ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

22 آبان ماه  1393

infos@pyknet.net

 
 
 

گفتگو با فیض الله عرب سرخی

اصولگرایان با خودشان اختلاف

ندارند، با مردم مشکل دارند! 
 
 
 
 

 

فیض الله عرب سرخی، از رهبران ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که در کودتای انتخاباتی سال 88 همراه جمع دیگری از رهبران این سازمان و همچنین رهبران جبهه مشارکت دستگیر و در دادگاه کودتا به 6 سال زندان محکوم شد. او در شهریور 1392 از زندانی آزاد شد. خبرگزاری ایلنا درباره انتخابات مجلس آینده با او مصاحبه کرده است. آنچه او می گوید نظر غیر رسمی منسجم ترین و خوش اندیش ترین سازمان سیاسی – مذهبی جمهوری اسلامی که در کنار حزب جمهوری اسلامی اما تا حدود زیادی مستقل از آن تشکیل شد. در کابینه موسوی حضور قاطع داشت و در دوران جنگ از حمایت آیت الله خمینی برخوردار بود. آنچه را می خوانید خلاصه نسبتا مشروحی از این مصاحبه است:

 

 

- یک جریان سیاسی یا یک نیروی سیاسی ناچار است وضعیت جامعه را به صورت مداوم رصد کند. چنین اصلی را باید هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان و هر نیروی سیاسی دیگر رعایت کنند.

جامعه امروز نیاز و انتظاری دارد که فردا ممکن است چنین نیازی را نداشته باشد. امکان دارد امروز به آن خواسته و انتظار برسد و فردا خواستهٔ دیگری داشته باشد. بنابراین در ارتباط با جامعه باید به طور منظم و مستمر کار کرد و با برنامه‌های سنجش و آماری، خواست‌ جامعه را رصد کرد. بر حسب اینکه نیروی سیاسی بتواند ارتباط بهتری با مردم بر قرار کند، می‌تواند آرای مردمی را اخذ کند. بنابراین اگر کسی فکر کند یک جریان سیاسی تمام شد، اشتباه است. چون ممکن است این جریان سیاسی هنر آن را داشته باشد نسبت دقیق ‌تری با مردم و انتظارات آنان بر قرار کند.

یک جریان سیاسی در حقیقت می‌خواهد مدیریت جامعه را بر عهده گرفته و مطالبات آن را پاسخ بدهد. در ‌‌نهایت این مردم اند که می‌توانند نیرویی را برکشند یا از صحنه خارج کنند. با این وجود نه نیروی برکشیده شده حضورش در راس حاکمیت و سطح بالای آن همیشگی است و نه نیروی کنار گذاشته شده، کنار رفتنش دائمی است. حتی اگر تمام آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد، دقیق و درست هم باشد، معنایش چنین نخواهد بود که نیروی کنار گذاشته شده همیشه کنار خواهد ماند. بلکه می‌تواند دوباره به عرصه رقابت بازگردد. کسانی که غیر از این فکر می‌کنند‌‌ همان افرادی هستند که می‌گویند «فلان نیرو مرُد» اما من چنین باوری ندارم و اعتقاد دارم همه نیروهای فعال جامعه را باید جدی گرفت و اصلا فکر نکرد که فلان جریان دیگر نمی‌تواند خودش را بازسازی کند و بازگردد.

 

- اصولگرایان اعتقاد دارند که ما به تعدد نامزد‌ها و اختلافات درون جریانی باختیم. این اختلاف دید را شما چگونه تعریف یا توجیه می‌کنید؟

 

