ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 
دومين سخنرانی خاتمی درمشهد
درايران
هركس روی كار آمد گفته:
من سايه خدا و فرَايزدی‌ام
نام توزيع فقر، عدالت نيست. بايد توليد را بالا برد

همه‌ اركان قدرت بايد پاسخگو باشند و امكان جابجايی‌شان وجود داشته باشد. اگر برخی نهادها كار خود را خوب انجام نمی‌‌دهند، بايد تلاش كنيم اين نهادها اصلاح شوند.

هنوز حرف زدن و انتقاد كردن دركشور هزينه دارد. به طوريكه ما ده‌ها روزنامه و مجله داريم كه به ناحق و يا به حق توقيف شده و صدها روزنامه‌نگار و نويسنده‌ جوان را بيكار كرده‌اند، بسياری از شخصيت‌ها به زندان افتاده و مورد ستم واقع شده‌اند، درعين حال اين امر پذيرفته شده كه فضا به گونه‌ای باشد كه تنوع نظرها وجود داشته باشد و اين قابل مقايسه با گذشته نيست.

 
 
 
 

 

خاتمی درجريان سفر به خراسان، در جلسه كه تشكل‌های غير دولتی خراسان برپا كرده بودند شركت كرد و طی سخنان مهمی در ارتباط با دستآوردهای 8 سال تلاش برای اصلاح ساختار جمهوری اسلامی گفت:

اين اصل كه معيار و مدار قدرت در كشور رای مردم است امروز اصل پذيرفته شده ای شده است كه هر كس كه رای مردم به او تعلق گرفت مشروعيت قدرت پيدا می‌كند. اين در حاليست كه ما در كشوری زندگی می‌كنيم كه قرن‌ها هركس روی كار می‌آمد خود را دارای فره ايزدی و سايه خدا برزمين می‌خواند.

امروز در جامعه پذيرفته شده كه هيچ قدرت جاودانه‌ای وجود ندارد كه در مقابل مردم و نهادهای مردمی پاسخگو نباشد و خود را فراقانونی بداند.

همه‌ اركان قدرت بايد پاسخگو باشند و امكان جابجايی‌شان وجود داشته باشد و اگر برخی نهادها كار خود را خوب انجام نمی‌‌دهند، بايد تلاش كنيم اين نهادها اصلاح شوند.

به لحاظ فكری و قانونی نيز دراين 8 سال گام‌های بزرگی برای استقرار مردم سالاری در كشور برداشته شد. البته به رغم اين گام‌ها هنوز حرف زدن و انتقاد كردن دركشور هزينه دارد. به طوريكه ما ده‌ها روزنامه و مجله داريم كه به ناحق و يا به حق توقيف شده و صدها روزنامه‌نگار و نويسنده‌ جوان را بيكار كرده‌اند، بسياری از شخصيت‌ها به زندان افتاده و مورد ستم واقع شده‌اند، درعين حال اين امر پذيرفته شده كه فضا به گونه‌ای باشد كه تنوع نظرها وجود داشته باشد و اين قابل مقايسه با گذشته نيست.

تغيير ادبيات سياسی در ايران و جهان از ديگر موفقيت‌های دولت اصلاحات بود . در اين 8 سال آنچه در عرصه جهانی و در ايران بروز كرد تغيير گفتمان سياسی از گفت‌وگوی زورمدار به گفت‌وگوی فرهنگی است.

كدام عاقل است كه به تحقق عدالت اجتماعی نيانديشد. از مهم‌ترين شعارهای ما اهتمام به عدالت اجتماعی بود و البته اين را هم مد نظر داشتيم كه تحقق عدالت اجتماعی به معنای توزيع عادلانه فقر نيست، بلكه توزيع عادلانه رفاه و ثروت است. اصلی‌ترين راه برای نيل به اين امر نيز سرمايه گذاری و ايجاد امنيت برای كار و ثروت است. امروز توليد در كشور ما با مشكلات زيادی مواجه است، لذا افراد ترجيح می‌دهند پول خود را به خارج از كشور ببرند يا به معاملاتی دست بزنند كه از تيررس حاكميت دور باشد.

برای تحقق عدالت اجتماعی بايد سرمايه گذاری ‌و توليد داشته باشيم و بعد با روش‌های عادلانه مثل توسعه تامين اجتماعی به توزيع ثروت بپردازيم. به جرات می‌توان گفت دولت دراين امر موفق بوده است.

