ديشب فرصتی شد كه عليرغم آنكه روز سخت و پركاری را گذرانده بودم، وقت زيادی را صرف تورق مجازی در اينترنت و وبلاگها و خبرهای آنها و تحليل هاشان داشته باشم.

ديروز در ايران روزی بود كه من در يادداشت ديروزم آنرا روز سقوط مردم سالاری نام داده بودم. مجلس در تحصن بود. همه اصلاح طلبان كه حداكثر، كفِ خواست مردم را می توانستند طرح كنند نيز مورد قبول هيات های نظارت شورای نگهبان قرار نگرفته بودند. هيات نظارت شورای نگهبان مجدداً بيانيه داده است كه هيچكس حق ندارد غير از اين عمل كند و هرگونه تخلف، قابل پيگرد قانونی است. لابد هماهنگی قوه قضاييه هم كار سختی نيست.

اين مطلب را اضافه كنيد به تحليل های بسياری از كاربران دنيای مجازی در خارج از كشور و رسانه های لس آنجلس كه چگونه بی آنكه دغدغه عملی  آينده نه چندان دور در حوزه قانون گزاری ايران را داشته باشند نوشته اند، جنگها زرگری است، همه به خاطر آنست كه مردم را بيشتر به صحنه بياورند، گول نخوريد، ما با تحريم انتخابات سقوط جمهوری اسلامی را نويد می دهيم! و قصد دارند با اين دعواهای  زرگری پای رهبری را به ميان بكشند و برای ايشان محبوبيت كسب كنند.

به عقيده من كسانی كه فضای راحتی را در خارج از كشور برای خود كسب كرده اند و به آينده سياسی ملت ايران كه اگر نمايندگانی با تفكر طالبانی و متحجر پيدا كند، می تواند هرروز را دشوار تر از گذشته كند، كاری ندارند، برای آنها چه فرق می كند. عين اين تفكر را جناح راست افراطی داخل هم دارند، معتقدند كه بايد كار خودشان را بكنند، چه كار به آينده مردم و مشكل آنها دارند.

اين تشابه نتيجه رفتار ها، چيزی است كه كه ملت ايران را هدف گرفته است و آينده آنان را. وقتی كه سياستها (خدای ناكرده) به عقب بر گردد و روز به روز آنچه كه در اين شش ساله در آزاديهای اجتماعی و سياسی بدست آورده ايم، از دست برود، آنگاه جناح راست افراطی لذت می برد و جناح بی توجه به سرنوشت ملت ايران در خارج از كشور كنار می روند. به هيچكدامشان بد نخواهد گذشت. فشارهای بيشتر را جوانان كشور كه هم  اكنون نيز در فشار هستند بايد تحمل كنند.

در اين شرايط سرنوشت ساز ايكاش تحليل ها واقعی تر بود، واقعی فقط به نفع مردم ايران، با توجه به همه واقعيتهای موجود كه حتی بسياری از آنها را نمی پسنديم!