ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

3 شهریور  1398

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

مصاحبه با موسوی تبریزی

اعدام زندانیان در سال 67

از نامه ریشهری شروع شد!

 
 
 

 

 

آیت‌الله سید حسین موسوی‌تبریزی، مجتهد، فقیه، پژوهشگر، نویسنده و استاد سطوح عالی حوزه، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان کل انقلاب در دوران آقای خمینی است. از جمله افراد مطلع از بسیاری از رویدادی های مهم دهه اول جمهوری اسلامی. اعتماد آنلاین با او درباره برخی از همین رویدادها مصاحبه کرده است. هاشمی را استخر مرگ کردند اما دیگرانی هستند که درباره آن رویدادها سخن بگویند. از جمله موسوی تبریزی که به خبرآنلاین گفته است:

 

1- در یک برنامه خیلی سریع کودتای نوژه را راه انداخته بودند. یک معجزه و اطلاعات فوری اگر نمی‌شد و اقدام فوری با دستور امام انجام نمی‌­گرفت، کودتا کافی بود که چهار تا هواپیما بلند شود و جماران را بمباران کند. فردایش دیگر انقلاب از بین رفته بود. کارهایشان را برای اینکه انقلاب را نابود کنند، کرده بودند ولی نشد.

 2- امام صد درصد مساله اشغال لانه جاسوسی را در اختیار مجلس گذاشت. من خودم هم بودم و به ‌طور کلی صد درصد امام این مساله را در اختیار مجلس گذاشت. هیچ شرطی نگذاشت؛ یعنی صد درصد در اختیار مردم گذاشت. شرط نگذاشت که آمریکا بیاید اینجا مذاکره کنیم یا برعکس. یا مثلاً صبر کنید دولت کارتر عوض شد یا نشود. می‌گفت خود مجلس هر طور صلاح می‌داند، همان‌طور عمل کنید. در مجلس هم عمل شد. در مجلس اول بر سر سفارت خیلی اختلاف‌نظر بود

یک عده می‌­گفتند باید مذاکره کنیم. در مقابل یک عده هم مخالف مذاکره بودند. نهضت‌آزادی­‌ها می‌گفتند مذاکره مستقیم بکنیم، چراکه معتقد بودند مثل الجزایر برای خودمان واسطه درست نکنیم. موسوی‌خوئینی‌ها  در ماجرای اشغال سفارت می گفت با آمریکا در جنگیم. آقای بهزاد نبوی می­‌گفتند با واسطه ای مثل الجزایربا آمریکایی ها مذاکره شود.مرحوم محمد منتظری خیلی شدید بلند شد صحبت کرد و گفت ما نمی‌‌­توانیم بگوییم با آمریکا در حال جنگ هستیم. الان دموکرات‌ها برای ما خوب است و اگر اینها بروند و جمهوری‌­خواهان بیایند، بدتر می‌­شود و واقعاً جنگ مستقیم شروع می­‌شود. پس بهتر است زودتر با خود آمریکا مذاکره و موضوع را حل کنیم تا باعث شویم دموکرات‌ها رای بیاورند که اگر این‌طور شود، به نفع ما خواهد بود. بعد هم دیگر مذاکره با اصل الجزایر رای آورد.

- بخشی از افکار عمومی خالی شدن مساجد و... را دلیل ضربه دیدن وجهه دین عنوان می‌کنند.

بله. بعضی‌­ها چنین ذهنیتی دارند، دلیلش هم این است که مثلاً تعداد شرکت‌کنندگان در نماز جمعه کل کشور به 100 هزار هم نمی‌رسد. وقتی امری واجب مورد بی‌توجهی قرار ‌گیرد، طبیعی است که چنین برداشتی به ذهن‌ عده‌ای خطور کند.