در بدو انقلاب 47 درصد مردم زير خط فقر بودند، گفت: وقتی من دولت را تحويل گرفتم به رغم 8 سال جنگ، دولت‌های پيشين اين رقم را به 9/30 درصد كاهش داده بودند و خوشبختانه امروز اين رقم به 5/11 درصد رسيده است. البته اين كار با ريختن درآمد نفت در بازار و صدمه زدن به توليد و تلاش صورت نگرفته است.

از نظر من يك درصد زير خط فقر هم قابل قبول نيست و لذا معتقدم شعار مبارزه با فقر شعار خوبی است زيرا بايد به روزی برسيم كه يك فقير هم نداشته باشيم.

خاتمی در بخش ديگری از سخنرانی خود با انتقاد شديد از تروريست پروری در ايران و رونق گيری ارتجاع مذهبی گفت:

وی با بيان اينكه اسلام ارتجاعی و واپسگرا و تروريست پرور نمايندگانش را به دنيا معرفی كرده، آن‌ها را بن لادن‌، ملاعمر، زرقاوی برشمرد و گفت:

متاسفانه هنوز نماينده اسلام عقلگرا و مردم‌سالار در دنيا معرفی نشده است. ما بايد چهره منطقی اسلام، يعنی چهره‌ای كه می‌خواهد در دنيا زندگی كند و به فكر نابودی ديگران برای حيات خودش نيست را، به دنيا معرفی كنيم.

بعضی دستپاچه شده‌اند كه چرا نماد اسلام اصول‌گرا ملاعمر است و توانسته است برخی جوانان پرشور جهان اسلام را به سوی خود جلب كند. اين‌ها سعی دارند با تند و تيز‌تر كردن شعارهايشان عقب ماندگی خود را جبران كنند اما امكان جبران وجود ندارد چون هرچه تلاش كنند تنها پيروان كوچكی از ملاعمر خواهند بود. تكيه بر نيروی عقل و بهره‌گيری از هويت اسلامی كه برای انسان ارج و احترام قايل است باعث شد از تحجر و ظاهر پرستی پرهيز شود و از دل اسلام تمدنی بسيار باشكوه درآيد كه حتی جهان امروز را وامدار خود كند. از نظر من آنچه مايه‌ سقوط تمدن اسلامی شد استيلای خودكامگی در جهان اسلام بود كه اين خودكامگی راه را بر عقلانيت و مايه‌ حيات آن يعنی انتقاد می‌بست و دين، فلسفه و شعر را در خدمت توجيه و بسط خودكامگی قرار داد.

بخشنامه مامون برای تحت فشار قرار دادن اشاعره  يك نمونه است. بعد ازمدتی از اوج گيری اعتزال مامون به همه امرای ولايات خود بخشنامه می‌كند كه كسانی كه باور به اعتزال ندارند حق هيچگونه اظهار وجودی ندارند و نمی‌‌توانند در مناصب دولتی حضور يابند.

اين امر ناشی از به خدمت درآمدن عقل برای ديكتاتوری بود. عقل كه در متن خود تسامح و گفت‌وگو را نهفته دارد چنين تبديل به ابزار سركوب می‌شود . عقلی كه حق انتقاد ندارد مورد خواست ديكتاتوران و خودكامگان است. اگر عقل از تيررس نقد مصون بماند خود به جمود و ضد عقلانيت تبديل می‌شود.

علت تاكيد من بر توسعه سياسی يعنی استقرار مردم سالاری، مهار شدن قدرت مطلقه، جابه‌جايی قدرت به خواست مردم و مسوول بودن قدرت در مقابل مردم ونهادهای مردمی.

توسعه يك بعدی هم نادرست است و معتقدم بدون توسعه اقتصادی و فرهنگی نمی‌‌توان توسعه سياسی داشت اما نكته دقيق؛ آن‌هايی كه می‌گويند توسعه سياسی به تنهايی توسعه نيست، مرادشان حذف توسعه‌ سياسی است نه توسعه موزون. اينكه می‌گويند چرا از توسعه سياسی دم می‌زنيد نشانه بدی است چون می‌پندارند بدون توسعه سياسی می‌توان به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رسيد.

تجربه كوتاه مدت مردم سالاری در دوره مشروطيت را ما داريم. انقلاب اسلامی آغاز مرحله جديدی از حيات اين مردم است ولی به اين معنا نيست كه كار تمام شده است. ما در اين دوره 8 ساله توانستيم مردم سالاری راتجربه كنيم اما بايد همچنان از آن حفاظت كنيم چون راه سخت و ناهموار است و نبايد انتظار داشت كه يك شبه همه مشكلات حل شود.