- به عنوان یک واقعیت اگر آرای نامزدهای اصولگرایی در انتخابات را با هم جمع بزنیم کمتر از ۵۰ درصد جامعه است. اصلا فرض را بر این بگیریم که هیچ اشکالی هم در کار نبوده، تعدد نامزد‌ها صورت نگرفته و اختلاف نظری وجود نداشته است. باز هم اصولگرایان رای لازم را کسب نکرده‌اند. این در حالی‌ است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، مجموع آرای جریانات اصلاح طلب و معتدل، از آرای اصولگرایان بیشتر بود. این تفاوت ماجراست که نباید مغفول بماند. تفاوت ۸۴ و ۹۲ در همین نکته است. اصولگرایان می‌گویند مرتکب‌‌ همان اشتباهی شدند که اصلاح طلبان در سال ۸۴ شدند که با توجه به‌‌ همان نکته درست نیست. اصلاح طلبان در انتخابات ۸۴ به تعدد نامزد‌ها باختند ولی اصولگرایان در انتخابات ۹۲ به مردم باختند. مضاف بر اینکه در سال ۹۲ اتفاقاتی رخ داد که بی‌تاثیر در نتیجه انتخابات نبود.

 

 

- این اتفاقات چه بود؟

 

- در انتخابات ۹۲ چهره‌ی چون آقای هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد. همچنین برای چهره‌ ای چون آقای خاتمی بدون هیچ منع قانونی، محدودیت ایجاد کردند تا در صحنه رقابت حضور فعالی نداشته باشد. یعنی اگر چهره‌هایی چون آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی در صحنه حاضر می‌شدند حتما می‌توانستند سطح مشارکت را بالا‌تر ببرند و می‌توانستند آرای قوی‌تری جلب کنند. بنابراین با محدود کردن اصلاح طلبان به نامزد‌های کمتر شناخته شده و به رغم محدودیت‌های رسانه‌ ای که وجود داشت به انضمام شیوه‌ها و تاکتیک‌های مختلفی که موجود بود، باز این اصلاح‌طلبان بودند که بیشتر از ۵۰ درصد از آرای مردمی را به خود اختصاص دادند. پس حتما اصولگرایان انتخابات را به مردم باختند. البته معنای این حرف چنین نیست که تاکتیک‌ها و روش‌های این جریان در انتخابات درست بود اما اصل باخت آنان در رقابت با رای مردم بود. تعدد نامزد‌ها، اختلاف نظرات و اعتماد به نفس اضافه و تصورات غلط، عامل دوم شکست آنان بود.

 

 

- تحرک هر دو جریان، به ویژه اصولگرایان بیش از هر زمان دیگری به نظر می‌رسد. بعضا نیز چنین شعارهایی می‌دهند مبنی بر اینکه «امکان دارد دولت روحانی اولین دولت یک دوره‌ای تاریخ جمهوری اسلامی باشد.» شما فکر می‌کنید اصولگرایان در این بازسازی چقدر موفق خواهند بود؟

 

- به هرحال اگر آن شکاف‌های درون جریانی اصولگرایان ترمیم شود، حتما تاثیر گذار خواهد بود ولی مشکل اصلی آنان با مردم است. جریان اصولگرایی ۸ سال از دولتی حمایت کرده است که امروز آثار و نتایج آن پیش روی جامعه است. از بحث‌های اقتصادی بگیرید، تا سو عملکرد‌ها، تا شرایط بین المللی ایجاد شده در این برهه زمانی، تا نظامات مدیریتی غلطی که حاکم کردند و تا مفاسد و سوء استفاده‌های جدی و بزرگی که در این مملکت بی ‌سابقه بود و اکنون پرونده‌های آن یکی یکی مطرح می‌شود. این سوءاستفاده‌ها مربوط به افراد حاشیه‌ای و گوشه نشین نیست بلکه آدمهای رده ‌بالای دولت گذشته الان محور اتهامات هستند. بنابراین چنین مسائلی باید حل شود و مردم قانع شوند. لذا حتی اگر فرض را بر آن بگیریم که با انواع محدودیت‌ها نیروهای اصلاح‌طلب از صحنه خارج بشوند، در اینکه نیروهای اصولگرا بین مردم به دلیل عملکرد ۸ ساله با مشکلات اساسی و جدی مواجه خواهند بود هیچ تردیدی وجود ندارد.