- مثلاً یک عده می‌‌گفتند این زمین را که خریده‌ام، تا آسمان و عمق زمین هم مال من است. پس می‌‌توانم تا آسمان بسازم و هرچه که از زیر زمین اعم از نفت و طلا و... برداشت کنم، اموال شخصی‌ام حساب می‌­شود. اما امام معتقد بود که اینها برای کل کشور است و مثل معادن و جنگل‌ها اموال عمومی هستند. خب! اینها احکام ثانویه بودند. مثل حکم‌هایی که در شرایط عادی مکروه و در مواقع اضطرار جایزند.

 

حتی آیت‌الله ‌­خامنه‌ای در نماز جمعه گفتند ولی فقیه نمی‌­تواند خلاف شرع را عوض کند. که امام در صحیفه این‌طور جواب دادند که نه، آنجا که مصالح جامعه ایجاب کند، ولی فقیه می‌­تواند برای گرفتار نشدن مردم حکم را عوض کند. در این مساله آقای میرحسین ‌موسوی با شورای ‌نگهبان اختلاف داشت که وقتی از امام پرسیدند، ایشان فرمود مادامی که ضرورت است و مشکلی در کشور وجود دارد، حکم می‌تواند عوض شود. به خاطر لحن تند نامه به امام، نوری‌همدانی و صانعی از جامعه مدرسین خارج شدند

 جدل هائی که الان هست قبلا هم تا حدودی بوده. نه مثل حالا که آیت‌‌الله‌­ یزدی با آیت‌‌الله ‌شبیری‌زنجانی با تحکم و از موضع بالا صحبت می‌کند.

اختلاف همیشه هست و دلیل همیشگی اختلاف این است که یکسری در مملکت خودشان را همه‌کاره می‌‌دانند و به همین دلیل به خودشان اجازه می‌­دهند درباره هر مساله و هر شخصی هر طور که دل‌شان می‌­خواهد اظهارنظر کنند. از جمله اختلافات برجسته دهه 60، مساله آیت‌‌الله شریعتمداری و عزل آیت‌‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری بود. من خودم متاسفم که درباره مرحوم آیت­‌الله شریعتمداری اتفاق­‌هایی افتاد. آیت‌‌الله شریعتمداری عظمت و مرجعیت غیرقابل انکاری در قم داشت و حتی بعد از پیروزی انقلاب هم نسبت به مراجع دیگر دارای مرجعیت قوی‌تری بود. البته منظورم این نیست که از نظر علمی بالاتر بود، بلکه در میان مردم حتماً نفوذ بیشتری داشت. حتی امام هم به ایشان توجهی خاص نشان می‌داد.

اما پسر آیت‌‌الله که هم‌اکنون در خارج از کشور سکونت دارد بعد از تاسیس حزب جمهوری ­اسلامی فوری حزب خلق‌ مسلمان را راه­‌اندازی کرد و شروع کردند به نفی انقلاب! به طوری که اگر روزنامه‌های خلق مسلمان را پیدا کنید و بخوانید، متوجه می­‌شوید هر روز بنا را بر تقابل با انقلاب گذاشته بودند.

در تبریز حدود 45 کمیته بود که خلق مسلمانی­‌ها حدود 35 تا از کمیته‌­ها را تشکیل داده بودند و اسم کمیته را امام شریعتمداری گذاشته بودند. اسلحه داشتند و با ژاندارمری و شهربانی ساخت و پاخت کردند و کارهایی انجام ‌دادند. البته پنج 6 کمیته‌ای که زیر نظر شهید قاضی‌ طباطبایی فعال بودند، زیر بار خلق ‌مسلمان نرفته بودند که باعث شده بود کمیته­‌ها در تبریز، به کمیته امام‌خمینی و کمیته امام شریعتمداری تقسیم شوند. بعد اعضای حزب خلق‌ مسلمان به مباحث سیاسی ورود کردند و خواستار تعیین استاندار شدند که با تایید امام و بازرگان، مقدم مراغه‌­ای، یکی از ملی‌‌گرایانی که مورد قبول نهضت ‌آزادی هم نبود، به خاطر اینکه اهل مراغه بود استاندار شد. هرچند بعدها به دلیل ناکارآمدی توسط بازرگان عزل شد. همچنین اعضای حزب خلق‌ مسلمان حمله کردند و ژاندارمری و استانداری را گرفتند و در نهایت رادیو و ‌تلویزیون را گرفتند. آقای حسن شریعتمداری 2 نفر را از قم به تبریز فرستاد که یکی از آنها از آدم‌­های بنی‌صدر بود تا مدیریت رادیو‌ و تلویزیون را به دست بگیرند.

ما حدود 2 هفته صبر کردیم تا اینکه دوستان­‌مان حمله کردند و رادیو و تلویزیون را از آنها گرفتند و در مراحل بعد طی سه هفته، فرمانداری و استانداری را هم گرفتند. در این اثنا آیت‌الله ­‌شریعتمداری و برخی از سران خلق مسلمان اعلام کردند دیگر از حزب خلق ‌مسلمان هیچ حمایتی به عمل نخواهند آوردند. آقای شریعتمداری که غرضی نسبت به انقلاب نداشتند

خدا رحمت کند آقای منتظری را. ایشان برای ما عزیز بود و الان هم عزیز است. اما خب، انسان است و رابطه‌­های خانوادگی بر رفتارها تاثیر می‌‌گذارد. البته می‌‌گفتند آقای مهدی هاشمی در زندان بد شکنجه شده بود. آن موقع وزارت اطلاعات در دست آقای ری‌­شهری بود. آن زمان تندروی‌­هایی صورت می‌گرفت که من نمی‌­توانم نفی‌­شان کنم؛ مثل قتل‌های زنجیره‌ای در سال 67.

در زمانی که خودم دادستان بودم، آقای منتظری با اجازه امام گروه عفو را تشکیل داد که اشخاصی مثل مرحوم آقای ابطحی، مرحوم آقای‌ گیلانی، آقای آ‌سید جعفر کریمی که الان هم هستند و مرحوم آقای قاضی خرم‌آبادی به همراه من به شهرهای مختلف رفتیم و از زندان‌­ها بازدید ‌کردیم و در پایان ماموریت لیستی از مجاهدین خلق تهیه کردیم و خواستار آزادی‌شان شدیم که آزاد هم شدند.

- چرا مساله یا معمای 67 حل نمی‌­شود؟ آیا لازم نیست یک ‌بار برای همیشه درباره آن اتفاق شفاف­‌سازی شود؟

- این سوال را باید از آقای ری‌شهری بپرسید که آن زمان وزیر اطلاعات بود و شروع آن ماجرا از وزارت اطلاعات بود. در واقع پس از حمله مرصاد که بعد از قطعنامه رخ داد، آقای ری­‌شهری به امام نامه نوشته و توضیح داده بود که مجاهدین با صدام کنار آمده‌اند و می‌خواهند شهرها را تصرف کنند. ظاهراً قرارشان هم این بود که منافقین زندانی هم بیرون بیایند و به هم­‌سلفان خود در سازمان مجاهدین بپیوندند. به همین دلیل امام گروهی را تشکیل دادند تا با زندانی‌ها صحبت کنند و بدانند چه کسی توبه کرده و چه کسانی هنوز به سازمان وفادارند. هر کسی ادعای توبه می‌کرد و راضی به مصاحبه می‌شد، یا آزاد می‌‌شد یا در زندان باقی می‌­ماند و هر کسی توبه نمی‌کرد یا حاضر نبود توبه­‌اش را در مصاحبه اعلام کند، اعدام می‌‌شد. برخورد کلی اشتباه بود. اما وقتی آنها به کسانی که در عملیات مرصاد شرکت کرده بودند اعلام وفاداری ‌کردند، مسلماً حق­‌شان اعدام بود.  من آن زمان مسئولیت نداشتم و مجلسی بودم، اما می­‌دانم که آقای منتظری گفته بودند این قضیه در آینده برای نظام و انقلاب بد تمام می‌­شود.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 3 شهریور

 
 

اشتراک گذاری: