جهان و ايران

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

هوشنگ اميراحمدی
به اميد رفتن "بوش"
5ر1سال بازی با زمان
ممكن نيست و حمله جدی است

 
 
 
 
 

هوشنگ اميراحمدى در مصاحبه ای فشرده با راديو آلمان – بخش فارسی- نقطه نظرات خود در باره نشانه های حمله نظامی به ايران بيان كرده است. از آنجا كه گفته می شود اميراحمدی با محافل مختلف امريكائی در تماس است و در موسسه "اينترپرايس" نيز فعاليت محوری دارد، آگاهی از نقطه نظرات او اهميت دارد.

 

«تا وقتی مسئله غنی‌سازی اورانيوم در ايران حل نشود تنش در روابط امريكا با ايران جدی است. متاسفانه بايد بگويم ممكن است حتا در آينده‌ای نزديك، اگر چاره‌ای پيدا نشود، به گرفتاری‌های ديگری هم بكشد. اينكه می‌گويند آمريكا درصدد ايجاد زمينه‌هايی برای حمله به ايران است، اين را نبايد با سرسری و به آرامی از كنارش گذشت. واقعيت اين است كه در اين كشور نيروهايی هستند كه هدفشان جز جنگ با ايران چيز ديگری نيست. من اين خطر را جدی می‌دانم. متاسفانه طرف ايران به نظر نمی‌رسد كه جريان را آنقدر كه بايد جدی گرفته باشد و هنوز هم دارد سعی می‌كند با وقت‌گذرانی و با برنامه‌هايی كه اصولا ريشه‌ای نيست و به حل مشكل ريشه‌ای برخورد نمی‌كند، نگاه می‌كند و در نتيجه هم برای خودش و هم برای كشور می‌تواند دردسر درست بكند.

هر دو طرف،‌ مخصوصا آمريكايی‌ها، جنگ و دعوا با ايران را واقعا بعنوان گزينه‌ی اول يا گزينه مورد قبول نمی‌بينند. يك گزينه‌ای نيست كه بخواهد اينها را خوشحال و راحت بكند. بنابراين طبيعی‌ست كه دنبال گزينه‌های ديگری هم باشند و برای آن گزينه‌ها معمولا جا باز می‌كنند و برايش حركت می‌كنند، ولی از آنطرف هم هر دو طرف متوجه می‌شوند كه نمی‌شود فقط در چارچوب صلح صحبت كرد، بايد با زور هم حرف زد، اين است كه گزينه‌ زور و گزينه‌ تشويق هميشه با هم قاطی می‌شود. در مورد ايران هم به همين دليل، ايرانی‌ها هم گزينه جنگ با آمريكا را ندارند، گزينه آنها حتما گزينه صلح است، اما ضمنا می‌دانند كه آمريكا تا وقتی كه مشكل هسته‌ای ايران حل نشود امكان حمله نظامی به ايران را در دستور كار خودش قرار داده است. بنابراين، ايران هم ضمن اينكه گزينه جنگ با آمريكا را ندارد سعی می‌كند هميشه مذاكره را به يك شكلی پيش ببرد و اين جريان را برايش وقت بگيرد و وقت‌كشی كند و در عين حال هم گاها متوجه می‌شود كه چاره‌ای ندارد جز اينكه خودش را برای يك چنين آينده ناصوابی مثل جنگ هم آماده كند. و بنابراين آن تنش جنگ و صلح طرف ايران هم هست.

آمريكايی‌ها اصولا هيچ اعتقادی به اين كه تحريم‌ها كار مهمی انجام می‌دهد ندارند. اولا خود آمريكا الان ۲۰ و چندسال است كه روی ايران تحريم دارد. بنابراين اگر آمريكا هم به تحريم نگاه می‌كرده تا الان يا می‌كند، بيشتر بعنوان وسيله‌ای است كه از طريق آن كشورهای اروپايی، روسيه، چين و اينها را بطرف خودش بياورد. بنابراين جريان تحريم برای آمريكا يك جريان سمبليك است و برايش بعنوان سمبل عمل می‌كند. ولی در عين حال هم دولت بوش وقت زيادی ندارد و فقط يكسال و نيم ديگر وقت دارد و بعدش هم كارش تمام می‌شود. به همين دليل هم نيروهايی كه فكر می‌كنند اگر بوش برود ديگر مسئله‌ی ايران خوب حل نمی‌شود، دارند سعی می‌كنند قبل از اينكه بوش برود اين جريان را به يكجايی برسانند. بنابراين درون دولت بوش يك تنشی هست روی زمان، و اينكه با چه سرعتی اينكار انجام بشود. آنهايی كه می‌خواهند تا وقتی بوش سر كار است مسئله‌ی ايران را حل كنند، فشار می‌آورند برای حركتهای نظامی. آن كسانی كه برعكس نمی‌خواهند نظامی‌گری كنند يا فكر می‌كنند كه لازم نيست مسئله‌ی ايران زمان بوش حل بشود، سعی می‌كنند به جريان يك مقدار گسترده‌تر نگاه بكنند و حاضرند وقت زيادتری به ايران بدهند برای حل اين مشكل. اين است كه تنش هم در رابطه با زمان وجود دارد و من فكر می‌كنم كه متاسفانه در تحليل نهايی آنهايی كه دنبال فشردگی اين زمان هستند و می‌خواهند زمان برخورد با ايران را كوتاه كنند،‌ شانس توفيق‌شان بيشتر است و اين نيرو بسيار نيروی خطرناك و بسيار قوی و در عين‌حال نيروی بسيار خشنی‌ست.»