«
بعد از 50 سال، بار ديگر- مانند 28
مرداد 1332- شاهد
تلاشهای مشابهی از سوی
دولتهای آمريكا و انگليس
برای بازگرداندن نظام
پادشاهی به ايران هستيم. اين
كوششها ياد و خاطره زشت كودتای
نظامی و پيامدهای شوم آن را در
ذهن ملت ايران زنده ميكند. خاطره
كودتای 28 مرداد همچنين يادآور آن
است كه شرايط و زمينههای مساعد
داخلی در دخالت نيروهای
بيگانه در امور كشورمان مؤثر بوده
است. ما اعلام ميكنيم كه اگر دولتهای
آمريكا و انگليس صادقانه در جستوجوی
حل مسائل و مشكلات خود با ايران
هستند، قبل از هر چيز بايد نسبت به
ظلم و ستمی كه بر ما ايرانيان روا
داشتهاند، چه در كودتای 28
مرداد 32 و 25 سال پشتيبانی از يك
حكومت سركوبگر و جنايتكار و چه
حمايت از عراق در جنگ تحميلی
عليه ايران، از ملت ايران پوزش
بخواهند و آمادگيشان را برای
جبران پيامدهای زيانبار آن
رفتار نامطلوب و خلاف خود اعلام
كنند. علاوه بر اين، حاكمان آن
كشورها بايد بدانند كه حتی اگر
در دوران جنگ سرد، حمايت از نظامهای
استبدادی ميتوانست قابل توجيه
باشد، در عصر پس از جنگ سرد، هيچ عذر
و بهانه يا توجيهی برای سازش
با نظامهای استبدادی و يا
حمايت از نظامهايی كه رو در
روی ملتهای خود ايستادهاند،
وجود ندارد.ما بر اساس تجربه
نامطلوب كودتای 28 مرداد 32 و
پيامدهای آن، اقدامات
سركوبگرانه، تحريكات و اغتشاشات
گروههای سازمانيافته موسوم
به «خودسر»، تهاجمهای وسيع به
نيروهای فعال سياسی،
دانشجويان، روزنامهنگاران،
نمايندگان مجلس، روحانيان و... را
خلاف مصالح و امنيت ملی ميدانيم
و آنها را از عوامل و بهانههای
اصلی طمعورزی بيگانگان در
امور داخلی كشورمان تلقی ميكنيم.
ما ادامه وضع موجود را به شدت نگرانكننده
ميدانيم. اگر در دوران جنگ سرد،
كودتای 28 مرداد، منجر به تغيير
دولت گرديد، امروز همه نگران خدشهدار
شدن استقلال و تماميت ارضی
كشورمان هستيم. ما به آن دسته از
جوانان و مردم خوبمان كه جانشان از
بيعدالتی، فساد و انحرافات
كنونی به لب رسيده است و راه
رستگاری را در دخالت آمريكا و
انگليس ميدانند» هشدار می دهيم
كه
اولاً
آن راه سرابی بيش نيست و از چاله
درآمدن و به چاه افتادن و اميدی
واهی است،
ثانياً
در تجربه تاريخی كودتای 28
مرداد 32، بيتفاوتی و انفعال
مردم از يك طرف و عدم انسجام
نيروهای ملی و مردمی از
سوی ديگر از عوامل اصلی
داخلی موفقيت كودتا و بازگشت
استبداد داخلی و استيلای
خارجی بود. امروز هم اگر راهی
برای برونرفت از اين انسدادها
و بحرانها به سوی رستگاری
ملی وجود داشته باشد، فعال ساختن
و بسيج نيروهای مردمی و منسجم
ساختن آنهاست، نه اميد به بيرون
مرزها.»
اگرچه
ملت ايران خواهان تغييرات اساسی
در ساختارها و مناسبات و
عملكردهای حاكمان جمهوری
اسلامی است، اما نوع و گستره اين
تغييرات از نوعی كه دولت آمريكا،
اعلام كرده است نيست. ثانياً و مهمتر
از اولی اين كه تغييرات مورد
نياز و ضروری هنگامی مفيد و
مؤثر خواهند بود كه درونزا باشند
و به دست خود ملت صورت گيرند. شكاف
بزرگ و رو به رشد ميان ملت و دولت از
زمينههای مناسب و مساعد دخالت
خارجی در امور داخلی
ايرانی است
و اولين گام در راه كاهش تنشها،
آزادی تمام زندانيان سياسی،
رفع توقيف از تمامی روزنامهها،
پايان دادن به نظارت استصوابی
شورای نگهبان و متوقف ساختن
فعاليتهای فراقانونی كليه
نهادهای رسمی و غيررسمی يگانه
راه وفاق ملی و همكاری ميان
همه نيروهای علاقهمند به ميهن
و مردم است.
|