست!
آیا ورزش حکومت است و ورزشکاران اعضای آن
حکومت و دولت؟ ورزشکاران از میان ملت ها
بر می خیزند و قهرمان شدن و یا نشدن آنها
هیچ ربطی به حکومت ها ندارد. چنانکه در
همین جمهوری اسلامی چنین است. بنابراین
چرا مسابقه ورزشکاران ایران با ورزشکاران
اسرائیلی باید دارای چنان عقوبتی باشد که
آن ورزشکاران ترک تابعیت کنند تا موقعیت
ورزشی خود را از دست ندهند؟ چرا ایشان
باید در راهروی بیت رهبری بوسه بر پیشانی
فلان کشتی گیری بزند که با اشک و آه مجبور
شد قهرمانی خود را از بیم عواقب مسابقه با
کشتی گیر اسرائیلی از دست بدهد؟ |