بهمن بازرگاني
در وضعيت پستمدرن كسی قادر به
سركوب ديگری نيست |
در
مرحلهی مدرنيته، سنت، سركوب يا
محدود ميشد؛ اما در پستمدرن،
آدمهای سنتي، به زندگی سنتي
ادامه ميدهند و كسی قادر به
سركوب ديگری نيست چون ملاكهاي
فرافردی از بين رفته و ديگر نميتوان
با اتكا بر آنها، به سركوب
زيبايی شناختی دست اقدام كرد
بهمن بازرگانی ـ نويسنده و مترجم ـ
با بيان مطلب بالا و تشريح وضعيت
پستمدرن و ويژگيهای آن در
مقايسه با مدرنيته، به خبرنگار
گروه ادبی خبرگزاری دانشجويان
ايران (ايسنا) گفت: وضعيت پستمدرن،
فضای مستقلی نيست؛ بلكه موقعيتي
بينالفضايی است و در آن، فضاهاي
متفاوتی وجود دارد در حقيقت، يك
وضعيت گذرا و انتقالی است بين آن
چه كه ديگر نيست و آن چه هنوز
نيامده است
او افزود: فضای پستمدرن، فاقد
ملاكهای زيباييشناختی فرافردي
است و هر ملاكي، به فرد حامل آن
محدود ميشود انسانها ذهنيتهاي
مختلفی دارند؛ سنتي، مدرن يا پستمدرن
هستند؛ يا تركيبی از اين واژهها
نويسندهی "ماتريس زيبايي،
مدرنيسم و زيبايي" افزود: در
تفكر پستمدرن، سنت يا مدرنيتهاي
خارج از ذهن انسانها وجود ندارد؛
بنابراين، دوراهی بين اين مقولهها
نميبينيم كه آنها را سنت يا
مدرنيته بناميم؛ بلكه آدمها را
ميبينيم كه بين خودشان مشكل
دارند
وی دربارهی جايگاه پستمدرن در
روحيات شرق، به نقل از كتاب "افسونزدگي
جديد" داريوش شايگان، گفت: در
اين اثر، عرفان شرقي، بهعنوان
داروی حس پوچی و اضطراب ناشی از
وانهادگی فرد فرديتيافتهي
غربی پيشنهاد ميشود و چنان چه ميدانيم،
گرايشهای اخير عرفانی در غرب،
بسيار گسترش يافته و حتما توجه به
مولوي، از اين ميل به عرفان شرقي
نشان دارد حال اگر مدرنيته با
عرفان، عناد دارد، پستمدرن با
هيچ نحلهی فلسفي، زد و بند ندارد
و اين آدمها هستند كه راه خود را
برميگزينند
وی ادامه داد: برخلاف باور رايج در
مدرنيته كه عرفان را مانع علم
معرفی ميكند، بايد گفت بسياری از
دانشمندان، كشفيات خود را در
حالتی عرفانی انجام دادهاند مثل
"وحدت عرفاني" كه راجر بيكن
مطرح نمود
علاوه بر اين، ذكر اين نكته ضروري
است كه هرقدر عرفان آرامشبخش
است، زايندهی خشونت نيز ميباشد
و آن چه دربارهی علم صادق است،
دربارهی عرفان هم ميتواند
واقعيت داشته باشد
بازرگانی دربارهی سخن گفتن از
ادبيات مدرن در حوزهی ادبيات و
نبود شناخت ما از ادبيات كلاسيك و
رابطهاش با پستمدرن، يادآور شد:
اتفاقا گرايش پستمدرن، به علت
اين كه با هيچ نحلهی ادبی عناد
ندارد، راه را برای جذب و ادغام
ادبيات كلاسيك باز ميكند اين
گرايش، وقتيكه در غرب گسترش مييابد،
نتيجهاش اين ميشود كه غربيها
به فرهنگها و ادبيات ملل شرق
توجه ميكنند كه البته اين جريان،
در آينده نيز گسترش خواهد يافت
او همچنين علاوه بر مقايسهي
ويژگيهای هنر و ادبيات دوران
مدرن با پستمدرن و گرايشهاي
موجود در اين دوره، دربارهی تجلي
پستمدرن در ابعاد مختلف هنري،
گفت: هر نحله از هنر مدرن، به خلوص
گرايش دارد درحاليكه هنر و ادبيات
پستمدرن، به التقاط ميانديشد
در هنر مدرن، هر گرايش بر حول يك
نگاه ويژهی زيبايی شناختی شكل ميگيرد
و معيارهای خود را بر آن مبنا ميآفريند؛
سپس منتقدان، اين معيارها را
تئوريزه ميكنند بنابراين در هنر
و ادبيات مدرن، تشخيص اثر مهم از
معمولي، با توجه به آن معيارها،
مبتنی بر يك اسلوب مشخص است
درحاليكه در هنر و ادبيات پستمدرن،
به علت وجود التقاط و خاصيت گريز
از مركز، شكلگيری و دوام يك سبك
مشخص، امكانپذير نيست
بازرگانی در بخش ديگری سخنانش
اظهار داشت: ويژگی ديگر پستمدرن،
تاكيد آن بر طنز است اين گونهي
نو، بمرور، عرصهی هنر و ادبيات
را تسخير و نقش اصلی را در هنرهايي
همانند كاريكاتور و نمايش اجرا
خواهد كرد حتما به همهی هنرهاي
ديگر، ازجمله مجسمهسازی و نقاشي
نيز راه خواهد يافت طنز و احترام
به ديگران، همزادند؛ اما هجو و
احترام، متضادند
او همچنين گفت: گريز از توضيح، از
ويژگيهای ديگر هنر و ادبيات پستمدرن
است در مدرنيته، از هر چيزی بايد
توضيح و تعريفی ارايه داد؛ اما در
پستمدرن، بر سكوت تاكيد خواهد شد
از سويی ديگر، در مدرنيته، هر حس
زيباييشناختی را بايد تئوريزه
كرد؛ ولی در پستمدرن، هر كسی از
ديدن يك فيلم، نمايش يا خواندن يك
رمان يا شعر، حسی دارد و اين حس،
آخر راه و كامل كننده است و ديگر
لزومی برای اظهار توضيح بيشتر
ندارد
اين نويسنده، با اعتقاد به اينكه
در كشورمان نمونههای هنری پستمدرني
بهوجود آمده است، گفت: در عرصهي
رمان معاصر، به كتاب "اسفار
كاتبان" ابوتراب خسروی و اشعار
اخير "علی باباچاهي" بهعنوان
آثار پستمدرن ميتوان اشاره كرد
|
|
|