"شعار مرگ بر روحانی"
توسط عده ای موتور
سوار وابسته به
نهادهای امنیتی و
نظامی در سالگرد
انقلاب 57 در اصفهان
با واکنش هائی در
درون دولت روبرو شد.
چهره و حرکات نمایشی
شعار دهندگان موتور
سوار که همراه بود با
خنده های آلوده به
اوباشگری آنها، جای
هیچ تردیدی باقی
نگذاشت که آنها واحدی
از گردان موتور
سوارهائی اند که در
سرکوب اعتراضات از
آنها استفاده می شود،
البته مجهز به نارنجک
و گازاشک آور و حتی
کلتُ کمری. این
سازماندهی در بسیاری
از شهرها امکان پذیر
بود اما تجربه
تظاهرات دیماه 96
علیه روحانی با همین
شعار "مرگ بر روحانی"
در مشهد به
سازماندهندگان این
درس را داده بود که
نباید این اقدام را
در چند شهر ترتیب و
سازمان بدهند زیرا
ممکن است کار به
همانجا بکشد که در
دیماه 96 کشید. یعنی
تظاهرات علیه کل نظام
در نزدیک به 120 شهر
ایران. ضمنا تکرار
این تظاهرات را
درمشهد هم صلاح
ندانستند زیرا علم
الهدا بار دیگر به
سردمدار این ماجراها
متهم می شد. بنابراین
این بار ماجرا را پاس
دادند به اصفهان که
"حجتیه" در آن پایگاه
سنتی دارد. شمار
موتور سواران را هم
زیاد گسترده نکردند
تا شیرازه کار از
دستشان در برود و به
هدفی که داشتند
نتوانند دست یابند.
این تظاهرات موتور با
دو هدف ترتیب داده
شد:
1- تضعیف اعتبار
جهانی و داخلی روحانی
که با آغاز دوباره
مذاکرات برجام و لغو
تحریم ها به چهره ای
بی رقیب در نظام
تبدیل می شود.
2- تضعیف موقعیت او
در راس نظام که بشدت
نگران آن هستند و
میدانند که با پایان
دوره ریاست جمهوری
وی، او از صحنه کنار
گذاشته نخواهد شد و
مهره ای کلیدی در
جمهوری اسلامی باقی
خواهد ماند.
در این هر دو هدف،
شخص رهبر جمهوری
اسلامی نیز مخاطب
پنهان بود تا مبادا
از راستگرایان مرتجع
فاصله بگیرد و
انتخابات 1400 آنگونه
از آب در نیآید که
تاکنون نقشه آن را
داشته اند.
آنها که سر هاشمی را
در استخر فرح زیر آب
کردند و تابلوی
"استخر فرح در انتظار
توست" را در قم علیه
روحانی بلند کرده
بودند، اینبار واحد
موتور سوارشان را در
اصفهان به حرکت در
آوردند. تقریبا تمام
امام جمعه ها، بسیاری
از فرماندهان سپاه،
شورای نگهبان، مجمع
مصلحت، مجلس، قوه
قضائیه و نهادهائی که
در راس آنها مافیای
ثروت و قدرت قرار
دارند در کمین روحانی
اند تا به آن
دستآوردها و موقعیت
هائی که دربالا اشاره
شد دست نیابد و به
همین دلیل در تمام
سالهای گذشته علیه
دولت و شخص روحانی
تبلیغ کرده اند و صدا
و سیما بلندگوی آنها
بوده است. اراده
آهنین برای کنترل و
تصفیه و بازسازی این
نهادها لازم است که
رهبر جمهوری اسلامی
نشان داده اهل چنین
میدانی نیست و تمایل
اصلی او بندبازی و
مانور و از این ستون
به ستون کردن است و
همراهی با این جریان
برای میدان بیشتر
دادن به آنها. آینده
پر حادثه نشان خواهد
داد که این تاخیر چه
فاجعه ای با ترور و
آدم ربائی و رویاروئی
های نظامی- رقابتی در
جای جای ایران به
بارخواهد آورد و
ایران را برای
اسرائیل و امریکا فرش
خواهد کرد تا ایران
را تکه تکه کرده و
یوگسلاوی تازه ای را
اینبار در منطقه
خاورمیانه بسازند.
بزرگترین بمب اتمی را
هم اگر در جمهوری
اسلامی بسازند، حریف
این فاجعه نخواهد
بود. هراندازه که جای
پای آنها در ارگان
های نظام مستحکم تر
می شود، فاجعه
نزدیکتر می شود. |