رييس
جمهور، در همايش ملی ايرانشناسي
سهم ايرانيان در تاسيس و قوام
يافتن تمدن اسلامي، انكارناپذير
است |
به همان صورت كه اسلام يكی از
اركان اصلی هويت ايرانی است، سهم
ايرانيان نيز در تاسيس و قوام
يافتن تمدن اسلامي، و حتی در
سامان يافتن زبانها و فرهنگهايي
كه در ميان اقوام و ملل متعلق به
اين تمدن، رايج است، انكارناپذير
است
به گزارش خبرنگار خبرگزاري
دانشجويان ايران، حجت الاسلام
والمسلمين سيد محمد خاتمي، رئيس
جمهور كه صبح امروز در نخستين
همايش ملی ايران شناسی در سالن
همايشهای صدا و سيما سخن ميگفت،
افزود: آنان كه زاده و پروردهي
ايرانند، در وطن خويشند و آنها كه
از راه دور و با دشواريهای سفر در
اين كنگره شركت جستهاند، ايران
را وطن دوم خود ميدانند برای من
به عنوان يك شهروند ايرانی سخن
گفتن در ميان كسانی كه به سرزمين،
تاريخ و فرهنگ ايران ميانديشند،
دلانگيز و انگيزه بخش است، چون
موضوع و مهر مشتركی در ميان است
اگر شما هم از ميان همه رشتههاي
علمی و شاخههای پژوهشی كه قطعا
برخی از آنها در دنيای مادی ما
آوازه و جاذبه بيشتری نيز دارند،
حوزه ايران شناسی را برگزيدهايد،
لابد به اين دليل بوده است كه از
كودكی يا جوانی كششی - كه شايد
علتش هم بر خود شما پوشيده بوده
است - به سوی اين سرزمين، اين
تاريخ و اين فرهنگ احساس ميكردهايد
وی با بيان اينكه اين كشش در مورد
ايرانيان طبيعی است، اما در مورد
غير ايرانيان هم بيدليل نيست،
افزود: نام ايران از ديرباز، به
خصوص برای مردم غرب با نوعی رمز و
راز همراه بوده است اين سرزمين،
از ديرباز برای مردم يونان و روم
باستان چهرهی دوگانهای را
عرضه ميكرده است از يك سو قدرت
بزرگ نظامی و سياسی دوران خويش
بوده است و از سوی ديگر مظهر
فرهنگی كه از بسياری جهات با
فرهنگ يونانی و رومی تفاوت داشته
است حتی اگر سفر برخی از بزرگان
فرهنگ يونان را به ايران افسانه
بدانيم، اين افسانه حكايتگر اين
واقعيت بوده است كه در آن سوي
آسيای صغير سرزمينی سرشار از
ديدنيها و شگفتيها بوده است و
آنان كه به آن سرزمين سفر ميكردند
با خود نه تنها كالاهای مادی كه
فكر، فرهنگ و انديشه سياسی به
ارمغان ميآورند
خاتمی با اشاره به اينكه رشتهي
اين سفرهای واقعی يا خيالی تا
همين قرن ما ادامه داشته است،
خاطر نشان ساخت: نبايد فراموش
كنيم كه انديشهی مدارا و
همزيستی فرهنگها تا حد زيادی رهآورد
جهانگردانی بوده است كه به ايران
سفر ميكردند و در اين سرزمين،
تمدن و فرهنگی ديگر ميديدهاند
هر چند در ميان اين جهانگردان كم
نبودهاند كسانی كه به مقايسه
اين فرهنگ و تمدن با آنچه خود
داشتهاند، پرداختهاند و آن را
از جهتهايی از تمدن خود برتر يا
فروتر يافتهاند، اما برخي
ديگر، به ويژه سياحانی چون «شاردن»
كه ايران دوران صفوی را ديدهاند
و سالهايی در آن به سر بردهاند،
از مرز اين مقايسهها فراتر رفتهاند
وی ادامه داد: چيزی كه برای ايشان
