ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
     
 
 
 

 

 

گفت‌‏وگوي مسيح علي‌‏نژاد با مهدي كروبي

اگر امام زنده بود، چه می گفت و چه می پرسید؟

اگر کارشکنی کنند

برخی ناگفته ها را فاش خواهم کرد

- شفاف بفرماييد چه چيزي شما را تشويق كرد به فكر تاسيس شبكه ماهواره‌‏اي‌‏ بيفتيد ؟

كروبي: البته شرايط اخير كشور بر افزايش انگيزه اينجانب تأثير داشت، اما نخستين جرقه‌‏هاي اين موضوع، مربوط به اواخر سال 80 است. اگر به خاطر داشته باشيد، در آن سال، نماينده همدان برخلاف صراحت قانون اساسي بازداشت شد. من در آن موقع به مدت سه هفته تلاش كردم فضاي متشنج مجلس را آرام كنم و از طرق ممكن، اين موضوع را كه به نظر من و تاييد بسياري از حقوقدانان و صاحب‌‏نظران، يك تخلف آشكار از قانون اساسي بود، به پاياني مناسب برسانم، اما وقتي تمام راه‌‏ها را بسته ديدم، به ناچار از طريق تريبون مجلس ضمن تاكيد بر حرمت نهادهاي قانوني، خواستار حل و فصل موضوع بر اساس اصل 57 قانون اساسي و از طريق مقام رهبري شدم. متأسفانه سخنان من در تلويزيون سانسور شد اگرچه مشكل نماينده بازداشت‌‏شده با دستور رهبري حل شد. پس از حدود يك هفته براي انتقام‌‏گيري از ايستادگي بنده و مجلس، اظهارات شهرام جزايري را بارها با حرص و ولع فراوان از صدا و سيما پخش كردند در حالي كه بعدها مسوولان قضايي هم تاكيد كردند كه اين اقدام برخلاف قانون بوده است. آقايان فكر مي‌‏كردند با اين كار، من از مواضع اصولي خود در حفظ كيان مجلس كوتاه خواهم آمد اما بلافاصله پس از اين كار، بعضي مسائل را از تريبون مجلس با مردم در ميان گذاشتم و درخواست كردم همان طور كه آن دادگاه كذايي را بارها از تلويزيون پخش كرده‌‏اند، سخنان مرا هم يك بار پخش كنند، اما با صراحت اعلام كردند كه فشارهايي برآنها آمده و نمي‌‏توانند اين سخنان را پخش كنند. پس از آن هم، در برخي موارد كه مواضعي در مورد انتخابات، نظارت استصوابي و برخي اقدامات ديگر داشتم، هميشه با سانسور اظهارات خود مواجه مي‌‏شدم. همين وضعيت باعث شد كه از چند سال قبل به فكر رسانه‌‏اي براي انعكاس مطلوب افكار و ديدگاه‌‏هاي خود باشم. به خصوص اينكه در مواردي متوجه شدم صداوسيما حتي براي پخش سخنان اينجانب به نواب رئيس مجلس هم،‌‏ گاه با محذورات و موانعي مواجه است.

- آيا بهتر نبود در مرحله اول به مذاكره و رايزني با مقامات عاليرتبه كشور مي‌‏پرداختيد تا از طريق راديو و تلويزيون رسمي كشور، مواضع شما منعكس شود و نيازي به تلويزيون خصوصي نداشته باشيد؟

كروبي: براي اين سوال شما دو پاسخ دارم. اولاً؛‌‏ در زمان رياست مجلس، بارها از روش گزينشي صداوسيما در پخش سخنان خود و يا عدم انعكاس برخي سخنان خود گله كردم. اگرچه شايد آنها هم دلايلي براي خود داشتند. ثانياً من معتقدم رسانه ملي اصولا نبايد در خدمت ترويج افكار يك حزب باشد. ما به دنبال توسعه احزاب هستيم و طبيعتا حتي اگر صداوسيما بخواهد مواضع احزاب را منعكس كند، در آينده كه انشاءالله احزاب متعدد خواهيم داشت، امكان انعكاس مطلوب ديدگاه همه احزاب وجود ندارد. اگر هم قرار باشد صداوسيما فقط به انعكاس ديدگاه‌‏هاي چند حزب از جمله حزب من بپردازد، بنده به شدت با اين كار مخالف هستم. درواقع اين شكايت و گله‌‏اي است كه در سال‌‏هاي قبل، خود ما بارها مطرح كرده‌‏ايم و صداوسيما را به خاطر نزديكي به بعضي جناح‌‏ها مورد انتقاد قرار داده‌‏ايم.

