|
این صفحه اول و صفحه داخلی روزنامه کیهان به سردبیری امیرطاهری
است. هویدا در دهه 50 در مذاکره با دکتر مصطفی مصباح زاده
صاحب و صاحب موسسه انتشاراتی کیهان پا را در یک کفش کرد تا
سردبیر مسلط و پر سابقه کیهان "دکتر مهدی سمسار" را کنار
گذاشته و امیرطاهری را به جای او سردبیر کیهان کند. امیرطاهری
خبرنگار و مقاله نویس روزنامه کیهان انگلیسی بود که نطق های
هویدا را می
نوشت و مناسبات بسیار نزدیکی با اردشیر زاهدی وزیر خارجه شاه و
رقیب هویدا داشت. طاهری حتی توان انتخاب و بقول روزنامه نگاران
"زدن" یک تیتر حرفه ای و خبری را هم نداشت، اما در عوض ارتباطش
با مقامات حکومتی گهگاه گره گشا بود. دردوران سردبیری او عملا
معاون با سابقه و مسلط به فنون روزنامه نگاری با نام رحمان
هاتفی کار سردبیری را انجام میداد و مجلد کیهان سال در هزار
صفحه نیز هر سال تحت نظر وی و سردبیری وی منتشر می شد.
آنچه که عکسهای بالای از دو صفحه اول و داخلی کیهان می بینید
مربوط به ویژه نامه کیهان برای اعلام حزب رستاخیز توسط شاه است
که با نظارت امیرطاهری منتشر شد. اسفند 1353.
شاه همچنان می تازد و حتی تاب تحمل دو حزب حکومتی "ایران نوین"
و "مردم" که خود ساخته بود را هم نیآورد. این دو حزب را هم
منحله اعلام کرد و خود رسما یک حزب اعلام کرد و گفت که هیچ
حزبی حق فعالیت ندارد و همه باید عضو حزب رستاخیز شوند و اگر
نمی خواهند بشوند پاسپورت بگیرند و از کشور بروند. من حوصله سر
و صدا بلند کردن ندارم!
فقط 3 سال دیگر لازم بود تا او نه سر و صدای حزب های حکومتی
منحله اعلام شده، که صدای انقلاب مردم در خیابانها را بشنود و
بگوید : صدای انقلاب شما را شنیدم!
قدرت خواب آور است. قدرت کوری می آورد، قدرت همزاد خودپرستی
است و شاه همه قدرت را در دست خود جمع کرده بود و به همین دلیل
نیز به یگانه هدف انقلاب 57 تبدیل شد. او به جای گشودن فضای
سیاسی آن را تا حد تحمل نکردن یک روزنه کوچک هم بست و در عوض
با روحانیت و مساجد کنار آمد، روحانیونی را که جیره و مواجب از
رژیم می گرفتند و شبکه وسیعی از آنها حقوق بگیر ساواک بودند را
آزاد گذاشت و آنها را تقویت کرد تا جای احزاب را بگیرند.
او روز اعلام حزب رستاخیز گفت: «هر کس با حزب رستاخیر مخالف
است دو راه بیشتر در پیش ندارد ... کسی که وارد این تشکیلات
سیاسی نشود و معتقد و مومن باین سه اصلی که من گفتم نباشد، دو
راه برایش وجود دارد، یا یک فردی است متعلق به تشکیلات غیر
قانونی یعنی باصطلاح خودمان، توده ای، یعنی باز باصطلاح خودمان
و با قدرت اثبات، بی وطن، او جایش یا در زندان است، یا اگر
بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش
میگذاریم و بهر جایی که دلش میخواهد برود چون ایرانی که نیست،
وطن که ندارد و عملیاتش هم که قانونی نیست، غیر قانونی است و
قانون هم مجازاتش را معین کرده است.»
از فردای اعلام حزب رستاخیز، که نخست وزیر شاه "هویدا" هم شد
دبیرکل آن، لیست ثبت نام در تمام ادارات و شرکت ها، دانشگاهها،
حتی مدارس گردانده شد تا همه اعلام عضویت کنند و نام خود را
نوشته و لیست را امضاء کنند
و قبول کنند که یک ملت و یک حزب!
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 12 آذر |