در ايران جالب بوده، تفاوتی است
كه ميان تمدن و فرهنگ آن و تمدن و
فرهنگ خود يافتهاند به عبارت
ديگر، اين سياحان به جای اينكه
سعی كنند جايگاه ايران و تمدن آن
را در طبقه بندی خطی و تك بعدي
تمدنها تعيين كنند و به اين پرسش
پاسخ دهند كه تمدن ايرانی از تمدن
غربی فراتر است يا فروتر، چنان
مجذوب ويژگيهای اين تمدن شدهاند
كه تنها بر تفاوت آن با تمدن خود
تاكيد كردهاند اينان به
هموطنان خود يادآور ميشوند كه
تمدن، تنها آن نيست كه ايشان
دارند، بلكه در آن سوی جهان هم
اقوامی هستند با عقايد و تاريخ و
فرهنگی بسيار متفاوت، اما به
تمام معنا متمدن از اين رو در
زمانی كه اروپا در آتش جنگها و
اختلافهای مذهبی ميسوخت، اين
سياحان، انديشهی تكثر و تنوع
فرهنگی و همزيستی ميان تمدنهاي
مختلف را مطرح ميكردند
رييس جمهور ايران شناسان امروز
را پيگيرندهی راه همان
جهانگردان قديم خواند و افزود: هر
چند بسياری از شما به ضرورت كار
علمی خود، ايران را بيشتر در ميان
كتابها و مقالهها و گزارشها
جستجو ميكنيد و مييابيد تا با
گام زدن در كوچههای تبريز و
اصفهان و شيراز و مشهد، اما به
واقع در ميان شما كيست كه كار خود
را با يك هجرت جسمانی از وطن و نيز
با يك هجرت معنوی از وطن فرهنگي
خود آغاز نكرده باشد؟ بسياری از
شما سالهايی از عمر خود را در
ايران سپری كردهايد و حتی آنگاه
كه از اين سرزمين دوريد، برای فهم
آنچه در تاريخ و فرهنگ گذشته و
حال آن رخ داده است و ميدهد، چه
بسا خود را ناگزير ببينيد كه از
فرهنگی كه در آن به سر ميبريد و
به آن تعلق داريد، فاصله بگيريد
گاه هم مثل گياهشناسی كه مدتي
طولانی در آزمايشگاه يا در ميان
كتابها غرق در پژوهشهای انتزاعي
بوده است، حس ميكنيد كه بايد
سری به باغچه يا باغی بزنيد و
مشام خود را به جای فرمولها و
تصاوير و ردهبنديهای انتزاعي،
از بوی گلهای زنده و شاداب تازه
كنيد
خاتمی با تاكيد بر اين كه ايران
شناسی بدون دوست داشتن ايران،
بدون شناخت عينی آن و حتی زندگي
در ايران ممكن نيست، گفت: ايران
يك امر انتزاعی نيست، واقعيتي
است كه با زندگی و كار مردمانی كه
در درون مرزهای جغرافيايی و
تاريخی و زبانی و تمدنی ايران
زيستهاند، ساخته شده است، و
همچنانكه همه ميدانيم، اين
مرزها همواره بر هم منطبق نبودهاند
وی افزود: وقتی از ايران سخن ميگوييم،
گاه مرادمان ايران كنونی است،
يعنی كشوری كه در جغرافيای سياسي
امروز جهان جايگاه ويژهای دارد
تكوين و پيروزی انقلاب اسلامي
ايران و تحولات سياسي، فرهنگی و
اجتماعی دهههای اخير باعث شده
است كه نگاه ايرانشناسان بيش از
پيش به اين واقعيت ژئوپوليتيك
معطوف شود، اما نبايد فراموش كرد
كه واقعيت سياسی و جغرافيايي
امروز ايران با واقعيت تاريخي
آن، وجوه تفاوت و تمايزی دارد
شما به عنوان ايران شناس به «ايران
امروز» توجه داريد و ما نيز به
عنوان كسانی كه اداره امور اين
كشور را بر عهده داريم اما هر دو
