پیاده روهای
تهران را وجبی به دستفروشان کرایه می
دهند. این وضع بی اختیار
آن
ترانه خوب و فراموش نشدنی شهیار قنبری را
به یاد می آورد که داریوش هم آن را خواند
و با سرودن و خواندن آن کارشان به زندان
کشید! ترانه "بوی گندم" منظورمان است که
از معروف ترین ترانه های دهه 50 ایران
است.
بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من هرچی میکارم مال تو
شهیار قنبری در مقدمه کتاب "دریا در من"
نوشته است مأموران ساواک از وی خواستند تا
در اِزای آزادی ترانهای در ستایش از
محمدرضا پهلوی بسرایم، اما نپذیرفتم.
داریوش در یکی از خاطراتش میگوید: یک روز
برای تمرین ترانه «بوی خوب گندم» به منزل
واروژان رفته بودم و در حالی که پیانو
مینواخت چشمم به قاب عکسی افتاد که بالای
پیانو بود. عکس یه پسر بچه ای که با چشمان
گریان به اطراف خود خیره شده بود نظرم را
جلب کرد و به او گفتم: واروژ ببین این بچه
هم از نواختن تو به گریه افتاده که او در
پاسخ گفت: اتفاقاً این آهنگ از گریههای
او ساخته شده و واقعاً موسیقی پاپ به او
بدهکار است و به راستی جایش خالی است.
ترانه بوی گندم را اینجا بشنوید:
https://www.youtube.com/watch?v=PsnapU3D-G8 |