بخش هائی از مصاحبه سعید حجاریان که انصاف
نیوز منتشر کرده است. این مصاحبه درباره
بی اعتمادی عمومی مردم ایران پس از 40 سال
دروغ شنیدن از حکومت است. او می گوید:
اولین نشانههای بیاعتمادی در دولت مهندس
بازرگان رخ داد. مرحوم بازرگان به هر حال
شخصیتی مرضیالطرفین محسوب میشد و به
گمان بسیاری از جمله شخص امام صلاحیت
نخستوزیری داشت منتهی اختیار مملکتداری
به او سپرده نشد. خود ایشان میگوید،
چاقوی بیدسته به من دادهاند؛ یعنی همین
بحثی که تا امروز گشوده است؛ شکاف اختیار
و مسئولیت. و میبینیم دولت موقت هر کاری
میکند، یک نفر یا یک گروه یک جای مملکت
خرابکاری میکند. یکی تصفیه میکند، یکی
اعدام میکند، یکی خودسری میکند تا جایی
که بازرگان میگوید:
ابلیس کی گذاشت که ما بندگی کنیم
یکدم نشد بی سر خر زندگی کنیم
این اولین جرقه بیاعتمادی بعد از انقلاب
بود و مردم و بعضی گروهها فهمیدند
احتمالاً در روی همان پاشنه خواهد چرخید.
نمونه دیگر جالب توجه است که این هم
بیاعتمادی به بار آورد. مرحوم قاسملو در
حوزه انتخابیهاش رأی آورد، اما امام گفت
او به تهران بیاید، نمیگذارم برگردد.
جلوتر میآییم دعوای آقای خامنهای و
مهندس موسوی شروع میشود و رئیسجمهور
میگوید نخستوزیر به من تحمیل شده و از
طرفی امام طرفدار نخستوزیر کارآمد است.
بعد، شکاف منتظری-خمینی پدید میآید و کار
به ماجرای عزل آقای منتظری و آن قضایا
میرسد. سپس به دولت مرحوم هاشمی وارد
میشویم که بهخاطر بالا رفتن نرخ تورم و
فشار بر مردم بیاعتمادی به حکومت زیاد
میشود یعنی میخواهم بگویم هر اختلاف و
تنش و یا هر نقض عهدی ظرف بیاعتمادی را
پر و پرتر کرده است.
ما یک دهه پیش با پدیدهای روبرو بودیم که
در دوربین زل میزد و دروغ میگفت. حالا
ما با پدیدههایی مواجه هستیم که به
بیتالمال دستاندازی میکنند و میگویند
«آقا گفته» یا «آقا اجازه داده» یا یک
روحانی که میگوید من هم مثل آقا. مردمی
که بهخاطر
۲۵
گرم کره در صف نگه داشته میشوند باید این
چیزها را تحمل کنند و اعتماد بورزند؟
..... ادامه |