اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

شريعتمداری: زمانی كه آمريكا، ايران اسلامی را در فهرست محور شرارت قرار می‌دهد، ديگر چه جايی برای بازدارندگی سياسی باقی می‌ماند؟

حسين شريعتمداري، بيانيه‌ اخير سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی را نظريه‌ي غيركارشناسی خواند 
مدير مسؤول روزنامه كيهان در گفت‌وگو با خبرنگار سياسی خبرگزاري دانشجويان ايران، تهيه و تنظيم اين بيانيه را با شتابزدگی و به منظور آنچه كه وی آن را ترميم اشتباهات فاحش سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و سرپوش گذاشتن بر اظهارات غيرمنطقی و سؤال‌برانگيز بعضی از اعضای مركزی اين سازمان طي چند هفته‌ی اخير مي‌ناميد، دانست و گفت: بنابراين به اعتقاد من بيانيه‌ی سازمان ، قبل از آن كه به عنوان يك بيانيه‌ی سياسی و كارشناسانه قابل ارزيابی باشد، يك بازی سياسی است در سازمان مجاهدين، نمونه‌های مشابه ديگري نيز وجود داشته است 
شريعتمداري، اظهار داشت: جان مايه‌ي اين بيانيه پيشنهاد بازدارندگي سياسی است كه به منظور يك راهكار برای مقابله با تهديد نظامي آمريكا مطرح شده است البته در كنار آن به وفاق همبستگی داخلی هم به عنوان محور تكميل كننده‌ی اين پيشنهاد اشاره شده است 
وی ادامه داد: در مورد محور اول، يعنی بازدارندگی سياسی ، بايد بگويم كه مطابق عرف سياسی و براساس فرمول‌های تجربه شده‌ی بين المللي، وقتی يك كشور مستقل مورد تهديد قرار می گيرد، راهكارهاي مقابله اولا بايد متناسب با نوع تهديد باشد و ثانيا بايد در ارائه‌ي اين راهكارها به ماهيت كشور تهديد كننده هم توجه شود  بنابراين وقتي آمريكا، ايران اسلامی را در محور شرارت جای می دهد و براندازی نظام جمهوری اسلامی ايران را به عنوان يك هدف استراتژيك دنبال می كند و در همان حال مجلس سنا و نمايندگان آمريكايی بدون حتی يك رای مخالف ، لايحه‌ای را تصويب مي‌كنند كه براساس آن، ورود اتباع ايرانی به آمريكا، به عنوان كسانی كه در مظان و متهم به گسترش تروريسم هستند، ممنوع اعلام می شود، ديگر چه جايي برای بازدارندگی سياسی باقی مي ماند؟ شريعتمداری با طرح اين پرسش كه آيا در اين حالت و در مقابل دشمنی كه ما را به حمله نظامي تهديد كرده و براندازی نظام ما را در فهرست اهداف استراتژيك خود قرار داده است، بازدارندگی سياسي دامی مي‌شود يا وادادگی سياسی و تن دادن به ذلت و تسليم؟ در تعريف بازدارندگی سياسی گفت: بازدارندگي سياسی به مجموعه‌ای از اقدامات سياسی گفته می شود كه به منظور پشيمان كردن حريف از حمله نظامی و يا تهديد و يا رفع توهم حريف نسبت به كشور تهديد شده، انجام می پذيرد بنابراين بايد از سازمان مجاهدين انقلاب پرسيد كه مگر كينه توزي آمريكا عليه ايران اسلامی به خاطر توهم دولتمردان آمريكايی نسبت به نظام جمهوری اسلامی ايران است كه آقايان برای رفع اين توهم راهكار بازدارندگی سياسی را پيشنهاد مي كنند؟ آيا ترديدی هست كه آمريكا به عنوان يك قدرت استكباری و زورگو نظام اسلامی ايران را به دليل تكيه اين نظام بر اسلام ظلم ستيز به عنوان دشمن استراتژيك خودش تلقي مي‌كند؟
مدير مسؤول روزنامه كيهان افزود: ترديدی نيست كه نبايد از راهكارهای سياسی غافل بود ولي اعلام اين كه در مقابل تهديد نظامي آمريكا، راه حلی جز بازدارندگي سياسی نداريم به اعتقاد من ترجمان ضعف و زبونی و پيشنهاد تسليم و ذلت پذيری است 
وی در مورد وفاق و همبستگی در داخل كشور، اظهار داشت : اين پيشنهاد اگر چه في‌نفسه يك پيشنهاد ارزشمند است ولی ارائه‌ی آن از سوی سازمان مجاهدين انقلاب ، با توجه به مواضع اخير اين سازمان و برخی عملكردهای گذشته آن بيشتر به يك شوخی سياسی شبيه است تا يك نظريه ی جدی ، چرا كه به اعتقاد من اين سازمان در بسياری از مواقع حساس به جای تلاش برای وفاق، دست به تفرقه افكنی زده است البته من اين تلاش را به تمامی اعضای سازمان نسبت نمی دهم در ميان آنها ، افراد خوش سابقه ، مؤمن ، متعهد و فداكاری هستند و افراد دلسوزی كه اساسا به عظمت و بهروزی مردم و نظام اسلامی می انديشند  مقصود من ، بيشتر بخشی از سازمان است كه متأسفانه امروز، به نظر می آيد گردانندگی سازمان و سياست گذاري آن را بر عهده‌ دارد 
