نخست
وزیر
ژاپن به
ایران
آمد و
بازگشت.
این که
دست پر
بازگشت
یا دست
خالی،
سئوالی
است که
پاسخ آن
در
عملکردها
پیدا می
شود و نه
در حرف
ها و
شعارها و
خبرهای
جنجالی.
بویژه در
ارتباط
با
دیداری
که وی با
رهبر
جمهوری
اسلامی
داشت. در
دیدار با
رهبر
جمهوری
اسلامی
مشخص شد
که ترامپ
توسط
نخست
وزیر
ژاپن
پیامی
برای وی
فرستاده
است که
محتوای
این پیام
فاش نشد
و رهبر
جمهوری
اسلامی
نیز در
مقدمه
سخنان
خود، در
پاسخ به
پیام
ترامپ
نکات
درستی را
مطرح
کرد. از
جمله این
که با
کسی که
یک
قرارداد
جهانی را
لغو کرده
چگونه می
توان
مذاکره
کرد و به
دوام
نتایج
چنین
مذاکره
ای
اعتماد
داشت؟
این که
آقای
خامنه ای
مطابق
معمول از
صفاتی در
بیان
همین حرف
درست
استفاده
کرد که
عادت
اوست و
شایسته
بیان
سیاسی
نیست
بجای خود
محفوظ،
اما حتی
این
الفاط و
صفات نیز
از درستی
حرف او
کم نمی
کند.
اما،
اشتباه
اینجاست
که "فرد"
مورد
خطاب
قرار
میگیرد،
درحالیکه
مسئله
مذاکره
با
امریکاست
نه با
ترامپ و
یا
اوباما و
یا هرکس
دیگری که
جانشین
ترامپ
شود.
مسئله
اینجاست!
مسئله
دوم
اینست که
آقای
خامنه ای
بجای
قبول و
یا رد
مذاکره،
باید
شرایط
ایران
برای یک
مذاکره
را با
تضمین
های بین
المللی و
نظارت
مجامع
بین
المللی
اعلام می
کرد که
دراینصورت
ترامپ
مخاطب
نبود،
بلکه
مجموع
حاکمیت
امریکا
مخاطب
بود.
برای
مثال این
که
امریکا
باید
رسما به
برجام
بازگردد
و تمام
تحریم
هائی که
علیه
ایران
اعلام
شده لغو
شده و
پولهای
بلوکه
شده
ایران
نیز
مسترد
گردد.
جهان
باید
بداند
ایران چه
می خواهد
و چه طلب
می کند و
چه طلبی
دارد و
دیدار با
نخست
وزیر
ژاپن
فرصت
مناسبی
برای طرح
این
مطالبات
بود.
دیپلماسی
قهر و
شعار
نیست،
بلکه
بسیج
افکار
عمومی
داخلی و
خارجی
برای
پیشبرد
هدف است!
نه
فعالیت
موشکی
ایران به
امریکا
مربوط
است و نه
فعالیت
اتمی آن
که در
چارچوب
برجام
انجام می
شود.
ادامه
حضور یا
عدم حضور
ایران در
سوریه و
حتی یمن
و
افغانستان
و عراق و
هر کشور
دیگری
نیز
وابسته
به نظر و
موافقت
رسمی
دولت های
حاکم بر
آن
کشورهاست
و این
مسئله
هیچ
ارتباطی
نه به
امریکا و
نه به
هیچ کشور
دیگری
ندارد.
ایا بیان
این نکات
بجای
اعلام
این که
"بنده
ترامپ را
شایسته
پاسخ و
پیام
نمیدانم"
مناسب تر
و جهان
پسندتر
نبود؟
البته
نشانه
هائی
وجود
دارد که
نکاتی در
همین
چارچوب
اما
پنهان از
رسانه ها
و حتی
بسیاری
از
حاضران
در جلسه
دیدار
خامنه ای
و نخست
وزیر
زاپن
گفته شده
و یا اگر
در حضور
آنها هم
بود، شرط
این حضور
زدن مهر
سکوت بر
لبها
بوده
است.
آقای
خامنه ای
یک زیرکی
دیپلماتیک
در این
زمینه به
کار برد
و خطاب
به نخست
وزیر
ژاپن گفت
که من با
ترامپ
حرفی
ندارم
اما حرف
هایم را
با شما
می زنم.
یعنی
قبول
ژاپن
بعنوان
واسط و
رابطه
بیان
نظرات.
امری که
در هر
مذاکره
مهم
جهانی
همینگونه
پیش می
رود.
یعنی
ابتدا
نظرات با
واسطه ها
درمیان
گذاشته
می شود
تا بعدها
شرایط و
دستورکارهائی
جهت
مذاکره
فراهم
شود.
اظهار
رضایت
نخست
وزیر
ژاپن از
سفری که
با
ماموریتی
مشخص
انجام
شد،
بیانگر
همین
مسئله
است. او
بلافاصله
پس از
بازگشت
از ایران
با ترامپ
تلفنی
صحبت
کرده و
او را در
جریان
نتایج
مذاکرات
خود در
تهران
قرار
داد!
قطعا
نتیجه
مذاکرات
این جمله
آقای
خامنه ای
نبوده
است: "من
ترامپ را
شایسته
پیام و
مذاکره
نمی
دانم"
این که
نمی
تواند
نتیجه
مذاکرات
باشد!
بنابراین،
براحتی
می توان
حدس زد
که مردم
در جریان
نیمه
خالی
لیوان
دیدار
نخست
وزیر
ژاپن با
رهبر
جمهوری
اسلامی
که همان
سخنان
علنی
آقای
خامنه ای
است قرار
گرفته
اند،
درحالیکه
این
لیوان یک
نیمه پر
هم دارد.
نیمه ای
که قرار
است در
اجلاس
گروه 20
بعنوان
نتایج
سفر نخست
وزیر
ژاپن به
تهران و
گفته های
علنی
نشده
خامنه ای
به نخست
وزیر
ژاپن به
اطلاع
رهبران
20 کشور
رسانده
شده و به
بحث
گذاشته
شود.
نتیجه ای
که دراین
اجلاس از
نتایج
سفر نخست
وزیر
ژاپن
گرفته
خواهد شد
قطعا مهم
تر از
خرده
خبرهائی
است طی
دو روز
پس از
این سفر
و این
دیدار
منتشر
شده است.
حسام
الدین
آشنا،
مشاور
روحانی
با اشاره
به سفر
بی حاصل
وزیر
خارجه
آلمان به
ایران و
سفر نخست
وزیر
ژاپن به
ایران
تلویحا
اشاره به
همین
نیمه پر
لیوان
مذاکره
کرده
است. |