نكته ديگر اين است كه حزب ما و خود من، قطعاً در حوادث آينده و نيز در رابطه با روند فعاليت قوا و دستگاه‌‏هاي مختلف مواضعي اتخاذ خواهيم كرد كه احتمالاً انعكاس آنها از صداوسيما به دليل آنكه مورد اعتراض بعضي گروه‌‏ها و يا مسوولان قرار مي‌‏گيرد، امكان‌‏پذير نخواهد بود. ما حتي نگران هستيم كه از انعكاس برخي مواضع من و يا حزب در روزنامه‌‏هاي غيردولتي نيز جلوگيري شود. پس ما قطعاً به رسانه‌‏اي نياز داريم كه مطمئن باشيم بدون مشكل، مواضع حزب و شخص من را منعكس خواهد ساخت.

 

- اما عده‌‏اي معتقدند كه اگر مواضع، شما و حزب‌‏تان، منطبق بر اهداف و آرمان‌‏هاي امام باشد، براي انعكاس آن از طريق رسانه‌‏هاي داخلي مشكلي وجود نخواهد داشت كه در آن صورت ضرورتي به تأسيس شبكه ماهواره‌‏اي نيست.

كروبي: من ناچارم در پاسخ به سوال شما قدري از سوابق خود و نيز موضع‌‏گيري‌‏هاي سال‌‏هاي اخير خود را يادآوري كنم. يكي از افتخارات اينجانب اين است كه قبل از سال 1340 تاكنون در خدمت امام بوده‌‏ام و در تمام اين سال‌‏ها، به صورت استوار بر مواضع ايشان تاكيد كرده‌‏ام. نه فشارها و سختي‌‏هاي سال‌‏هاي قبل از انقلاب توانست مرا از راه امام منحرف كند و نه برخي بي‌‏مهرهاي بعد از فوت ايشان و نه برخي فضاسازي‌‏هايي كه توسط دوستان خودمان در سال‌‏هاي اخير انجام شد. من هرگاه لازم بوده، از مواضع شفاف امام حمايت كرده‌‏ام و در برابر انحراف از اين خط ايستاده‌‏ام. براي من هم فرقي نمي‌‏كند اين انحراف توسط چه كسي باشد و در چه مقطعي به گونه‌‏اي رفتار كند كه گويا مردم در انتخابات نياز به قيم دارند، ايستادگي مي‌‏كنم و به ايشان يادآوري مي‌‏نمايم كه به فرموده امام اين ملت قدرت تشخيص افرد صالح را دارد و لازم نيست ما به آنها درس بدهيم. اگر هم بعضي از دوستان خودمان بخواهند برخي افتخارات دوران دفاع مقدس و تصميمات امام در زمان جنگ را زير سوال ببرند، به دفاع از عملكرد رهبر فقيد انقلاب مي‌‏پردازم. لابد به ياد داريد كه اينجانب دقيقاً در آستانه انتخابات مجلس ششم، وقتي با برخي سخنان نسنجيده در مورد مديريت امام در جنگ مواجه شدم، با اينكه مي‌‏دانستم موضع گيري در برابر آن مي‌‏تواند خوراك تبليغاتي براي مخالفان اينجانب باشد- و بعضي از دوستان هم به من نصيحت مي‌‏كردند كه از موضع‌‏گيري خودداري مي‌‏كنم- اما به صراحت در برابر جريان ايجاد شده ايستادم.

به هر حال برخورد امام در زمان حيات ايشان نشان داد كه اينجانب مورد اعتماد كامل ايشان هستم و من جز افرادي بودم كه از نخستين ماه‌‏هاي پيروزي انقلاب تا آخرين روزهاي حيات امام احكام متعدد در خصوص كميته امداد، بنياد شهيد و حج از ايشان دريافت كردم كه آخرين آنها، مدت كوتاهي قبل از فوت ايشان بود؛ يكي، نمايندگي تام‌‏الاختيار ايشان در مورد اموال مجهول‌‏المالك و ديگري عضويت در شوراي بازنگري قانون اساسي. البته اينجانب حتي توبيخ امام را باعث افتخار مي‌‏دانستم، اما جزء معدود مسوولان جمهوري اسلامي هستم كه جز تشويق و تمجيد، چيزي از امام نصيب اينجانب نشده است.

 

- ممكن است خيلي‌‏ها بگويند اين مباحث مربوط به گذشته بوده و به اصطلاح؛ ميزان، حال فعلي افراد است.

كروبي: به نكته بسيار خوبي اشاره كرديد. من مي‌‏توانم ثابت كنم درگيري من در سال‌‏هاي اخير با گروه‌‏ها و جناح‌‏هاي گوناگون، فقط بخاطر پايبندي جدي به خط و راه امام بوده است. اگر كسي نمونه‌‏اي دارد كه نشان دهد سخني مخالف ديدگاه‌‏هاي امام بيان كرده‌‏ام آن را ارائه دهد. آيا دفاع من از حق هزاران نفر كه به ناحق ردصلاحيت شدند و اصرار بر عدم قيم‌‏مابي در انتخابات، به آخرين مواضع امام در مورد انتخابات نزديك‌‏تر است، يا عملكرد كساني كه از ردصلاحيت‌‏هاي بدون مستند، دفاع كردند؟ آيا هشدار نسبت به قشري‌‏گري و خرافه پرستي پيروي از راه امام است يا سكوت در برابر اقدامات متحجرانه؟

من به صراحت بگويم ديدگاه‌‏هاي من نسبت به مباني انقلاب و نظام جمهوري اسلامي، هيچگونه تغيير نكرده است و همانطور كه در سال‌‏هاي گذشته، گاه يك تنه در برابر برخي امواج ايستاده‌‏ام، انشاءالله از حالا به بعد نيز همين روش را ادامه خواهم داد. اگرچه ممكن است بعضي راهكارهاي جديد را درنظر بگيريم. البته فكر مي‌‏كنم دوستان من در هر دو جناح مي‌‏دانند كه اينجانب در انجام وظيفه نه تحت تاثير تندباد حوادث قرار مي‌‏گيرم، نه به خاطر تعريف و تمجيدها و دلخوشي كسي از انجام وظيفه سرباز مي‌‏زنم و انشاءالله به تعبير امام صادق (ع) كالجبل الراسخ مي‌‏ايستم و آنچه را كه به مصلحت اسلام، نظام، كشور و حقوق مردم - كه خطوط قرمز واقعي است - تشخيص مي‌‏دهم، خواهم گفت. حتماً شنيده‌‏ايد كه منتقدان و مخالفان تاسيس اين شبكه مي‌‏گويند: اگر امام زنده بود، آيا در برابر اقدام شما براي راه‌‏اندازي تلويزيون ماهواره‌‏اي سكوت مي‌‏كرد؟

البته خيلي خوب است كه همه فكر كنند كه اگر امام در قيد حيات بودند در برابر برخي اقدامات چه موضعي مي‌‏گرفتند. مثلا خوب است عده اي بگويند كه

اگر امام زنده بودند در برابر قتل فجيع داريوش فروهر و همسرش چه موضعي مي‌‏گرفتند؟

اگر امام زنده بودند، در برابر حادثه كوي دانشگاه كه به تعبير مقام معظم رهبري فاجعه و جنايت بود، چه برخوردي مي‌‏كردند و با كساني كه در شناسايي و مجازات عوامل اين حادثه سهل انگاري كردند، چگونه مواجه مي‌‏شدند؟

اگر امام زنده بودند به خاطر فضايي كه برخي گروه‌‏هاي سياسي و بعضي رسانه‌‏ها ايجاد كردند كه نهايتاً منجر به طرح مباحثي همچون تأييد اسامي نمايندگان مجلس هفتم توسط امام زمان(عج) شد، چه برخوردي مي‌‏كردند؟

