به
باور عدهای الگوی سازش با
آمريكا و سركوب در داخل راه برونرفت
از بحران كنونی است. بر اساس
تحليل اين گروه مشكل اصلی دولت
آمريكا، عملكرد جمهوری
اسلامی در برخی مسائل
جهانی به خصوص در امور فلسطين
اشغالی، عراق و افغانستان و نيز
تلاش برای دستيابی به سلاح
هستهای است. پس اگر جمهوری
اسلامی خطوط قرمز ايالات متحده
را رعايت كند، آنها نيز مشكل جدی
با نظام نخواهند داشت و مسائلی
مانند رعايت حقوق بشر مانع همكاريهای
گسترده طرفين نخواهد بود.
به
تصور اقتدارگرايان، در صورت حل
مشكلات با دولت آمريكا، آنان ميتوانند
با اتكا به حمايت پانزده درصد مردم،
نارضايتيهای داخلی را مهار
و منتقدان و مخالفان را ساكت، تطميع
يا سركوب كنند، بدون آنكه نگران
پيامدهای ملی و بينالمللی
اقدامهای خود باشند. اين گروه
توجه ندارند كه بيتوجه به آنكه
اين تحليل گذشته از اينكه توهين به
شعار و اراده ملی است و ضرورت
ندارد حكومت اقليت 15 درصدی به
نام اسلام و تشيع توجيه شود،
عملی نخواهد بود، زيرا:
يكم،
آنچه تاكنون جنگطلبان
آمريكايی را از اجرای تصميمات
و تهديدات خود عليه ايران اسلامی
بازداشته، حاكميت نسبی رأی
مردم بوده است. به محض آنكه
انتخابات آزاد منتفی و درصد
كمی از شهروندان در آن شركت
كنند، بزرگترين مانع تحقق اهداف و
برنامههای جنگافروزان
برداشته خواهد شد و ايالات متحده،
اقتدارگرايان بدون پشتوانه
مردمی را تحمل نخواهد كرد.
كمااينكه دولت آمريكا طرح حمله
نظامی به چند نقطه حساس كشور را
برای بعد از انتخابات دوم خرداد
76 در دستور داشت، اما حضور 30
ميليونی مردم در انتخابات آن را
خنثی كرد.
دوم،
سازش احتمالی با آمريكا و همزمان
گسترش يأس عمومی موجب خواهد شد
نه فقط دولتها، بلكه افكار
عمومی جهانی و حتی
مسلمانان نيز از جمهوری
اسلامی دفاع مؤثر نكنند؛
همچنانكه در مورد افغانستان و عراق
شاهد بوديم. به سخن بهتر حكومت فاقد
مشروعيت كافی مردمی در داخل و
خارج، حداكثر به اندازه رژيم عراق
نفوذ خواهد داشت و در هر حال
پاسخگوی دفع تجاوز احتمالی
بيگانگان نخواهد بود.
سوم، چنين وضعيتی بخش قابل
توجهی از نيروهای انقلابی
طرفدار اقتدارگراها را دلسرد
ومعترض خواهد كرد و ميزان حمايتشان
را از محافظهكاران به شدت كاهش
خواهد داد.
چهارم، سازش احتمالی با آمريكا و
كاهش مشروعيت مردمی نظام و شركت
درصد كمی از شهروندان واجد شرايط
در انتخابات، محافظهكاران را
مجبور خواهد كرد برای آرام و
منفعل كردن مردم، به جای آزاديهای
سياسی، آزاديهای اجتماعی
و فرهنگی را گسترش دهند. اين
سياست شكاف بين دو بخش سنتی و
مدرن راست را مجدداً فعال خواهد كرد
(مانند پيش از دوم خرداد) و همين
مسأله به تنهايی حكومت اقليت 15
درصدی را با مشكلات جدی مواجه
خواهد كرد.
پنجم،
حتی اگر دولت آمريكا سازش و سكوت
كند، اكثريت مردم وضعيت «سازش با
خارج سركوب در داخل» را تحمل
نخواهند كرد. به ويژه آنكه در آن
شرايط محافظهكاران فاقد مشروعيت
لازم مردمی، ضعيفتر از آن
خواهند بود كه بتوانند پاسخگوی
مطالبات ملت باشند.
از
نظر اصلاحطلبان راه نجات كشور بسط
مردمسالاری و جلب رضايت و حمايت
و مشاركت هرچه بيشتر مردم در عرصه
تعيين سرنوشت و دفاع از صلح
جهانی و پيگيری سياست تنشزدايی
است. اين مشی شهروندان را دلگرم و
اعتبار كشور را افزايش ميدهد و
گام بزرگی در جهت انزوای جنگسالاران
آمريكايی و منتفی كردن
بخشی از برنامههای خطرناك
آنان محسوب ميشود.
|