اما به عنوان کسی که خودش را عضو کوچک جریان اصلاح طلبی می‌داند، اعتقاد دارم بیش از آنکه بر اختلافات و شکاف‌های جریان اصولگرایی تمرکز کنیم و به آن امید داشته باشیم، باید بر انسجام اصلاح طلبی و برنامه‌های موثر و مفید مورد نیاز جامعه و همچنین برقراری یک ارتباط سالم و مناسب با بدنهٔ خودمان تمرکز کنیم. اینکه حالا جبهه پایداری به جریان سنتی راست نزدیک شده یا دور شده است را نباید در اولویت قرار داد. به نظرم باید فرض را بر این بگیریم که همه اصولگرایان در یک مجموعه هستند و به تفاهم می‌رسند. به شخصه آرزو می‌کنم جریان اصولگرایی انسجام و وحدت پیدا کند و از حیث برنامه بتواند یک برنامه خوب و مثبت برای جامعه داشته باشد. امیدوارم بتوانند رقیبی قوی برای جریان اصلاح‌ طلبی باشند تا یک رقابت کاملا سالم شکل بگیرد و این امکان را به مردم بدهیم تا در این رقابت دست به یک انتخاب آزاد بزند.

 

- از انتخابات ۹۲ چیزی کمتر از ۱۵ماه می‌گذرد. خیلی‌ها چشم امید داشتند محدودیت‌ها کنار گذاشته می‌شود، احزاب سیاسی دوباره بر سر کار می‌آیند از جنبش‌های مدنی حمایت می شود. به عنوان یک دولتمرد سابق آنچه امروز می‌بینیم‌‌ همان چیزی است که انتظار داشتیم؟

 

- وضعیت کنونی با ۸ سال قبل قابل قیاس نیست و اصلا به دور از انصاف است بخواهیم این دوره را با دولت‌های نهم و دهم مقایسه کنیم. فضای سیاسی بهتر شده است. فضای اجتماعی بهبود پیدا کرده است. روند‌ها در سیاست‌های اقتصادی و خارجه حتما ترقی داشته است. وضعیت کنونی با وضعیت گذشته قابل مقایسه نیست اما با وضعیت مطلوب نیز فاصله دارد.

ما نسبت به دولت روحانی سیاست انتقاد و اتحاد را داریم در حالیکه نسبت به دولت احمدی‌نژاد سیاست یکسر انتقادی داشتیم. امیدی که امروز ما به دولت آقای روحانی داریم، به هیچ عنوان نسبت به دولت احمدی‌نژاد نداشتیم. امروز اعتقاد داریم دولت تمام سعی خود را می‌کند و در این مسیر با یک سری موانع رو به روست که باعث کندی حرکتش می‌شود. بخشی از این موانع، آثار گذشته است و بخشی هم محدودیت‌های ظرفیتی خود دولت است. شخصا به روند موجود امیدوار هستم.

 

- ممکن است در انتخابات‌های پیش رو دوباره اصلاح طلبان را در مسند ببینیم؟

 

- آنچه که به جبهه اصلاحات مربوط می‌شود آن است که مسئله انتخابات را جدی تلقی کنند. با آن برخورد فعال داشته باشند و نسبت به آن منفعل نباشند. مباحثی از جنس تحریم مطرح نشود. شما تقریبا از جانب نیرو‌ها و احزاب مختلف می‌شنوید برای انتخابات فکر می‌کنند، مشورت می‌گیرند و مساله انتخابات را در دستور کار خود دارند. برای حضور فعال یک مجموعه شرایط لازم است. اجازه داده شود تا انتخابات رقابتی باشد. اگر محدودیت‌هایی که بعضا در انتخابات مختلف ایجاد می‌کردند، گسترده باشد، طبعا دامنه انتخابات، آن گستردگی و مشارکت را نخواهد داشت و چیزی هم نیست که بگوییم در اختیار ماست.

آنچه در اختیار اصلاح طلبان قرار دارد این است که بنا دارند در انتخابات مشارکت فعال داشته باشند. بنای کناره گیری ندارند. بنای آن ندارند که اگر چند نیروی سر‌شناس آنان کنار گذاشته شد یا ردصلاحیت شد از انتخابات کنار بروند. ولی به هرترتیب این محدودیت‌ها آثار خودش را بر انتخابات خواهد گذاشت. امیدهایی نسبت به وضعیت و شرایط بهتر جامعه داریم که باعث می شود تلاش‌ها مثمر ثمر واقع شود. چون جریانات سیاسی به تنهایی و بی‌اعتنا به رفتار حاکمیت، تعیین کننده همه چیز نبوده و تنها یک طرف ماجراست. ما یک طرف ماجرا هستیم و اینکه شورای نگهبان چه رفتاری داشته باشد و چگونه در انتخابات عمل کند، طرف دیگر است که حائز اهمیت است. اینکه حاکمیت چه رفتاری با رسانه داشته باشد خیلی مهم است.

انتظار ما از شورای نگهبان تایید صلاحیت نمایندگان مجلس ششم نیست. فرق است بین اینکه شورای نگهبان فقط یک جریان خاص را تایید کند یا فقط چهره‌های شناخته شده یک جریان را حذف کند. اعتقاد دارم که اکثریت بزرگ جامعهٔ ما اصلاح طلب هستند. آدم‌های عادی جامعهٔ ما فکر اصلاح طلبانه دارند. بنابراین اگر فقط تصمیم بر این نباشد که فقط اصولگرایان تایید شوند تا خودشان با خودشان در انتخابات رقابت کنند، همین که مردم عادی هم تایید بشوند، مردم می‌آیند و ایده‌های اصلاح طلبی را جلو خواهند برد. بابت اینکه چهره‌های شاخص و برجسته اصلاح طلب در انتخابات تایید شوند توقع ندارم و فکر هم نمی ‌کنم تایید شوند ولی جامعه مسیر را پیش خواهند برد.

 

- انتخابات مجلس دهم خیلی متفاوت است و اصلاح طلبان برای رسیدن به موفقیت باید خیلی محتاطانه جلو بروند. بنابراین برای رعایت جوانب کار انتخاب محورهای اساسی و کلیدی بهترین راهکار تلقی می‌شود. بر همین اساس نیز اسم‌هایی چون آقایان محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری نیز مطرح شده اند. فکر می‌کنید چنین لیدرهایی چقدر راهگشا خواهند بود؟

 

- ببینید به نظر من این بحث هم زود و هم غیر واقعی باشد. درباره این چهره‌هایی که شما نام بردید باید بگویم که این افراد، انسان‌هایی دلسوز برای کشور هستند و دوست دارند انتخابات خوبی در کشور برگزار شود. این افراد بی‌تردید برای پرشور کردن انتخابات تلاش خواهند داشت. اما اینکه بگوییم این افراد حتما دور هم جمع می‌شوند و لیست مشترک می‌دهند، هم زود و هم غیر دقیق است. اگر هم بنا بر چنین برنامه ای باشد منتهی به ۳ ماه قبل از انتخابات می‌شود. اما به هر حال چهره‌هایی مثل آقای خاتمی، آقای هاشمی و فرد مثبتی مثل آقای ناطق و همچنین آقا سید حسن آقای خمینی که من به این مجموعه اضافه می‌کنم، حتما مصرانه به بهبود فضای سیاسی کشور و تقویت انتخابات فکر می‌کنند. چون از گذر چنین عملکردهایی نظام است که تقویت می‌شود.

متاسفانه احزاب اصلاح طلب به سبب موانعی که وجود دارد در برگزاری نشست‌ها و کنگره‌ها با محدودیت‌های رو به رو بودند و هستند. درباره سازمان مجاهدین و مشارکت حرف‌هایی هم زده شد. اگر چه همین حرف‌ها خیلی قانونی هم به نظر من نبود ولی به هر ترتیب زمینه فعالیت آنان به تعبیری بسته شده است. اما بقیه احزاب و گروه‌ها نیز با محدودیت رو به رو هستند. اینکه یک حزب مثل حزب اعتماد ملی نشست برگزار کرده است، کار خوبی است و در حقیقت باید با برگزاری نشست‌های حزبی موافقت بود. دولت و وزارت کشور خوشبختانه اعلام داشتند محدودیتی در این زمینه ایجاد نخواهند کرد. دولت تلاش کرده و مقداری فضا باز شده و باید تلاش بیشتری کند تا این گشایش بیشتر باشد.

مجلس با اختیارات و دیدگاه‌هایی بر راس کار است. دولت هم با وجود همین محدودیت‌ها تلاش می‌کند. یک سری فعالیت‌ها مستقیما به دولت مربوط است که دولت آن را با همه محدودیت‌ها دنبال می‌کند. به عنوان مثال در مورد همین بورسیه‌ها، دولت با یک بیانیهٔ رسمی قضیه بورسیه‌ها را اعلام کرد. اما مجلس وزیر علوم را استیضاح کرد. این جز اختیارات قانونی است. دولت تلاش خود را کرده و اعتقاد دارد آنان رای لازم را داشتند. با این وجود دولت اعلام کرد که آقای فرجی دانا سیاست‌های دولت را پیش می‌برد و ما نیز‌‌ همان سیاست‌ها را دنبال خواهیم کرد. منظور ما جنگیدن نیست بلکه کار قانونی است. فرض کنیم فرض کنیم یک مجلس اصولگرا در انتخابات رقابتی واقعی انتخاب شود. در مقابل آن نیز یک دولت اصلاح طلب یا معتدل بر قرار باشد. به هر حال باید موازنه را بر قرار کرد. ما با اینکه مجلس حق دارد وزیر را استیضاح کند مشکلی نداریم. مشکل ما با دلایل استیضاح است که حرف هایی داشتیم. دولت مدافع آقای فرجی دانا بود و به همین دلیل هم اعلام کرد ما‌‌ همان کارهای ایشان را که از جانب دولت انجام می‌داد دنبال خواهیم کرد.

 

- درباره فضای امنیتی آیا دولت توانسته انتظارات را بر آورده کند؟

 

- آن بخشی که مربوط به دولت و وزارت کشور می‌شود، دولت اقداماتی داشته ولی آنجاهایی که خارج از کنترل دولت است مسلما نمی‌تواند کاری انجام دهد. خیلی اتفاقات توسط نهادهایی رخ می‌دهد که تحت نظارت دولت نیستند. دولت نقد خودش را می ‌کند ولی مقابله با آن در دست دولت نیست. در موضوعاتی مثل اسید پاشی دولت موضع روشن خود را بیان کرده است اما به هرحال پیگیری این کار زیر نظارت نهادهای نظامی و قضایی است.

 

- فکر می‌کنم که اختلاف نظر ما با شما درباره نحوه عملکرد دولت در حوزه گشایش فضای سیاسی و امنیتی به آنجایی بر می‌گردد که شما دولت را محدود به چهره‌های خاص و معتبر آن چون وزرای نزدیک به آقای روحانی می‌دانید در حالی که صحبت اصلی ما درباره برخی چهره‌های رده پایین و البته تاثیر گذار در دولت است که مشخص نیست از کجا بر سر کار آمده‌اند یا چه شد تا همچنان از دولت قبل بر سرکار بمانند.