شما مي‌‏دانيد كه امام حفظ حيثيت نظام را از هر تكليفي بالاتر مي‌‏دانستند، باتوجه به اين ديدگاه امام، اگر ايشان امروز زنده بودند، در برابر برخي حركات كه تنها نتيجه آن لطمه به حيثيت نظام بود، چه مي‌‏كردند؟ آيا مثلاً ايشان در برابر ممنوع‌‏الخروج كردن رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس سوم كه از انقلابي‌‏ترين چهره‌‏ها و جانباز انقلاب بود - آنهم به خاطر اتهام مطبوعاتي- سكوت مي‌‏كردند؟

آيا ايشان ردصلاحيت نائب‌‏ رئيس مجلس سوم كه از روحانيون انقلابي بود و تا حدود چهار ماه بعد از ردصلاحيت هم آنقدر مورد اعتماد نظام بود كه تريبون باز مجلس در اختيار بود، سكوت مي‌‏كردند؟

آيا نسبت به ردصلاحيت دو چهره برجسته خبرگان اول يعني مرحوم آيت‌‏الله احسان‌‏بخش و آيت‌‏الله جمي كه هر دو سال‌‏ها نماينده امام و رهبري در دو استان مهم كشور بودند، سكوت مي‌‏كردند؟

آيا اجازه مي‌‏دادند در پرونده‌‏هايي مانند پرونده جزايري، اسامي برخي چهره‌‏هاي خدمتگزار و خوشنام، حدود 70 بار از تلويزيون پخش شود و بعد هم مشخص شود كه اصلا مساله قابل ذكري در مورد آنها وجود نداشته است؟

راستي كساني كه مي‌‏گويند اگر امام زنده بود، در برابر تصميم بنده براي تاسيس تلويزيون سكوت نمي‌‏كرد، آيا تا به حال فكر كرده‌‏اند كه اگر ايشان در قيد حيات بودند، در برابر ردصلاحيت مرحوم زواره‌‏اي- كه خود او سال‌‏ها مسوول احراز صلاحيت كانديداها بود و دوبار صلاحيت وي براي رياست جمهوري تاييد شده و اخيرا در فوت او، همه مقامات نظام حتي رد صلاحيت‌‏كنندگان وي از او تجليل كردند- چه برخوردي مي‌‏نمودند؟

اگر ايشان در قيد حيات بودند در مورد روند رسيدگي به پرونده قتل هاي زنجيره اي و حوادث بعد از آن از جمله شكنجه برخي متهمان پرونده كه فيلم آن در سراسر دنيا پخش شد و حيثيت جمهوري اسلامي را زير سوال برد، سكوت مي‌‏كردند؟

اگر امام زنده بود آيا اجازه مي‌‏دادند در يك مقطع، مخالف آقاي هاشمي رفسنجاني دشمن پيغمبر (ص) معرفي شود و در يك مقطع به گفته خود آقاي رفسنجاني، ميلياردها تومان از بيت‌‏المال براي تخريب ايشان هزينه شود؟ آيا باز هم مثال بزنم؟

اگر امام زنده بود آيا اجازه مي‌‏داد پس از ردصلاحيت بدون مستند هزاران نفر، از جمله صدها رزمنده، خانواده شهيد و مدير خوش سابقه، از تريبون نماز جمعه، انواع اتهامات اخلاقي، سياسي و مالي نسبت به ردصلاحيت شدگان مطرح شود و به اين طريق به دنيا اعلام شود كه تاكنون بسياري از انسان‌‏هاي فاقد صلاحيت، بسياري از مناصب حكومتي را در اختيار داشته‌‏اند!

امام در آخرين سال حيات خود كه شوراي نگهبان مايل بود انتخابات تهران را باطل كند، به آن شورا اعلام كردند، بهتر است كساني كه در امر انتخابات وسوسه مي‌‏كنند به فكر حيثيت نظام باشند.

