نيره
توحيدی استاد ايرانی
گروه مطالعات زنان در دانشگاه
ايالتی كاليفرنيا ست. او كه
به عنوان مشاور در برنامه
توسعه ملل متحد و نيز طرحهای
يونيسف و سازمان بين المللی
كار نيز مشغول به كار است
عمدتاً در خصوص جامعه شناسی
جنسيت و نقش زنان در جنبشهای
سياسی به ويژه در كشورهای
اسلامی و خاور ميانه تحقيق
كرده است. علاوه بر اين، وی
در سومين كنفرانس جهانی
زنان در نايروبی (گردهمايی
1985) از طرف سازمانهای غير
دولتی زنان ايران حاضر شد.
در چهارمين گردهمايی (پكن،
1995) نيز او به عنوان عضو يك گروه
بين المللی كه در خصوص وضعيت
زنان در آسيای ميانه و
آذربايجان فعاليت می كرد،
شركت كرد. « زنان بدون مرز»
گفتگوئی با وی انجام داده
اند كه آن را در زير می
خوانيد:
- جامعه ايران
اين روزها در ميان بنيادگران
تندرو و اصلاح طلبان ميانه رو
گرفتار است. جايگاه زنان در
ميانه اين كشاكش چگونه است؟
-
جامعه ايران ميان دو بخش تقسيم
شده است، يك اقليت 10 تا 15
درصدی كه بسيار سنتی و
محافظه كار است و در عين حال
عمده قدرت اقتصادی،
نظامی و قضايی را در
انحصار خود دارد و علاقمند است
وضعيت موجود را، حتی برخلاف
دموكراسی حفظ كند.
اكثريت،
خود دست كم از سه گروه تشكيل
شده است: 1-
اصلاح طلبان درون حاكميت كه
خود دو بخش هستند، يك
بخش بوروكراتهای درون
دولت و اصلاح طلبان اهل مدارا و
سازش هستند كه هنوز بين انگاره
های حكومت روحانيت و
مردمسالاری مردد و در
نوسانند.
گروه
دوم كه بيشتر در مجلس ديده می
شوند اصلاح طلبانی هستند كه
در آموزه های اصلاحی خود
صداقت و پايبندی بيشتری
دارند. گروه سوم كه
بزرگترين بخش هم می باشد،
اصلاح طلبان خارج از حاكميت را
شامل می شود.
ما همواره بايد مراقب باشيم كه
ارزيابی هايمان از جنبش
اصلاحی به نيروی نخبگان
محدود نشود. اين روزها فرهنگ
سياسی مردم ايران در
راستای دموكراسی خواهی
تحول عمده ای رخ داده است. اين
تغيير عمده كه ناشی از
سرخوردگی مردم از نظام
ايدئولوژيك مذهبی است بيشتر
در جوانان و زنان بروز يافته است.
در تاريخ ايران پس از انقلاب
مشروطه (1911 – 1905) جنبشهای
اصلاح طلبانه ضد
امپرياليستی، ضد استعماری
و ضد ديكتاتوری وجود داشته
است، به همين ترتيب از آنجا كه
در انقلاب 1979 (1357) تأكيد بر
روی امپرياليسم و مبارزه با
غرب بود، جامعه ايران
گرايشهای توده گرايانه يافت،
اما آنچه كه در سالهای اخير
در ايران ديده می شود وضعيت
پسامدرنيته و پسادموكراسی
است. امروز مردم ايران تمايل
بسيار بيشتری به آزادی
دارند. اين يك فاز جديد در تاريخ
معاصر ايران است. به خصوص در
ميان زنانی كه برابرگرايی
جنسی |