ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  چرا رويا طلوعی؟ چرا مدافعان حقوق بشر؟
مقابله با طرفداران صلح و مدنيت
كدام هدف را دركردستان دنبال می‌كند
؟
نوشين احمدی خراسانی
 
 
 
 

 

بازداشت ناگهانی رويا طلوعی، فعال جنبش مستقل زنان، سردبير نشريهی ”راسان“ و از مسئولان ”كانون زنان كرد مدافع حقوق بشر“، همراه با چندتن از ديگر زنان فعال جنبش حقوق مدنی كردستان در تحصنی مسالمتآميز و مدنی بهراستی تعجبآور بود. تعجب از آن جهت كه همواره وقتی حركتهای مدنی زنان را در كردستان دنبال ميكردم، بردباری، خردمندی و پيگيری روشهای مسالمتآميز توسط آنان در جهت تحقق خواستههايشان را تحسين ميكردم. همواره فكر ميكردم چگونه با وجود شرايط خشونتبار اجتماعی و تاريخ خونبار و حاكميت روشهای خشونتآميزی كه در آن منطقه وجود داشته و دارد، چنين حركت مدنی و مسالمتآميزی ميتواند شكل بگيرد؟ تنها پاسخام به اين پرسش ذهنی، قدرت و آگاهی و عشق اين زنان فعال بود.

كسانی كه حتا برای يكبار گذرشان به كردستان افتاده باشد ميتوانند تصور كنند از چه وضعيتی سخن ميگويم. اين منطقه از امكانات رفاهی، از وجود كارخانهها، از وجود امنيت كافی، از حضور سرمايهگذاران، از تاسيسات صنعتی، علمی، فرهنگی، تامين اجتماعی و نظاير اينها بيبهره است، در واقع كردستان بهمثابه كويری است كه بهندرت خدماتی از مركز به آن ميرسد. مردم كرد معمولا با ديدهی شك و بياعتمادی مورد قضاوت قرار ميگيرند و در بسياری موارد مانند مجرمان با آنان رفتار ميشود و دستگيری و بازخواست از افراد امری است عادی. بيسوادی و فقر در آن منطقه بهشدت گسترده است و... حال تصور كنيد در شرايطی چنين متصلب و سخت و خشن چه نوع تفكراتی زمينهی بروز پيدا ميكند. مسلما در اينگونه فضاها توليد و بازتوليد خشونت، طبيعيترين واكنش است، اما بهرغم اين شرايط، عشق و خرد زنانه توانسته در برابر شرايط پرتخاصم موجود قدعلم كند و حركتی مدنی، متشكل و مسالمتجويانه را در انجمنهای زنان در كردستان شكل دهد.

وقتی خبر حركتهای مدنی يا تحصن و اعتراض مسالمتآميز انجمنهای جامعه مدنی را در كردستان ميشنيدم بهراستی شگفت زده ميشدم كه طی اين سالها زنان كرد چگونه توانستهاند تا بدين اندازه انديشهی صلحجويانه خود را بر روند تحولات جامعهشان نقش زنند و جامعه خود را با وجود حاكميت سنتهای خشن و قهرآميز به حركتی مسالمت‎‎جو و مدنی ترغيب كنند. بهراستی اين عمل مدنی و خردمندانهی آنها اگر منصفانه و بهدقت قضاوت شود، واقعا تحسينبرانگيز و شايستهی تقدير است. اما متاسفانه شاهد آن هستيم كه در نبود عقلانيت كافی از سوی برخی مسئولان منطقهای، چنين نقطهی روشنی ناديده گرفته ميشود و آن را با دستگيری و بگير و ببند زنان فعال خدشهدار ميسازند. بهراستی چگونه ممكن است مديريت كلان يك مملكت چنين بلوغی را در ميان شهرونداناش تشخيص ندهد (آن هم شهروندانی كه نه تنها از هر نوع امكانات محروم هستند، بلكه مدام با خشونت روزمره درگيرند) و بهجای كمك به چنين حركتهای خردمندانهای سعی در نابودياش داشته باشد؟ بيشك اگر مديريتی عقلانی همچون همتايان اروپايی آنها وجود داشت بلوغ فكری چنين شهروندانی قدر ميديد و منزلت مييافت، شهروندانی كه در منطقهای مملو از سنتهای قهری و انتقامی، بذر آگاهی و حركتهای مدنی و مسالمتجويانه را كاشتهاند.