بايد توجه كنيم كه واقعيات ايران
امروز هر چند در متن جهان امروزي
رخ ميدهند، ريشه در تاريخ ديرين
اين سرزمين دارند و حتی در برخورد
با مسائل جاری كشور نيز ناديده
گرفتن ريشههای تاريخ اين مسائل
موجب نوعی كوتاه بينی و تنگنظري
ميشود
خاتمی ادامه داد: اين وجه نظر
تاريخي، سنگ بنای محكمی است كه
ايران شناسی از آغاز بر آن استوار
بوده است و همچنان بايد بر آن
استوار بماند به همت ايران
شناسان است كه بخش مهمی از سرگذشت
دوران پيش از تاريخ، دوران پيش از
اسلام و دوران اسلامی اين سرزمين
برای ما روشن شده است و پيوستگياي
كه ما اكنون بين خود و گذشته حس ميكنيم،
تا اندازهی زيادی به اعتبار كار
و كوشش ايرانشناسان حاصل شده
است نسبت ميان «ايران امروز» به
عنوان يك واقعيت ژئوپوليتيك با «ايران
تاريخي»، كه بخشهای بزرگی از آن
امروزه خارج از مرزهای جغرافيايي
ايران قرار دارد، نسبتی پيچيده
است؛ به اين سبب روشن كردن اين
نسبت نه تنها درك ما را از گذشته
وسعت ميدهد بلكه بر فهم ما از
تحولات امروزی نيز ميافزايد
وی حلقهی پيوند ميان اين دو
مفهوم از ايران را فرهنگ مشتركي
دانست كه دو ركن استوار دارد: دين
اسلام و زبان و ادب فارسی
وی تصريح كرد: اين دو ركن نه تنها
اسباب قوام هويت كنونی ما هستند
بلكه ما را به گذشته تاريخيمان
نيز پيوند ميدهند از اين
گذشته، اين دو حلقه اتصال، ما را
به اجزای ديگر هويت تمدنيمان،
كه در آن با بسياری از مردمانی كه
خارج از مرزهای جغرافيايی و
تاريخی ايران زندگی ميكنند؛
اشتراك داريم، پيوند ميدهند
رييس شورای عالی انقلاب فرهنگي
افزود: به همان صورت كه اسلام يكي
از اركان اصلی هويت ايرانی است،
سهم ايرانيان نيز در تاسيس و قوام
يافتن تمدن اسلامي، و حتی در
سامان يافتن زبانها و فرهنگهايي
كه در ميان اقوام و ملل متعلق به
اين تمدن، رايج است، انكارناپذير
است به عبارت ديگر، هر جا كه
اسلام و فرهنگ اسلامی هست، ايران
هم در آنجا حضور دارد ايرانيان،
در بخش مهمی از تاريخ خود، زبان
عربی را به عنوان يكی از دو زبان
علمی خود پذيرفتهاند و از طريق
آثاری كه به اين زبان خلق كردهاند،
حضور و تاثير خود را در سراسر
قلمرو پهناور تمدن اسلامی اعلام
داشته و تثبيت نمودهاند از
طريق اين زبان مشترك، در طول
چندين قرن مردمی كه در بخش مهمي
از دنيای آن زمان زندگی ميكردهاند
با يكديگر همدلی يافتهاند و
فرهنگ مشتركی را بنا كردهاند كه
هنوز در زمان ما زنده و پوياست
وی افزود: جذب و از خود دانستن
زبان عربی يكی از دو طريق است كه
فرهنگ ايرانی از راه آن فرهنگهاي
ديگر را متاثر كرده است طريق
ديگر، كه در اهميت، دست كمی از آن
ندارد، بسط و گسترش زبان فارسي
است اين زبان، از همان نخستين
قرون دوران اسلامي، به صورت
زبانی برای انديشيدن در پيام وحي
الهی و بيان تجربههای معنوي
درآمد و حكم يك زبان مقدس را يافت
كه مسلمانان ديگر، و حتی گاهی غير
مسلمانان، از اروپای شرقی تا چين
و هند، دريافتهای معنوی خود را از
طريق آن بيان ميكردند علاوه بر
آن بخشهای وسيعی از جهان، براي
گذران زندگی مادی خود و پيشبرد
كار ديوانی و دولتی و نيز براي
ارتباط با يكديگر از آن بهره ميبردند
وی قلمرو زبان فارسی را از حد
ايران جغرافيايی و تاريخی بسي
فراتر دانست و گفت: هر چند امروزه
متاسفانه آن نقش گسترده اين زبان
تا حدودی كمرنگ شده است، اما توجه
به اين حلقه اتصال تاريخی و
فرهنگی هم در فهم گذشته ما مهم
است و هم در احيای هويت تمدني
منطقهای كه ما در آن به سر ميبريم،
تاثير دارد
خاتمی تصريح كرد: مفاهيمی كه از
آن به اختصار ياد كردم يعنی ايران
جغرافيايي، ايران تاريخی و ايران
زباني، همه، اجزايی هستند كه از
مفهومی كه ميتوان آنرا مفهوم
تمدن ايرانی دانست
|
|
|
به گزارش خبرنگار خبرگزاري
دانشجويان ايران، رئيس جمهور در
ادامه سخنان خود در نخستين همايش
ملی ايران شناسي، افزود: تمدن
ايرانی نه در چارچوب مرزهاي
جغرافيايی ايران امروز، محصور
است و نه ميتوان آن را به تنهايي
از بررسی سير تاريخ ايران
استنتاج كرد قلمرو اين تمدن حتي
بر قلمرو تاريخی زبان فارسی هم،
با همه گستردگی آن منطبق نيست در
عين حال، هويت ايرانی بيش از هر
چيز ديگر با آن مشخص ميشود و در
آن جلوه ميكند دستاوردهای مادي
و معنوی ايرانيان از يك سو نشانههاي
ويژه اين تمدن را بر خود دارد و از
سوی ديگر مجموعهی اين
دستاوردهاست كه اين تمدن را ميسازد
مجموع مطالعاتی كه در زمينههاي
گوناگون فرهنگ، تاريخ، زبان،
دين، اقتصاد و سياست ايران انجام
ميشود، هم ما را با جنبههاي
گوناگون تمدن ايرانی آشنا ميكند
و هم داشتن تصوری هر چند اجمالي
از ويژگيهای اين تمدن ميتواند
به اين مطالعات - كه به دليل تخصصي
بودن در معرض خطر پراكندگی و جزئينگرياند
- جهت بدهد
خاتمی ويژگيهای تمدن ايرانی را
ناشی از تاريخ خاص ايران دانست و
گفت: سرزمينی كه در دوران طولاني
تاريخ خود از يك سو در معرض نفوذ
فرهنگهای مختلف دور و نزديك بوده
و از سوی ديگر توانسته است مقهور
اين فرهنگها نشود و با گزينش و
ادغام آنها در فرهنگ و تمدن خود
تركيبی منحصر به فرد سازد از اين
رو است كه با وجود گسستهای سياسي
بزرگی كه در تاريخ ايران وجود
دارد، تمدن اين سرزمين هيچگاه
دچار ناپيوستگی بنيادی نشده است
تمدن ايرانی پيش از اسلام در
تكوين هويت ايران اسلامی نقش
مهمی داشته است و ميراث اسلامي
ايران هم جزء لاينفك هر تركيب
تمدنی جديدی است كه در اين سرزمين
به منصهی ظهور رسيده است
وی افزود: اين پيوستگي، نخستين
ويژگی تمدن ايرانی است كه در كنار
ويژگی دوم آن كه گشودگی تمدني
است، معنای عميقتری مييابد
تمدن ايرانی هيچگاه منزوی و در
خود فرو رفته نبوده است اين
گشودگي، تنها به دليل تهاجمهاي
خارجی نيست كه طبعا با خود عناصري
از فرهنگ قوم مهاجم را همراه ميآورده
است، بلكه ايرانيان در طلب و كسب
معارف اقوام ديگر و اقتباس از