آيا سخنان و رفتاري كه در انتخابات مجلس هفتم شاهد بوديم مطابق نظر امام براي حفظ حيثيت كشور و نظام بود؟

آيا ايشان در برابر كسي كه رسما از يك تريبون مقدس گفت كه برخي مقامات نظام از طريق دلارهاي امريكايي خريداري شده‌‏اند، سكوت مي‌‏كردند؟

آيا در برابر تلاش براي به دره انداختن اتوبوس عده‌‏اي از مخالفان يا منتقدان، سكوت مي‌‏كردند؟

من از كساني كه مي گويند اگر امام زنده بود آيا در برابر تاسيس تلويزيون توسط اينجانب سكوت مي‌‏كرد، سوال مي كنم :

آيا اگر ايشان - كه مجلس را در رأس امور مي‌‏دانست- زنده بودند، اجازه مي‌‏دادند كه يك مداح محترم اهل بيت، به خاطر نارضايتي از راي ندادن مجلس به برخي وزرا، اهانت‌‏هاي فراواني به نمايندگان بكند و عده‌‏اي ديگر هم از تاثير مافياي قدرت و ثروت بر نمايندگان مجلس صحبت كنند؟(حاج ارضی مداح و از یاران همصدای احمدی نژاد)

به هر حال، من آماده هستم تا هر كس مدعي است راه‌‏اندازي يك رسانه براي تبيين مواضع يك حزب - آن هم حزبي كه بسياري از موسسان آن از نيروهاي قديمي نظام و انقلاب هستند- مخالف ديدگاه امام است، دلايل خود را ارائه كند تا من به او ثابت كنم كه آيا آنچه من درصدد انجام آن هستم، به نفع نظام است يا برخي اقدامات كه بعضي از دوستان با ادعاي حمايت از نظام و انقلاب انجام مي دهند.

- شما گفتيد كه در برابر مخالفت‌‏ها ايستادگي خواهيد كرد. سابقه شما هم حاكي از ايستادگي بر مواضع‌‏تان است. فكر مي‌‏كنيد چرا عده‌‏اي اينگونه با تصميم اخير شما برخورد كرده‌‏اند و حتي يكي از نمايندگان مجلس، عبارات تحقيرآميزي در مورد رفتار شما بيان كرده است؟

كروبي: اولاً؛ به تعبير امام، من جزو اصول دين نيستم كه كسي نتواند چيزي برخلاف نظر من بگويد. من از اظهارنظرها و انتقادهاي سازنده استقبال مي‌‏كنم و در برابر انتقادات گزنده و بعضا غيرمودبانه نيز بي‌‏تابي نشان نخواهم داد. البته نماينده محترمي كه به ايشان اشاره كرديد، به نظر من حق دارد چنين سخناني بگويد و اتفاقاً من هم او را تحسين مي‌‏كنم كه اينگونه حق ولينعمت‌‏هاي خود كه در چند دوره با حذف رقيب از طريق ردصلاحيت، او را به نمايندگي رسانده‌‏اند، ادا مي‌‏كند. ثانيا؛ اينكه چرا به رغم سابقه ايستادگي من، باز هم عده‌‏اي تهاجمي را شروع كرده‌‏اند كه شايد منجر به عقب نشيني من نسبت به موضوع حزب، روزنامه و تلويزيون شود، بايد بگويم علت اين مساله را بايد در رفتار برخي از دوستان و چهره‌‏هاي شاخص اصلاح‌‏طلب جست‌‏وجو كرد. برخي از دوستان ما در سال‌‏هاي گذشته، بدون توجه به واقعيت‌‏هاي جامعه ايران و بعضي از ارزش هايي كه اكثريت مردم ايران بدون توجه به گرايش‌‏هاي سياسي به آن علاقه‌‏مند هستند و همچنين با غفلت از ميزان توانايي و قدرت ايستادگي خود، موضوعات و ادعاها و شعارهاي توخالي را مطرح كردند كه با كوچكترين تشر يا مقابله از سوي جناح مقابل ناچار به عقب‌‏نشيني شدند. شايد بعضي از افراد و روزنامه‌‏ها هم كه اين روزها به صورت هماهنگ حملاتي را عليه من شروع كرده‌‏اند، فكر مي‌‏كنند من همچنين وضعيتي دارم و لذا به خيال خودشان تصميم گرفته‌‏اند با تشديد حملات و فشارها بنده را مرعوب كنند. اما به لطف خداوند چون تصميم من در راستاي حفظ آرمان‌‏هاي انقلاب از جمله حفظ حقوق وآزادي‌‏هاي مشروع مردم، مقابله با قيم‌‏مابي، عزت ملت ايران، حفظ فرهنگ اصيل ايراني و ترويج ديدگاه‌‏هاي مترقي اسلام و همين‌‏طور دفاع هوشمندانه از ارزش‌‏هاي انقلاب و دفاع مقدس - بدون استفاده ابزاري از آنها- مي‌‏باشد، انشاءالله با قدرت، تصميم خود در مورد راه‌‏اندازي تلويزيون را انجام خواهم داد و با اينگونه هتاكي‌‏ها يا تخريب وتوهين‌‏ها عقب‌‏نشيني نخواهم كرد. البته به دلسوزان واقعي اسلام و انقلاب اطمينان مي دهم كه انشاءالله حزب، روزنامه و تلويزيون بنده كوچكترين حركتي انجام نخواهد داد كه منجر به تضعيف مباني جمهوري اسلامي - با قرائتي كه امام بارها برآن تاكيد كرد- شود، زيرا اينجانب در تمام سال‌‏هاي گذشته براي دفاع از همين قرائت در برابر افراطيون دو جناح ايستادگي كرده‌‏ام و همه تبعات آن را نيز تحمل كرده‌‏ام.

