ايران

پيك

                         

برابری در فقر

نامش برابری زن و مرد نيست

                                        پريسا عشقي

 

 

«در ساختار سنتی كشورهای اسلامی، زنان در خانواده از احترام بيشتر و حقوق كمتر برخوردار بودند.اكنون در روند تحول جهانی شدن اين احترام از دست رفته است بنابراين زنان بايدحقوق نداشته شان را به دست آورند. پس فمينيسم برای زنان كشورهای اسلامی يك اجبار است و نه صرفا يك انتخاب.»

دكتر فاطمه صادقی گيوی اين سخنان را به نقل از «ناديا حجاب» فمينيست مصری، در سخنرانی با موضوع جهانی شدن و زنان دركشورهای اسلامی كه شنبه بيست و نهم فروردين در ساختمان شماره ی دو مركز بين المللی گفتگوی تمدنها انجام پذيرفت، بيان داشت. او گفت: «به نظر می رسد كه مهم ترين كار جهانی سازی تاثير بر سيستم اقتصادی جهانی بود. آنگونه كه اقتصاد را از ساختار ملی به خصوصی پيش برد كه خيلی از صاحب نظران معتقدند اثر نامطلوب آن، بر اقتصاد زنان كشورهای اسلامی بوده است. زنانی كه تا پيش از اين در سيستم دولتی و ملی فعال بوده اند با اين روند كار خود را از دست داده اند و بنابراين ما در اين كشورها با زنانه شدن بيكاری و زنانه شدن فقر روبروييم كه مثال روشن آن كشورهای جنوب شرق آسيا می باشد. بيكار شدن زنان سبب تقويت سيستم پدرسالار در اين جوامع می شود كه اثرات ناشی از آن تاكيد بيش از حد بر حجاب، خانه نشينی زنان و محدود شدن فعاليت اجتماعی آنهاست. اما از سويی ديگر ما خود آگاهی جنسيتی را در بين اين زنان می بينيم برای نمونه در تونس و مراكش و مصر زنان اتحاديه های كارگری را تشكيل دادند. آنها برای حفظ حقوق خودشان چاره ای نديدند جز آنكه متحد شوند. شبكه های زنان پس از كنفرانس سالهای 1985 در نايروبی و 1995 در پكن به شكل شگفت انگيزی رشد و تكثر يافت كه سبب تعامل بين زنان كشورهای مختلف از جمله كشورهای اسلامی گشت. افزايش اين شبكه ها باعث شد تا زنان در اين كشورها يكسری تجارب مشترك به دست آورند و از سويی متوجه تفاوتهايی نيز بشوند. برای نمونه يك زن مالزيايی كه د ركشور اسلامی هم زندگی می كند آزاديهايی دارد كه يك زن مصری ندارد. اين دو زن كه هردو مسلمانند پس مشكل كجاست؟ اين تفاوت آنها را متوجه اين نكته كرد كه مسئله اسلام و قوانين آن نيست بلكه مسئله بر سر فرهنگ پدر سالار اين جوامع است كه با ملاكهای خود مذهب و حقوق زنان را تعريف می كند. بنابراين از دين می شود تفاسير متعددی داشت كه با توجه به آن شرايط زنان می تواند عوض شود.»

در ادامه ی اين برنامه شركت كنندگان به طرح سوال پرداختند. دكتر الهه كولايی يكی از آنها بود. او پرسيد: «جهانی شدن بيش از آنكه شما گفتيد اثرات مثبت داشته است؛ نه تنها برای زنان كه برای كل جهان يعنی اگر در بيست سال پيش می شد مرزها را بست و آنچه را كه حاكميت می خواست به مردم تلقين كرد اما ديگر امروز شدنی نيست. بنابر اين جهانی شدن كمك می كند به جنبش زنان برای احقاق حقشان.»

دكتر فاطمه صادقی با تائيد سخنان او چنين گفت:«من نمی گويم كه زنانه شدن فقر در اين كشورها ناگهان با روند جهانی شدن شكل می گيرد و پيش از آن اصلا نبوده است. بلكه اين روند سبب به وجود آمدن يك سری مسائل حقوقی جديد شد. واقعيت اينست كه جهانی سازی يك پديده ی دوگانه است. از سويی آگاهی جنسيتی را در بين زنان به وجود آورد. آنها برای به دست آوردن كار و دست يابی به استقلال به مهاجرت روی آوردند. اين زنان ديگر برای كار بيرون ازخانه به اجازه پدر، برادر يا شوهر خود نيازی نداشتند علاوه بر اينكه استقلال مالی هم به دست آوردند. اما از سويی ديگر آنها درمحيط جديد با خشونت مواجه شدند؛ دستمزد كمتر، ناديده گرفته شدن شرايط مادری و اخراج از كار. بنابراين می بينيم كه شرايط برای زنان بيرحمانه می شود.»

يكی از شركت كنندگان پرسيد: «فمينيسم اسلامی در ايران، چقدر با هويت سيال زنانی مثل فروغ فرخزاد هماهنگ است؟» و چنين پاسخ شنيد: «ما هنوز وارد شرايط جهانی نشده ايم واز اين لحاظ با كشورهای ديگر اسلامی قابل قياس نيستيم. در مصر و درمراكش اما اينطور است. آنها ضمن داشتن باور مذهبی از فمينيسم تفسيری دموكراتيك ارائه می كنند. ما هنوز فمينيسم ايرانی نداريم بنابراين در مورد برخورد با هويت سيال و متكثر نمی توانم چيزی بگويم جز اين كه خوش بين نيستم.»

«شما چه اصراری داريد زنی كه در كشوری مثل آفريقا زندگی می كند و از شرايطش راضی است را حتما با شرايط زنان فمينيست آمريكايی تطبيق دهيد. چرا كه الگوهای حقوق زنان مثل كنوانسيون ... بر اساس نيازهای زنان سفيد پوست طبقه متوسط آمريكا تنظيم شده است.» اين سوالی بود كه دكتر صادقی چنين پاسخ داد: «ما هيچ اصراری نداريم. اصل بر بودن حقوق مساوی و برابر است. بسياری از كشورهای اسلامی كنوانسيون را پذيرفته اند اگرچه كه شايد تنها لفظی باشد و به آن عمل نشود اما همين سنگ بنايی است كه بالاخره در آينده زنان را در رسيدن به حقوقشان كمك خواهد كرد.»

آقايی به عنوان آخرين نفر، از تعداد خانمها كه دو برابر آقايان شركت كننده است ياد كرد و در برابر به تعداد سه برابری آقايان سوال كننده نسبت به خانمها اشاره كرد و علت آن را پرسيد. در آن جمع رسمي

كسی حوصله ی پاسخگويی به آن آقا را نداشت اما د رپايان مراسم در كنار ميز پذيرايی و هنگام صرف

چای دكتر كولايی كه آن آقا را می شناخت جوابی به او داد كه طنز ظريفی در آن نهفته بود:

-آقايان بايد هم بيشتر سوال كنند چرا كه اين مسئله آقايان است!

-مسئله ی آقايان؟چرا؟!!اينكه در مورد حقوق خانمها بود.

-بله. اين مسئله ی بزرگ آقايان است كه خانمها دارند از حقوق شان دفاع می كنند.(سايت زنان ايران)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی