روز گذشته یک پیام
ویدئو در ادامه
ویدئوهای زنجیره ای
احمدی نژاد منتشر شد.
او دراین پیام
ویدئویی مدعی شده که
قصد ترور او را دارند
و اطلاعاتی هم در این
باره در اختیار دارد.
در ادامه نیز گفته
است که "خودشان می
کشند و خودشان هم
مراسم یاد بود و
ترحیم میگیرند"
در این که قصد ترور
او را دارند یا نه و
این ادعای او
تبلیغاتی است برای
خودش یا خیر؟ کسی
اطلاع ندارد و احمدی
نژاد هم به همان سبک
"بگم بگم" نگفته است
آن اطلاعاتی که
دراختیار دارد کجاست
و چیست؟ البته گفته
که اسناد و اطلاعاتی
دارد که آنها را در
سه مکان مختلف قرار
داده تا بموقع منتشر
شود. در این بخش هم
اگر اشاره او به
اطلاعات مستند به
پروندهائی باشد که از
وزارت اطلاعات در
زمانی که سرپرستی آن
را برعهده داشته
بیرون آورده و پنهان
کرده، اشاره قابل
استنادی است.
همزمان با این
اظهارات نیز رفته است
به منطقه زلزله زده
"سی سخت" و برایش عده
ای را به خط کرده اند
تا دادخواست هایشان
را به سبک دورانی که
رئیس جمهور بود به او
بدهند.
او می خواهد نامزد
انتخابات 1400 شود و
به گفته حداد عادل که
حتما از محافل تائید
صلاحیت خبر دارد او
قطعا تائید صلاحیت
نخواهد کرد. بنابراین
وی فشار از پائین را
با این ویدئو و سفر
به سی سخت شروع کرده
است.
مردم عادی نمی دانند
که بذل و بخشش های او
در زمانی که رئیس
جمهور بود، از کیسه
درآمد 800 میلیارد
دلاری نفت بشکه ای
100 دلار و 120 دلار
بود که بخش اعظم آن
معلوم نیست کجا خرج
شده و کسی هم جرات
نمی کند از او سئوال
کند. مردم ساده ترین
نتیجه را می گیرند.
این که در دوران او
یارانه داده می شد و
گرانی هم مانند دوران
بعد از او نبود. این
که محاصره اقتصادی،
لغو برجام، تحریم های
کمرشکن، سقوط قیمت
نفت و ... چه بلائی
بر سر ایران آورد و
این که بخشی از آن
800 میلیارد دلار چرا
ذخیره نشد و یا به
زخم تولید و اشتغال
زده نشد، برای آنها
مطرح نیست. یا اگر هم
هست، بصورت تحلیلی
مطرح نیست و رسانه
های داخلی و بویژه
صدا و سیما هم که
عملا همچنان همسو با
احمدی نژاد هستند تا
روشنگری درباره دوران
او.
این بخش مردم و احمدی
نژاد است. اما روی
دیگر سکه نظام یا
حکومت و احمدی نژاد
است. در این روی سکه
رهبر جمهوری اسلامی
نمی تواند با افشای
دوران او و محاکمه وی
موافقت کند زیرا
افشای او و محاکمه او
قطعا افشای خود وی
است زیرا احمدی نژاد
با شانه بوسی رهبر
سکان ریاست جمهوری را
تحویل گرفت و رهبر
جمهوری اسلامی برای
ابقای او در دوره دوم
ریاست جمهوری دست به
یک کودتای خونین
انتخاباتی علیه رای
میرحسین موسوی زد.
این رهبر بود که
احمدی نژاد را زنده
کننده شعارهای انقلاب
اعلام کرد و در نماز
جمعه تهران اعلام کرد
که نظرات اقتصادی او
به وی نزدیک تر از
نظرات اقتصادی هاشمی
رفسنجانی به وی است.
اینها را احمدی نژاد
بسیار دقیق میداند و
با آگاهی از همین پشت
صحنه و همچنین متکی
به اسنادی که از
وزارت اطلاعات برده
به تاخت در میدان
انتخابات 1400 می
تازد. راس حاکمیت هم
میداند که اگر اینبار
سکان ریاست جمهوری
بدست او بیفتد، دیگر
حریفش نخواهد شد و او
نیز نه دمُ رهبر و نه
دمُ روحانیت را در
بشقاب نخواهد گذاشت
زیرا با فشار مردم سر
کار آمده تا کار خودش
را بکند. کاری که
باحتمال زیاد در حد
شکستن سد مذاکره با
امریکا و تحمل نکردن
امام جمعه ها و
بسیاری پدیده های
سیاسی دیگر خلاصه
نخواهد شد و این یعنی
"چاقوئی که تیز
کردند، حالا دسته اش
را می خواهد ببرد!" |