آنها هميشه نقشی فعال داشتهاند
حتی در زمانهايی كه هيچ فشار
خارجيی ايرانيان را به اين كار
وادار نميكرده است، آنان روی و
راه را بر تمدنها و فرهنگهای ديگر
گشودهاند و اين واقعيتی تاريخي
است
وی تاكيد كرد: نه تنها تمدن
ايرانی با تمدنهای ديگر گفتوگو
داشته بلكه ميتوان گفت كه تكوين
و شكلگيری اين تمدن خود مرهون
گفتوگو ميان تمدنها بوده است
گفتوگوی ميان تمدنهای بينالنهرين،
يونان، هند و چين در دوران پيش از
اسلام، شركت فعال و بيمانند
ايرانيان در تكوين تمدن اسلامی و
از اين طريق دادن صورت جديدی به
خود تمدن ايراني، ورود فلسفه به
جهان اسلام و نقش ايرانيان در
تاسيس و بسط فلسفهی اسلامي، نقش
ايرانيان در توانا كردن زبان
عربی برای بيان مضامين پيچيدهي
علمی و فلسفي، تعامل ميان زبان
فارسی و فرهنگهای شبه قاره،
آسيای مركزي، قفقاز و آسيای صغير
در فضای فرهنگی ايران صفوی و هند
گوركانی و تركيهی عثماني، و
بالاخره آشنايی ايرانيان با
فرهنگ و تمدن غربی و كوششهايی كه
برای سازگار كردن اين فرهنگ با
مقتضيات تمدن ايرانی به عمل ميآيد،
همه، نمونههايی از اين گفتوگوهاست
رييس جمهور تصريح كرد: تمدن
ايرانی و تمدن اسلامی با وجود
گشودگی بر روی جريانهای مختلف،
هيچگاه تمدنی التقاطی نبوده
است بلكه همواره خصلت
انتخابگرانه و تركيبی داشته است
اما اين خصلت تركيبی چنان نبوده
است كه تفاوتهای ميان خرده
فرهنگهايی را كه در داخل اين تمدن
زندگی ميكردهاند، انكار كند
يا در صدد محو اين تفاوتها باشد
وجود تكثر در درون يك فرهنگ و
تمدن مشترك، كه زبان مشتركی در
سطوح عاطفي، عقلي، اعتقادی و
رفتاری برای ارتباط ميان اين
فرهنگها فراهم ميآورد، ويژگي
سوم تمدن ايرانی است
خاتمی با بيان اين كه امروز،
موضوع كار ايران شناسي، مطالعهي
اين تمدن با اين ويژگيها و از
خلال جلوههای مختلف آن است، گفت:
اين مطالعه بنا به سرشت خود ايجاب
می كند كه ما از مرزهايی كه پيش از
اين از آن سخن گفتيم، فراتر رويم
علاوه بر آن، ماهيت تمدن ايراني،
مثل هر تمدن اصيل ديگر، اقتضا مي
كند كه در روند شناخت آن محصور در
چارچوبهای تنگی كه حوزههاي
تخصصی بر ما تحميل ميكند،
نمانيم
وی تاكيد كرد: امروز، شناخت
ايران، تنها از راه رويكردی «ميان
رشتهاي» و «ميان سرزميني» ممكن
است اما چون در زمان ما، بر خلاف
دوران ايران شناسی كلاسيك، كمتر
ممكن است كه فردی چندين تخصص را
در وجود خود جمع كند، بايد نقصي
را كه تخصصی شدن در كار ما ايجاد
ميكند از راه كار گروهی و
طرحهای پژوهشی كه مستلزم همكاري
متخصصان رشتههای مختلف باشد،
جبران كرد
خاتمی افزود: ايرانشناسان زمان
ما ناگزيرند نه تنها با كار
همكاران اسلامشناس، هندشناس و
عربشناس و تركشناس خود آشنا
باشند، بلكه ميبايد ميان خود
آنان نيز كه در دانشگاهها و
موسسات تحقيقی ايران و سراسر
جهان حضور دارند، ارتباط
نزديكتری برقرار شود
رييس جمهور با ابراز اميدواری از
