پس از ترور فخری زاده
نیز همان سئوالاتی
مطرح شده که پس از
ترور موشکی قاسم
سلیمانی در بغداد با
کمک پهپاد امریکائی
مطرح شده بود. در
مورد سلیمانی هنوز
اعلام نکرده اند و یا
هنوز نتوانسته اند
کشف کنند که امریکا و
یا اسرائیل چگونه به
اطلاعات دقیق مربوط
به سفر او به سوریه و
بغداد و ساعت پرواز
هواپیمای او و فرود
آن در فرودگاه بغداد
و اتومبیلی که او را
از فرودگاه بغداد
خارج کرده دست پیدا
کرده بودند؟ جز از
درون حساس ترین و
محرمانه ترین نهادهای
امنیتی چنین اطلاعاتی
می توانست درز کند؟
در مورد فخری زاده
نیز تقریبا همین
سئوال مطرح است.
فخری
زاده به همراه همسر و
فرزندانش برای ناهار
به خانه مادر زنش در
شهر "رستم کلا" میرود
و ساعت 2 و نیم بعد
از ظهر هنگام بازگشت
و درحالیکه یک محافظ
او در صندلی جلوی
اتومبیل و یک محافظ
دیگر در کنار او
نشسته بودند و راننده
نیز خود مامور امنیتی
بوده در آبسرد دماوند
به رگبار بسته می
شود. گروه ترور 12
نفر بوده و قبل از به
رگبار بستن اتومبیل
فخری زاده گروه ترور
یک نیسان را در همان
محل منفجر می کند.
همسر و فرزندان فخری
زاده در اتومبیل
دیگری پشت اتومبیل
فخری زاده در حرکت
بوده اند. گروه ترور
سوار بر دو اتومبیل
بوده اند و دو موتور
سوار نیز اتومبیل
آنها را اسکورت می
کرده است.
سرعت عمل گروه ترور و
عدم آمادگی تیم محافظ
به حدی بوده که
محافظان به همراه
فخری زاده و راننده
حتی فرصت نکرده اند
دست به اسلحه شوند.
موفقیت گروه برای
فرار پس از ترور حیرت
آور است.
سئوال اصلی اینست:
تیم ترور از کجا می
دانسته فخری زاده روز
جمعه به شهر رستم کلا
میرود؟ و چگونه و از
چه طریق از زمان و
مسیر بازگشت او از
رستم کلاه اطلاع
داشته است؟
هم درمورد ترور قاسم
سلیمانی و هم در ترور
فخری زاده تردیدی
وجود ندارد که از
درون خود نهادهای
امنیتی و حفاظتی
اطلاعات مورد نیاز
برای ترور درز کرده
است و این نشان میدهد
که حاملین این
اطلاعات بصورت شبکه
ای با نهادهای جاسوسی
و اطلاعاتی اسرائیل
در داخل ایران تماس
دارند. سایت اتمی
نطنز نیز همینگونه
منفجر شد و حوادث
بزرگتر همینگونه بر
سر ایران و مردم آوار
خواهد شد. |