ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

مصاحبه عیسی سحرخیز

باند سعید امام  به حاکمیت آمده

بسمت قلع و قمع فیزیکی نویسندگان

و فعالان هنری و فرهنگی می رویم

دور جدید اعتراف گیری ها و پرونده سازی ها، پنهانی شروع شده

عیسی سحرخیز مدیرکل اسبق مطبوعات در کابینه خاتمی، در گفتگوئی جسورانه با رادیو صدای آلمان، پیرامون سیاست های جدید فرهنگی و هنری وزارت ارشاد و دولت احمدی نژاد گفت: همانطور که همه مطلع هستند کیهان و سران آن، بويژه شخص آقای صفارهرندی و آقای شریعتمداری، در سیاست‌های فرهنگی، آن سیاست‌ها و برنامه‌هایی را عمل می‌کردند و می‌کنند که آقای سعید امامی طراحی می‌کرد و در جلسات مشترکشان آنها را عمل می‌کردند که عمدتا برمی‌گشت به سیاست‌هایی که مردم ایران را به دو گروه یا چند گروه تقسیم می‌کردند، خودی و غیرخودی، و دیگرانی را که جزو حلقه‌ی خودشان نمی‌دانستند برایشان پرونده‌سازی می‌کردند. از تولید برنامه‌هایی مثل «هویت»، محروم کردن نویسندگان از نوشتن، ندادن مجوز و ممنوع‌القلم و ممنوع‌البیان کردن و از همه مهمتر پرونده‌سازی‌هایی که نتیجه‌اش ترور می‌شد و یا دستگیری و به بند‌های انفرادی فرستادن و یا شکنجه.

دویچه وله: «کانون نویسندگان ایران» در اطلاعیه‌ی اخیر خود علاوه بر فشار بر مطبوعات از تشدید فشار بر بازار نشر کتاب و اعمال بیشتر سانسور هم سخن گفته است. آیا شما هم در سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رابطه با بازار نشر و پدیده‌ی سانسور نسبت به گذشته تغییری می‌بینید، و اگر می‌بینید این تغییرها در چه حوزه‌هایی خودشان را نشان می‌دهند؟

عیسی سحرخیز: در سیاست گذاری‌ها این صحبت‌هایی که می‌شود، برنامه‌هایی که در حال تدوین هستند یا مواردی را که ذکر می‌کنند و یا مواردی را که پشت پرده دارند انجام می‌دهند، همه،‌ آن پیش بینی‌های گذشته‌ی ما را دارد یکی یکی عمل می‌کند و یکنوع برگشت به دوران پیش از اصلاحات، دوران حاکمیت باند سعید امامی که مستقیم و غیرمستقیم از طریق وزارت اطلاعات و ارشاد عمل می‌شد، همان روشها را دارند عمل می‌کنند. همانطور که مطلع هستید سیاست‌هایی را در مورد نمایش فیلم‌ها مطرح کرده‌اند و گفته‌اند که غیر از این فیلم‌ها ضرورتی ندارد فیلم‌هایی که وارد می‌شوند و نمایش داده می‌شوند یا عمدتا بحث سکولارها را مطرح می‌کردند، رویکرد معرفت غیراسلامی را مطرح می‌کردند و به گونه‌ای ملت ایران را با آن نگاه خودی یا غیرخودی در یک چارچوبی می‌خواهند بگنجانند که آن چیزی را که این افراد بر نگاه به زور فرستادن مردم به بهشت طراحی می‌کنند برآن مبنا به زور هم طراحی بکنند که چه چیزی را بخواهند، چه چیزی را نخواهند، چه چیزی را بنویسند و چه چیزی را ننویسند و چه چیزی را ببینند یا نبینند. این سیاستی‌ست که عمل می‌شود. در فیلم این مسئله دیده می‌شود، در تئاتر نشان داده می‌شود، در کتاب و مطبوعات هم به گونه‌ای جلوه‌گر شده است. الان غیر از بحث سینما ما شاهد این هستیم که تغییر و تحول در روزنامه‌ها دارد صورت می‌گیرد. همینطور در بازار کتاب تعدادی از ناشران را همان باندها و همان گروه‌ها، شاید الان رسمی‌تر و در حیطه‌ای که وزارت اطلاعات و اطلاعات پنهان که الان دارند با هم یکی می‌شوند، اینها را دارند می‌برند و می‌آورند، تفتیش عقایدشان می‌کنند، نه در مورد خودشان، کارمندهای شان و نه کارمندهای‌شان، بلکه از پدر و مادرهای آنها می‌پرسند که کجا بودند، چه پیشینه‌ای را داشتند. دور جدیدی را در رابطه با مطبوعاتی‌ها شروع کرده‌اند که متاسفانه خبرهایش بیرون نیامده است، ولی افراد را برده‌اند و همان روشهایی را که با وبلاگ‌نویسها و فعالان‌ NGOها و جامعه مدنی بود، زدن تهمت‌ها و مسایل اخلاقی،‌ با آنها دارند عمل می‌کنند. اعتراف گیری‌ها شروع شده است. مجوزهای نشر مشکل پیدا کرده‌اند و حتا ناشرینی که در یک مورد خاص مجوزشان را گم کرده و تقاضای المثنی کرده‌اند به این بهانه به آنها گفته‌اند که سیکل جدیدی را باید شروع بکنید تا مجوز بگیرید. درهرحال آن سیستم بگیروببند، سانسور پنهان و آشکاری را که الان شکل گرفته، من فکر می‌کنم مثل یک تکه‌ی برف که بعدا به بهمن تبدیل می‌شود در حال بزرگ شدن و بزرگ شدن است و ما در آینده نتیجه‌اش را خواهیم دید.

هم در زمان آقای لاریجانی و بعد آقای میرسیلم در وزارت ارشاد ،‌ سیاست‌ها در عمل از طریق باند سعید امامی دیکته می‌شده است. خیلی از افرادی که در معاونت مطبوعاتی بودند، در مدیریت‌های مطبوعات و فرهنگ ما بودند جلساتی را با آن باند داشتند و آنها بودند که دیکته می‌کردند. الان آن باند برگشته به حاکمیت و خودش دارد مستقیما به بخشی از سیاست‌هایش عمل می‌کند. طبیعتا فشارهای داخلی و بین‌المللی به گونه‌ای نیست که اجازه بدهد تمام برنامه‌هایشان را عمل بکنند. اما آن فشارها اگر کمتر بشود، ما در آینده شاهد خواهیم بود که در واقع می‌تواند از یکسو به قلع و قمع فیزیکی و حذف خاص نویسندگان و فعالان هنری و فرهنگی ما منجر بشود. و در این فضا طبیعتا در بخش کتاب و مطبوعات و حتا فیلم سیاست قطره چکانی را عمل خواهند کرد. به حداقل ممکن مجوز خواهند داد و بعد سعی می‌کنند پشت پرده فشار بیاورند و سانسور و خودسانسوری را عمل بکنند و یا سوژه‌هایی را که به آنها حساسیت دارند از تولید فیلم و کتاب حذف بکنند و اخیرا هم، این بحثی را که مطرح کرده‌اند، کاغذ را می‌خواهند به گونه‌ای خاص توزیع بکنند و معمول نیست به چه عنوانی صحبت از زیرساخت‌های فرهنگی می‌کنند، به بهانه‌ی اینکه این تولیدات تولیدات مورد نظرشان هست طبیعتا به گونه‌ای فضا را تعیین بکنند که یک عده خودبخود از این عرصه خروج بکنند.