اين كه اين همايش، مقدمهای براي
آشنايی هر چه بيشتر ايران
شناسانی كه در حوزههای مختلف
فرهنگ و تمدن ايرانی پژوهش ميكنند،
با كار يكديگر باشد و از اين پس
نهادهای علمی و فرهنگی جمهوري
اسلامی ايران بهتر بتوانند به
فراهم آوردن زمينه و امكان
ارتباط ميان آنان كمك كنند،
افزود:
در دهههای اخير، خاورشناسي،
اسلامشناسی و ايران شناسي
دستخوش تحولات بنيادی شده است كه
نميتوان به سادگی از كنار آن
گذشت در سطح علمي، گرايش به تخصص
در عين حال كه عمق بيشتری به
مطالعات ايران شناسی بخشيده است،
اين مساله را هم پيش آورده است كه
ممكن است با غرق شدن در وجوه خاصي
از اين تمدن، كليت آن از نظر دور
بماند در سطح نظری هم انتقادهايي
كه از ديرباز از شرقشناسی ميشد،
در اين دههها عمق و وسعت بيشتري
پيدا كرده است
وی ادامه داد: تلقی شرق به عنوان «دگر»
غرب كه در برابر «خود» آن از
مراتب فروتری برخوردار است، گاه،
سخن گفتن از شرق را به مفهومي
سياسی تبديل كرده است كه گويا
همنشين و هم وزن مقولههايی چون
عقب مانده، احساساتي، مستبد و
خرافاتی است گمان ميكنم كه
توجه جدی به اين نقدها باعث خواهد
شد كه امروز شرقشناسی و به ويژه
ايران شناسي، سير تاريخي،
محدوديتها و امكانات خود را بهتر
بشناسد
خاتمی با اشاره به اين كه برخی از
اين محدوديتها به طور كلی به
خاستگاه نظری و تاريخی شرقشناسي
بر ميگردد، افزود: درست است كه
ريشههای شرقشناسی را تا گذشتههاي
دور ميتوان جستجوی كرد، اما اين
رشته، به عنوان يك نظام علمی و
دانشگاهی عمدتا محصول قرن نوزدهم
و قرن بيستم است
رييس جمهور ادامه داد: پيدايش شرقشناسي
از يك سو با دوران غلبه
پوزيتيويسم بر علوم انساني، كه
بسياری از آنها در مراحل اوليه
تكوين خود بودند، و از سوی ديگر
با پيدايش و گسترش استعمار
اروپايی همزمان است، و اين نظام
خواه ناخواه از اين دو جريان
تاثير پذيرفته است، من نميخواهم
خدمات بزرگ بسياری از شرقشناسان
را به تاريخ و فرهنگ كشورها منكر
شوم، اما اين خدمات ناگزير رنگ
ايدئولوژی غالب زمان تكوين خود
را داشته است وی گفت: بسياری از
تحقيقات شرقشناسان و ايران
شناسان بزرگ با اتخاذ روش مقبول
پوزيتيويستی صورت گرفته است،
يعنی بر بنياد اين انديشه كه
روشهای مقبول و رايج در علوم
طبيعی را ميتوان عينا در مطالعه
جوامع انسانی و تمدنها نيز به كار
بست شرقشناسان ميكوشيدند
همان عينيت علوم طبيعی را به كار
ببندند، اما منتقدان شرق شناسي
معتقدند كه اينان حتی غالبا بيآنكه
خود بخواهند، عملا ايدئولوژي
غالب عصر خويش را منعكس ميكردهاند
و از يك منظر «غرب بنياد» به
سرزمينها و فرهنگهای ديگر نگاه
ميكردهاند
رييس شورای عالی انقلاب فرهنگي
تصريح كرد: توجه به اين واقعيت كه
برخی از حلقهها و جريانهاي
ايران شناسی نيز از آن غافل نبودهاند،
ميتواند در آينده برای پيشبرد
مطالعات ايران شناسی راهگشا باشد
خاتمی افزود:اگر بتوان ايرادي
بر شرقشناسان و ايران شناسان
كلاسيك گرفت، اين ايراد بيشتر بر
همان مبنای نظری وارد است كه در
اين چشمانداز اختيار كرده
بودند افقهای جديدی كه در فلسفه
علوم اجتماعی گشوده شده و به ما
نشان ميدهد كه تشبه به علوم
طبيعی در عرصه اين علوم كار ساز
نيست و عينيتی كه در علوم طبيعي
مورد نظر است در علوم انسانی نه
ممكن است و نه مطلوب در علوم
انسانی به جای اينكه بكوشيم تا
پيشداوريهای آگاهی خود را يكسره
رها كنيم، بايد سعی كنيم تا بر
اين پيشداوريها آگاهی يابيم و
بدانيم كه از كدام منظر و افق
فرهنگی و تاريخی به موضوع تحقيق
خود نگاه ميكنيم در اين صورت
است كه موضوع تحقيق خود را نيز در
افق تاريخ آن خواهيم ديد و كار
تحقيق از مواجهه يك سوژه
انديشنده و شناسنده با يك شيئي
بيجان، به صورت گفتگويی زنده و
جاندار ميان دو امر تاريخی در
خواهد آمد
وی گفت: نهايت چنين تحقيقی بيش از
آنكه شناخت عينی امر مطالعه
باشد، فهم آن در افق تاريخی و
فرهنگی آن خواهد بود گذشته از
اين، چنين شناختی بر فهم شناسنده
از خود نيز خواهد افزود و در اين
چارچوب است كه ميتوانيم بگوييم
ايرانشناسی تنها ديدن ديگري
نيست، بلكه وجه ديگر آن خود را در
آئينه ديگری ديدن است ايران
شناسی خودشناسی است، نه در گذشته
كه در حال و نه با ماندن در گذشته
كه رو به سوی آينده ايران شناسي
در اين افق، نوعی گفتوگوست كه
با وساطت ايران شناسان ميان
فرهنگ و تمدنی كه به آن تعلق
دارند و حوزه تمدن ايرانی صورت ميگيرد
رييس جمهور تصريح كرد: گفتوگوي
ميان تمدنها كه جمهوری اسلامي
ايران به آن دعوت ميكند، و
ملتها و نخبگان و صاحبان انديشه و
رهروان عمل انسانی ضرورت آن را
امروز بيش از پيش حس ميكنند،
وجوه گوناگونی دارد در اين زمان
كه فريادهای جنگطلبی و سلطه
جويی قدرتمندانی كه گويا خود را
وارث استعمارگران ديروز ميدانند،
جهان را هر روز به سوی بحراني
تازه ميبرد، ضرورت آن را بيش از
پيش حس ميكنند، ميتوان به اين
وجوه به جد تكيه كرد و اهتمام
ورزيد ايران شناسي، اگر مباني
نظری آن مورد تامل بيشتر قرار
گيرد - كه ميدانم چنين شده است -
علاوه بر آثار خجستهای كه در
جهت شناخت زوايای مختلف فرهنگ و
تمدن ايرانی دارد، ميتواند يكي
از برجستهترين جلوههاي
گفتگوی ميان تمدنها در بالاترين
و عمليترين سطوح علمی و نظري
باشد
وی با تاكيد بر اين كه ما نياز به
شناختن جامع، واقعی و به دور از
حب و بغض خود و ديگری داريم،
ادامه داد: از اين رو بايد هم نگاه
از بيرون و هم از درون را، به سوي
خويش و ديگری بگشائيم ايران،
سرزمين خوبيها است و دنياي
خداوند از مردمان خوب و متفكران
واقع بين خالی نيست
خاتمی در پايان با ذكر اين بيت كه«
ما به آن مقصد اعلی نتوانيم رسيد /
هم مگر پيش نهد لطف شما گامی چند»،
افزود: ايران شناسی روزنهاي
گشوده به سوی شنيدن، شناختن و
گفتن است اين روزنه را بايد به
رويكردی تازه و ساماندهی تازه
گشودهتر كنيم
|
|
|
|