شريعتمداری در ذكر يك نمونه از آنچه كه تفرقه افكنی سازمان مجاهدين خواند، گفت: به عنوان نمونه كه بعيد می دانم آخرين نمونه باشد، هفته‌ی گذشته ، در حالی كه دولت ، مجلس و تمامی مراكز مسؤول و تقريبا همه‌ی گروه‌های سياسی ، مذاكره با آمريكا را نفی می كردند و آن را ذلت بار تلقی می كردند ، يكی از اعضای سازمان اعلام كرد كه اگر موقعيتی پيش بيايد به آمريكا می روم و با نمايندگان آنها دست مي دهم و مذاكره می كنم و برای انجام اين كار نيازی نمي‌بينم از كسي اجازه بگيرم ، سوال اين است كه وقتی همه‌ی كشور اعم از دولت و مجلس و مردم و نهادهای سياسی ذيربط و حتی همه‌ی گروه های سياسی روي عدم مذاكره اتفاق نظر دارند و آن را ذلت‌بار مي‌دانند، چگونه وي اعلام مي‌كند اگر موقعيتی پيش بيايد من خود به آمريكا مي‌روم و با نمايندگان دست مي‌دهم و مذاكره مي‌كنم بعدش هم اعلام مي‌كنم كه برای انجام اين كار، نيازی نمي‌بينم كه از كسی اجازه بگيرم
شريعتمداری اين مورد را نمونه‌ي بارز ايجاد تفرقه دانست و ابراز عقيده كرد: بنابراين از افرادی با اين ويژگی نمي‌شود پذيرفت كه در پی ايجاد همبستگی و وفاق داخلي باشند
مديرمسوول كيهان تشريح كرد: در بيانيه‌ی سازمان، وقتی پاي همبستگی و وفاق داخلی به ميان آمده است از ضرورت همبستگی و وفاق با جرياناتی سخن گفته شده كه اين جريانات براساس سوابقی كه دارند، بعضا نقش ستون پنجم را به عهده گرفته‌اند بنابراين همكاری با ستون پنجم دشمن نمي‌تواند وفاق تلقی شود و در حقيقت تسليم شدن به خواست دشمن است به هر حال بايد پرسيد كه اين تناقض آشكار بين ادعا و عملكرد (اشاره اظهارات نبوي) را چطور بايد توجيه كرد؟
نماينده‌ی ولی فقيه در موسسه‌ي كيهان با بيان اين اعتقاد كه اين بيانيه يك نگاه غيركارشناسی و تكرار مكرراتی است كه در گذشته هم از طرف سازمان و بعضی جريانات ديگر مطرح شده است، گفت: ستون پنجم دشمن فرد يا جريانی در داخل كشور است كه اهداف دشمنان بيرونی را تعقيب مي‌كند اين پي‌گيری اهداف دشمنان بيروني مي‌تواند هم در موضع‌گيری باشد هم در عملكرد
شريعتمداری درباره‌ی راه شناخت اين جريان، گفت: اين امر چندان دشوار نيست زيرا اكنون عصر ارتباطات است و دشمنان بيرونی ما و حتی آمريكايي‌ها با صدها رسانه‌اي كه در اختيار دارند و در اعلام نظرهای رسمی خود اهداف و خواسته‌هاي خويش را اعلام مي‌كنند وقتی كه ما پي‌گيری اين خواسته‌ها و اهداف اعلام شود دشمن را در ميان يك جريان سياسی داخلی مشاهده مي‌كنيم در قدم اول بايد نسبت به آن جريان با نگاه شك و ترديد بنگريم البته اين به آن معنا نيست كه تمام كساني كه اين كار را مي‌كنند، آگاهانه دست به اين اقدام مي‌زنند براي همين است كه مي‌گويم بايد با ديد ترديد نگاه كرد
وی افزود: پله‌ی دوم تحقيق درباره‌ي اين همخوانی است كه آيا اين هم‌سويي ناشی از كج‌فهمی و ساده‌انديشي است يا يك همخوانی حساب‌شده و عمدی است
شريعتمداری ادامه داد: به عنوان مثال تنت(رييس سازمان سيا) و بوش (در كنگره) در سخنانی با صراحت از به چالش كشيدن نظام ايران در موضوع حاكميت دوگانه سخن مي‌گويند يا سناتور داشل (رهبر دموكرات‌هاي سنا) با صراحت از حاكميت دوگانه و به چالش كشيدن نظام، سخن مي‌گويد وقتی مانند همين نگاه را در ميان جرياناتی مي‌بينيم كه اتفاقا نظرشان را پس از اظهارات دولتمردان آمريكايی مطرح مي‌كنند و اين نظريه را دنبال و تبليغ و ترويج مي‌كنند بايد نسبت به اين هم‌خوانی دچار ترديد بود تا متوجه شد اين امر ناشی از چيست كج‌فهمي يا تعمد؟ كه در هر دو حالت افراد و جرياناتی از اين دست شايستگی حضور در كانون‌های تصميم‌ساز را ندارند
شريعتمداری در بخش ديگری از سخنان خود گفت: سازمان در بيانيه‌ی خودش به برتری قدرت نظامی آمريكا استناد كرده است  در اين صورت و با اين توصيف اگر فرمول مورد نظر قابل قبول باشد ، نگاه و ديدگاه آقايان و تفسير آنها درباره‌ی پيروزي انقلاب اسلامی و يا دفاع مقدس هشت ساله و نمونه‌هايی از اين قبيل چه خواهد بود مگر غير از اين است كه در جريان انقلاب ملت مسلمان ايران با دست خالی بر رژيم آمريكايی و تا دندان مسلح شاه كه از سوی همه‌ي قدرتهای بزرگ حمايت مي‌شد، پيروز شدند و در جريان دفاع مقدس با همه‌ي قدرت های بزرگ می جنگيديم و نهايتا اجازه نداديم خواسته‌ی آنها تحقق پيدا كند

 

ی