در كجای اين جهان واكنش حقخواهانه و مسالمتآميز در برابر كشتن يك فرد، با خشونت و دستگيری مواجه ميشود؟ اين حق مسلم و ابتدايی هر شهروند و جامعهای است كه خواهان آن باشد كه قاتلين يكی از فرزندانش معرفی، و عادلانه محاكمه شوند و در هيچ جای اين كره خاكی چنين خواستهای غيرمنطقی محسوب نميشود. اما متاسفانه شاهديم كه يك حركت مسالمتآميز و حقخواهی شهروندان به بازداشت زنان و مردانی از جامعه مدنی (مانند رويا طلوعی) مواجه ميشود، كه از قضا همواره بر حركتهای مسالمتآميز تاكيد كردهاند.

سالهاست شاهد بودهام كه زنان كرد فمينيست همواره از 2 اتهام: ”تجزيهطلبی" و ”جدايی طلبی بين زنان و مردان“ رنج بردهاند. آنان (مانند ما زنان فارس) نه تنها همواره با اين اتهام كه ”چون فمينيست هستند پس ضدمردند“ روبهرو بودهاند بلكه اين اتهام را كه خواهان جدايی كردستان از ايران هستند را با خود يدك ميكشند. فكر نميكنم زنان فمينيست ايرانی تاكنون جايی رفته باشند كه در آنجا سخن از ضدمرد بودن فمينيستها مطرح نبوده باشد. در واقع فمينيستها در ايران همواره بايد توضيح بدهند كه تلقی دشمنی با مردها غلط است و فمينيست بودن ربطی به ضدمرد بودن ندارد. اما زنان فمينيست كرد علاوه بر پاسخگويی به اين مسئله بايد هر جا كه ميروند توضيح دهند كه حقطلبی آنان ربطی به تجزيهطلبی ندارد.
تصور كنيد كه چنين اتهاماتی كه هر روز با آن مواجه مي
شوی چقدر ناعادلانه و انرژي‎‎سوز است و بهجای آنكه بتوانی مبانی مشروع حق و حقوق خود را مطرح كنی بايد بخش عمدهی انرژيات را صرف رد اتهاماتی بكنی كه ريشه واقعی ندارد و صرفا برای گسترش عدم مشروعيت و حقانيتات به تو نسبت ميدهند. در اين زمينه ميتوان بهخوبی لمس كرد كه تا چه حد موقعيت زنان با موقعيت اقليتها مشابهت دارد. مشابهت از آن جهت كه همواره زنان بايد در هر جا هستند در ابتدا خود را از اتهامها و پيشفرضهای واهی مبرا كنند تا شايد بعد از آن، فرصت نمايند حرف خود را بزنند، اقليتها (از جمله كردها) نيز چنين موقعيتی دارند و همواره ديدهام كه چگونه آنان در ابتدای صحبتهای خود بايد اين جمله را تكرار كنند كه مسئلهی آنان تجزيهطلبی نيست و چه و چه و... و البته اگر زن باشی و كرد هم باشی كه واقعا شبهات، مضاعف ميشود.

بهنظر ميرسد وجود جريان فكری مسالمتآميزی كه به سالهای اخير در ميان زنان كرد بهوجود آمده است آن هم در شرايط سخت و خشن با معضلاتی كه ـ ما زنان فارس در سطح بسيار كمتر با آن روبهرو هستيم ـ برای كل جامعه ايرانی بهراستی مبارك است و مسئولان كشور نيز بالاخره روزی بايد چشم خود را بگشايند و وجود شهروندانی با بلوغ فكری تحسينبرانگيز را كه در آن شرايط سخت و دشوار (كه حاصل روشهای ناعقلانی و خشن تصميمسازان است) پاس بدارند نه آنكه با حبس و بازداشت زنان فعال اين جنبش مدنی، سرچشمههای چنين تفكر صلحطلبانهای را كه با دشواری در آن منطقه بهوجود آمده خشك گردانند. ايجاد محدوديت و سركوب حركتهای متمدنانه و صلحجو، جز دامن زدن و گسترش خشونت و از ميان بردن راههای مسالمتآميز حاصلی نخواهد داشت. بپذيريم كه وجود زنان فمينيست كرد (همچون رويا طلوعی و امثال ايشان) كه اكنون در انجمنهای زنان، كودكان، محيط زيست و... در كردستان مشغول فعاليت هستند، واقعا مغتنم است نه تنها برای جامعهی زنان كرد بلكه برای كل جامعه ايران و از اينروست كه آزادی هرچه سريعتر بازداشتشدگان از جمله رويا طلوعی ميتواند ”اشتباهات“ انجام شده را تاحدودی جبران كند.