- از وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد سپاسگزارم. اگر سخن ديگري را ضروري مي‌‏دانيد، مطرح بفرمائيد.

كروبي: از شما سپاسگزارم، فقط در خاتمه مايلم به برخي دوستان در دو جناح نكته اي را يادآوري كنم. آنچه اينجانب در اين مصاحبه يا برخي موضع‌‏گيري سابق گفته‌‏ام، در واقع متناسب با موضعگيري‌‏هاي علني و البته در حد مسائلي بوده كه قبلاً در رسانه‌‏ها منعكس شده و مردم در جريان آن قرار دارند. اما اگر احساس كنم بعضي افراد مايلند در برابر يك حق شرعي و قانوني براي داشتن يك رسانه آزاد، موضع‌‏گيري غيرمنطقي و كارشكني داشته باشند، ناچار خواهم شد بعضي مسائل ديگر را مطرح كنم تا مشخص شود آنها تا چه‌‏حد در ادعاي تبعيت از امام و دلسوزي براي انقلاب صادق هستند.

ارتباط من با اكثر اعضاي مجمع روحانيون مبارز علاوه بر سوابق طولاني رفاقت، يك ارتباط فكري است و در طول سال‌‏هاي گذشته در مقاطع و مواضع مختلف در كنار يكديگر بوده‌‏ايم و در آينده نيز اين ارتباط حفظ خواهد شد. همانطور كه لابد شنيده‌‏ايد چهارشنبه شب دوستان مجمع روحانيون مبارز ميهمان بنده هستند. اما از نظر همكاري تشكيلاتي، از آنجا كه اينجانب عضويت همزمان در دو حزب را مخالف يكي از فلسفه‌‏هاي تحزب كه همان رقابت سالم است، مي‌‏دانم و از طرفي بنا دارم وقت زيادي بر روي فعاليت‌‏هاي حزب اعتماد ملي بگذارم، لذا ضمن سپاسگزاري از عنايات دوستان و همفكران خودم در مجمع، ترجيح مي‌‏دهم تنها عضو حزب اعتماد ملي باشم.

- آينده مجمع روحانيون را چگونه مي بينيد؟

كروبي: من قبلاً هم پيش‌‏بيني و اظهار اميدواري كرده بودم كه يكي از دو شخصيت ارزشمند يعني آقايان خاتمي و موسوي خوئيني ها دبيركلي مجمع روحانيون را بپذيرند كه بحمداله آقاي خوئيني‌‏ها كه از روحانيون بزرگوار و يار امام(ره) هستند، اين مسووليت را پذيرفتند. من ضمن آرزوي موفقيت براي ايشان اميدوارم مجمع هر روز فعال‌‏تر و پوياتر از گذشته به فعاليت مشغول باشد.