 

- هشت سال دستگاه‌های اداری را شخم زدند. شما باورتان نمی‌شود تغییر ایجاد کردن چقدر سخت است. من به دلیل آنکه ۳۰ سال مدیر بودم درک می‌کنم جا به جا کردن ۲ مدیر چقدر سختی دارد. ممکن است فکر کنید این اتفاقات ساده است. دولت قبلی این کار‌ها را غیر قانونی و به راحتی انجام می‌داد. در حالی که آقای روحانی نه دنبال چنین تخلفاتی است و نه چنین اجازه ای دارد. ممکن است به دلایلی آقای احمدی‌نژاد چنین مجوزی را داشت ولی آقای روحانی چنین مجوزی را ندارد. با این وجود آقای روحانی بر اساس قانون و گام به گام این تغییرات مدیریتی را شروع کرده است که به همین دلیل زیر هجمه‌های شدید قرار گرفته است. حجم بالای سوالات از دولت در مجلس شورای اسلامی نمونه‌ای از همین هجمه هاست.

 

- بهترین فرصت برای بازگشت اصلاح طلبان به عرصه رقابت انتخابات آینده مجلس خواهد بود. فکر می‌کنید سهم اصلاح طلبان از مجلس دهم چند کرسی باشد؟

 

- اینکه بگوییم چند کرسی را بگیریم و چند کرسی سهم اصلاح طلبان می‌شود لفظ درستی نیست. باید بسترسازی کنیم تا یک انتخابات رقابتی ایجاد کنیم. اعتقاد داریم در انتخابات رقابتی هرچند ممکن است چهره‌های شاخص اصلاح طلب وجود نداشته باشند ولی چون اکثریت جامعه دارای منش اصلاح طلبی است، مجلس متشکل از چهره‌هایی خواهد بود که لزوما به نام نیستند. ولی اینکه چقدر شرایط را فراهم می‌کنند و اجازه خواهند داد افراد حتی عادی در رقابت شرکت کنند یا رسانه‌ها آزادانه فعالیت داشته باشند و اینکه ما چقدر می‌توانیم مردم را قانع کنیم تا از انتخابات استقبال کنند تاثیر گذار است. ما پیشگو نیستیم. ساز و کارهایی که فکر می‌کنیم نتیجه بخش است را طراحی می‌کنیم و تلاش خواهیم کرد تا در انتخابات موفق باشیم. خیلی وقت‌ها به نتیجه می‌رسیم و گاهی اوقات اتفاقاتی غیر قابل پیش بینی رخ می‌دهد. در مجلس سوم مجمع روحانیون تشکیل شد، یک لیست داد و تمامی آن ۳۰ نفر در تهران به مجلس رسیدند و اکثریت مجلس را تشکیل دادند. در انتخابات مجلس چهارم آن اتفاقات افتاد و رد صلاحیت‌ها صورت گرفت و یک مجلس راست تشکیل شد. در مجلس پنجم یک مجلس بینابینی شکل گرفت. حزب کارگزاران تشکیل شده بود. نسبتا موفق واقع شد. عبدالله نوری برای ریاست مجلس فکر می‌کنم ۱۳۰ رای آورد. در مجلس ششم بعد از دوم خرداد و یک مجلس یکدست اصلاح طلب تشکیل شد و بعد از آن بود که فکرهای دیگری برای مجالس هفتم و هشتم و نهم کردند. حالا مجلس دهم قرار است تشکیل شود. باید ببینیم طرف مقابل چه عملکردی ارائه خواهد داد. ما می‌توانیم بگوییم چه کارهایی می‌تواند انجام شود. اگر رد صلاحیت‌ها پایه‌ای انجام نشود که فقط یک جمع اصولگرا باقی بماند، اعتقاد دارم حداقل مجلسی مستقل خواهیم داشت. ولی اگر رد صلاحیت‌ها به چهره‌های سر‌شناس به چهره‌های عادی کشانده شود، وضعیت متفاوت خواهد بود. امید من به آن است تا آن عقلی که در انتخابات ۹۲ عمل کرد و در حد عارف و روحانی را باقی گذاشت در انتخابات مجلس نیز همین عملکرد را هم داشته باشد.

 

پیک نت 22 آبان

 
 

اشتراک گذاری: