ايران

پيك

                         
 

انتخابات رياست جمهوري

هاشمی رفسنجانی در كمين

شكار لحظه ورود به صحنه

 
 

طرح نام ميرحسين موسوی بعنوان كانديدای رياست جمهوری آيند، موازنه سياسی در راس هرم حاكميت جمهوری اسلامی را از زاويه ای برهم زده است كه شايد تاكنون بدان بهای لازم داده نشده است.

1-     دراين ترديد نيست كه همه طرفداران به ميدان درآمدن ميرحسين موسوی بويژه از آن جهت خواهان ورود او به صحنه اند كه بتوانند توسط او جلوی رهبر جمهوری اسلامی برای سلطنت را بگيرند.

2-     نه تنها رهبر جمهوری اسلامی خاطرات تلخی از دوران همكاری با ميرحسين موسوی بدليل استقلال رای و  نظر او دارد، بلكه از نفوذ وی در ميان اقشاری از بدنه و فرماندهان سپاه نيز بيم دارد. مافيای غارت و ثروت و قدرت كه در جريان انتخابات رياست جمهوری سال 76 عسگراولادی و آيت الله يزدی را بعنوان نمايندگان تمام اختيار خود تا قلب ارتجاع در قم فرستاده بود تا جامعه مدرسين حوزه علميه را عليه موسوی بسيج كنند. امروز، اين مافيا با پشت سر گذاشتن تلخی های دوران محمد خاتمی، مصمم تر از گذشته جلوی ورود موسوی به صحنه خواهد ايستاد.

3-     رد صلاحيت ميرحسين موسوی در شورای نگهبان نيز امری دشوارتر از اين اقدام در سال 76 است زيرا رهبر با شعار مبارزه با فساد و طرفداری از توسعه اقتصادی به مقابله با اصلاحات سياسی رفت و حالا اگر آن سخنان خدعه نبوده باشد، چه كسی برای اين شعارمحق تر از ميرحسين موسوي؟

4-     درچنين فضای تنگ و نفس گيری برای تبديل ولايت به سلطنت، رقيب ديگر آهسته آهسته و با زمينه سنجی حكومتی به ميدان در می آيد: هاشمی رفسنجانی. انتخابات اگر با هر كانديدای ديگری غير از هاشمی رفسنجانی بخواهد برگزارشود و ميرحسين موسوی در ميدان باشد، وی برنده است.

5-     جناح راست و طيف گوناگون مخالف و بيم زده از دامه اصلاحات بتدريج قانع می شود كه مانند مورد كوشش برای رساندن هاشمی رفسنجانی به رياست مجلس ششم، اين بار نيز پشت رفسنجانی سنگر بگيرد.

6-     دراين ميان رهبر ميان دو قرار خواهد گرفت كه چشم ديدن هيچكدام را ندارد و نمی تواند هيچكدام را صدراعظم بيت خود كند.

به اين ترتيب، دو كفه ترازو برای نشستن ميرحسين موسوی و هاشمی رفسنجانی هر كدام بر يكی از دو كفه آماده می شود و اين يعنی نبردی كه قطعا يك بازنده دارد و هر كدام از اين دو كه بازنده شوند يك امتياز برای رهبر است، گرچه مجبور باشد برای 4 سال آن را تحمل كند.

اما، اين هنوز تمام محاسبه و فشاری كه جناح راست به رهبر خواهد آورد تا تن به ورود به صحنه اين دو شخصيت سياسی جمهوری اسلامی بدهد نيست. آنچه كه نگرانی مشترك رهبر و رهبران جناح راست است، آنست كه طيف حامی دو طرف، سرانجام با هم ائتلاف رسمی و يا غير رسمی كنند و ميرحسين موسوی با قبول اين ائتلاف، به بهانه ای كه او را ذخيره آينده و فضای مناسب تری خواهد كرد ميدان را ترك كند. دراين صورت رفسنجانی به همان آراء و موقعيتی خواهد رسيد كه در انتخابات مجلس ششم از كف داد. و اين يعنی تشديد نگرانی های رهبر و امثال جنتی كه تا كنون مهره چينی هايشان برای قبضه كامل قدرت توسط نوچه هايشان بود، نه بر سر كار بازگشتن هاشمی رفسنجانی با رای مردم و حمايت انكار ناپذير بخشی از روحانيون قم و مشهد از وي! روحانيونی كه از تمركز قدرت بيش از اين در بيت رهبری راضی نيستند. روحانيونی نظير مهدوی كنی كه همچنان ستون سقف قدرت در هرم حاكميت است.

شايد سخنان پيش نماز نمايندگان متحصن مجلس ششم "ناصر قوامی” رئيس فهيم كميسيون قضائی مجلس ششم و همچنين موضع گيری های اخير خانه كارگر و حزب اسلامی كار، ابوالقاسم سرحدی زاده در ملاقات با هاشمی و بيانيه و كنفرانس مطبوعاتی حزب رفاه و استقبال كارگزاران سازندگی از ورود هاشمی رفسنجانی به صحنه بازتابی از همين ارزيابی ها باشد.

رئيس كميسيون قضايی مجلس ششم گفت:

"ايشان(هاشمي) تنها زمانی در انتخابات رياست جمهوری حضور می يابد كه همه اصلاح طلبان روی نامزدی وحمايت ايشان به وفاق برسند.

اگر كانديداهای اصلاح طلبان رد صلاحيت شوند، هاشمی باهر مقدار رای كه بياورد می تواند رييس جمهور شود.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی