با
سلام و دعای خير و آرزوی توفيق براي
جنابعالی و همهی اعضا و هواداران
حزب جمعيت مؤتلفهی اسلامي
قبل از هر چيز بر خود لازم ميدانم از
طرف خود و همهی برادران و خواهران در
شورای مركزی و نيز اعضای كنگرهی سوم
جبههی مشاركت ايران اسلامي، از محبت
جنابعالی سپاسگزاری كنم
هنگامی كه نامهی حضرتعالی يك هفته
پس از پايان كنگرهی سوم جبههي
مشاركت، بعدازظهر روز شنبه، مورخ ٥
/ ٥ / ٨١ به دست اينجانب
رسيد، همانروز در جلسهی دفتر
سياسی به اطلاع اعضا رسانده شد؛ همهي
ما اين اقدام شما را گشودن باب جديدي
در تعامل بين نيروهای سياسی فعال كشور
و راه تازهای برای رسيدن به وفاق
پنداشتيم و از اين امر خرسند شديم و از
آن استقبال كرديم اما وقتی همان شب
اين نامهی شما منتشر شد و از فرداي
آن روز نوع برخورد رسانههای تحت
نفوذ حزب شما را با اين نامه ديديم،
اين ترديد جان گرفت كه شايد نامهي
شما بخشی از جريان جديد برخورد با
گروهها و افراد فعال سياسی جبههي
دوم خرداد و گستراندن تور قانون براي
اقدامات بعدی باشد و بيش از آنكه پلي
برای عبور از بحرانهای موجود در
كشور تلقی شود ، احتمالاً به منظور
اتمام حجتی صورت ميگيرد كه ما را به
درك پيام اصلی آن فرا ميخواند از
خداوند بزرگ ميخواهيم آنچه را ميپنداريم
با واكنش شما زايل شود و به همين جهت
در اين جا تلاش ميكنيم تا با فرض
ديگر كه حاكی از نيت خير و دلسوزي
نگارندگان آن نامه است، پاسخی فراهم
آوريم و در مقام حسن نيت و با هدف
گشودن باب گفتوگوی صريح و شفاف
مطالبی را به عرض ميرسانيم تا
حداقل، محل اشتراك و اختلافنظرهاي
موجود روشنتر شود انتخاب رويكرد گفتوگوي
صريح و مستقيم ، برای درك متقابل
درستتر است و رجحان آن بر شيوههاي
ديگر چون ذهنخواني، توهم و اعتماد
به هر موثقنمايی روشن است و ميتواند
نخستين نقطهی اشتراك سازنده بين
كسانی باشد كه به قانون اساسی ملتزم
هستند
از خداوند رحمان و رحيم ميخواهيم در
اين نوشتار ما را از لغزش قلم و سوء
اخلاق خصوصاً تهمت و افترا و بهتان به
برادرانی كه هر چند برخی نگرشها و
باورهای سياسی آنها را نميپسنديم،
اما به هرحال آنها را صاحباحترام ميدانيم؛
بر حذر دارد ما انگ زدن به يك جريان
سياسی و همسو نشان دادن آن با
بيگانگان (هر چند نسبت به عملكرد آن
انتقاد اساسی داريم) و متهم كردن آن
جريان سياسی به همكاری با - به قول شما
- «دشمنترين دشمنان نظام اسلامي
يعنی آمريكا» را با بينش و منش اسلامي
مغاير ميدانيم و از خداوند متعال
مسئلت داريم كه اين قبيل رفتارها چشم
ما را بر واقعيات كشور نبندد و هم از
او ميخواهيم تلاش ما را در تدقيق در
اوضاع كشور و تشريح بحرانها و معضلات
فراروی ، با هدف يافتن راهی كم هزينه
و دعوت ديگران به سبقت در اين امر خير،
قرين توفيق نمايد
جناب آقای عسكراولادي
ما و شما احتمالاً در اين نكته اتفاق
نظر و اجماع داريم كه بههرحال كشور
با مشكلات زياد و پيچيدهای دست به
گريبان است و به قول بزرگی كه شما نيز
به او ارادت داريد، با گفتار و رفتار
جناحهای مختلف، مردم به اين اجماع
ميرسند كه فساد همهجاگير است،
ناكارآمدی گسترده است و گويا نظام با
يك هزار توی پيچيده و بحرانی مواجه
شده است
ما بر اين باور نيستيم كه وضع كشور
چنين تيره باشد، بلكه باورمان اين است
كه دستاوردهای نظام و دولتهای مختلف (چه
با آنها موافق باشيم و چه منتقد) قابلتقدير
است، اما به جد به اين نكته رسيدهايم
كه اگر بيشترين اميد برای رشد و
پيشرفت كشور پس از پيروزی انقلاب، با
دوم خرداد ٧٦ قرين گشت و دوست و
دشمن را به تحسين واداشت؛ اينك با
رفتار و منشهايی كه جريان دارد، به
سرعت آن اميدها از دست ميرود و در
صورت تداوم اين وضع در آيندهای كه با
كمال تأسف چندان هم شايد دور نباشد،
آن آيندهی تاريك را تجربه خواهيم
كرد اميدواريم ما در اين پندار خود
اشتباه كرده باشيم ولی چه كنيم كه
واقعيتهای موجود چنان صريح و هشداردهنده
هستند كه گاه چارهای جز اعلام نظر
صريح نميبينيم، چرا كه بر نهج آن
امامی هستيم كه روزی فرياد زد: «والله
مرتكب كبيره است اگر كسی فرياد نزند»
و اميدواريم برای اين فريادها گوش
شنوايی پيدا شود
جناب آقای عسكراولادي
غرض ما در اين خلاصه، بيان دردها و
مشكلات نيست و به همين جهت لزومی به
تكرار مواضع خود نميبينيم و شما را
به غور در بيانيهی سومين كنگرهي
حزب دعوت ميكنيم كه قبل از رسيدن
نامهی شما منتشر شد غرض ما اين است
كه اگر همهی ما باور داريم با توجه
به سابقهی دينی و فرهنگی كشور،
محتاج مردمسالاری دينی هستيم و اگر به
اين نتيجه رسيدهايم كه به هرحال
حاصل ٢٣ سال جمهوری اسلامی و
حاكميت طيفها و جناحهای مختلف،
چيزی است كه امروز در اجتماع و اقتصاد
خود شاهد هستيم - و البته همه بايد در
خوب و بد آن شريك باشيم- چارهای جز
اين نداريم كه در روشهای خود
اصلاحات بنيادين به عمل آوريم
اگر شما معتقد به بازنگری در روش
اداره حكومت و نوع تعامل با مردم و بهخصوص
جوانان نيستيد و همه مشكلات موجود را
به خاطر حادثه دوم خرداد ٧٦ و
عدم توجه مردم به هشدارهای حزب شما و
احزاب همسو با شما از جمله جامعهي
محترم مدرسين قم در آن هنگام ميدانيد
و بنابراين راه اصلی نجات كشور را
بازگشت به همان روشها ميدانيد،
ديگر گمان نميكنيم اين سخنان ما هم
سودی در پی داشته باشد اگر چنين
باوری داريد درخواست ما اين است كه
همين را صراحتاً اعلام فرمائيد اما
اگر قائل به آن هستيد كه حماسة دوم
خرداد فضای جديدی را در كشور ايجاد
كرد، پردههايی را كنار زد و چشمان
همه را به گوشهای از واقعيتهاي
جامعه باز كرد، بايد آن را پاس داشت و
بهدور از افراط و تفريط، اصلاحات را
به پيش برد و محوريت قانون اساسی را كه
ميراث امام راحل (ره) و خونبهاي
شهيدان و ميثاق و پيمان مردم با حكومت
است، عملاً پذيرفت و درباره روشهاي
تحقق عملی آن صحبت كرد و به اجماع قابلقبولي
هم رسيد
جناب آقای عسكراولادي
ما معتقد هستيم خطر اصلی برای انقلاب،
تماميت كشور، هويت ملی و يا دين مردم
چيزی نيست جز سليقهها و رفتارهايي
كه خود اعمال ميكنيم به اعتقاد ما
تنها راه پايداری نظام، همراهی كامل
اركان حكومت با مردم است و به همين جهت
همواره و هميشه مردم را محور قرار
دادهايم اين را از امام بزرگوار
آموختهايم و تبلور آن را به وضوح در
قانون اساسی كشور ديدهايم و پاس ميداريم
گفتهايم خواستههای مردم را چه
بپسنديم و چه نپسنديم، چه به مصلحت
بدانيم و چه ندانيم، بايد محور برنامهها
و عمل حكومت قرار دهيم
ما معتقديم هيچ حكومتی خصوصاً جمهوري
اسلامی جز حكومت بر قلبها، راهي
برای بقا ندارد و به هيچ وجه امكان
تداوم حكومت با زور و تحميل وجود
ندارد
ما ميگوييم همگامی با مردم بيش از
آنكه گام زدن با آنان در خيابانها
باشد، گام برداشتن در جهت حاكميت مردم
و ادارة كشور براساس آرای عمومی از
طريق انتخابات و صندوق رأی است و ماية
شگفتی بسيار است كه جنابعالی پيشنهاد
رجوع به آرای عمومی و برگزاری همهپرسي
برای اعمال قوهی مقننه را كه صراحت
اصل ٥٩ قانون اساسی است در
عداد مواضع نگرانكنندهی ما آوردهايد
ما بسيار خوشحال خواهيم شد كه
جنابعالی نيز به صراحت و با استدلال
اعتقادات حزب خود را دربارة «مردم» و
نقش آنان در حكومت بيان كنيد
برای ما اين سؤال مطرح است كه اگر روزي
به هر علت حتی بر اثر غفلت و فريب،
اكثريت مردم نسبت به رفتار وكردار
حكومت خود نقد و نظری داشتند چگونه
بايد آن را اظهار دارند؟
اگر اكثريت مـردم روزی به خاطر عـدم
تمكين بخشهايی از حكومت به خواستهاي
آنها و بستن همة راههای قانونی براي
اعمال حاكميت آنها، خواستار وضعيتي
ديگـر باشند، آيا حكومت در چنين
شرايطی مجاز به استفـاده از زور ،
توسل به قانون و به واقع اعمال
اقدامات غيرقانونی برای مرعوب ساختن
و باز نشاندن مـردم بر جـای خود است؟
از حضرتعالی ميپرسيم همانگونه كه
مردم در پذيرش دين مختار هستند آيا در
پذيرش حكومت هم مختارند يا
خير؟جنابعالی و دوستانتان كه مرتباً
با رفراندوم مخالفت ميكنيد و آنرا
حربهای در دست دشمنان ميدانيد، چه
راهكاری برای فهم مطالبات مردم و تن
دادن به خواست آنها قائل هستيد؟ و چرا
به صورتهای مستقيم و غيرمستقيم حتي
سخن گفتن از آن را با توسل به «نيتخواني»
پی ميگيريد و آن را منبعث از عدم
التزام به قانون اساسی و خروج از جرگه
انقلاب و اصلاحات تفسير ميكنيد
آيا انتخابات راهكار و زبانی برای فهم
موضوع هست؟ پس چرا شما و دوستانتان به
نتيجه روشنتر از آفتاب آن در ٥
سال گذشته تمكين نفرمودهايد؟
آيا سنجش افكار و شناخت افكار عمومي
راهی در اين جهت نيست؟ نميدانيم آيا
فرصت مطالعه نظرسنجيهايی كه توسط
نهادهای رسمی انجام شده است، داشتهايد
يا نه يا به سادگی نتايج آنها را چون
مغاير نظر شما بودهاست زير سؤال
بردهايد
احتمالاً نظر مردم كوچه و خيابان را
در تاكسی و اتوبوس شنيدهايد و
اميدواريم كه در قضاوت نسبت به آنچه
در اغلب جاها به زبان ميآيد فوراً به
«اغوا شدن» و «فريبخوردگي» همگان
حكم نداده باشيد قطعاً خانواده
شهدا و ايثارگران و بسياری از افراد
متدين و حزباللهيها را ديدهايد و
نقدهای صريح آنان را شنيدهايد
اميدواريم حداقل به نظر آنها احترام
بگذاريد
البته انتظار نداريم ديدگاه نخبگان و
انديشمندان و صاحبانفكر و انديشه در
كشور را ملاكی برای سنجش نظر در برابر
رفتارها و كردارهای مورد پسند خويش
بدانيد چرا كه يكی از همفكران و
همراهان محترم شما تقريباً همه
دانشگاهيان را بيدين خوانده است و
برخورد بسياری از دوستان شما با
روحانيون آزادهای كه به گونه ديگر
ميانديشند نيز روشن است
جناب آقای عسكراولادي
حضرتعالی در نامه خود ٢٠ بار
كلمه مردم و بارها لفظ ملی و افكار
عمومی را بكار بردهايد! شما كه «مردم»
را قبول داريد بفرمائيد اين «مردم» چه
كسانی هستند؟ چگونه بايد از نظر آنها
مطلع شد؟ ما ميگوييم انتخابات، ما
ميگوييم نظرسنجی و ما با صراحت ميگوييم
رفراندوم در باب مسائلی كه ما به
الاختلاف است ، چرا كه هم به مردم خود
و دين خواهی و ايران دوستی آنها و هم
به ظرفيتهای قانون اساسی اعتماد
داريم و اين شيوهها را نيز مسالمتآميز،
قانونی و كمهزينه ميدانيم اگر شما
«مردم» را قبول داريد ولی راههاي
فوق را قبول نداريد بفرماييد چه شيوهاي
را برای آگاه شدن از نظر مردم پيشنهاد
ميكنيد؟ اگر بفرماييد تظاهرات
ميليونی مردم نشان داده است، آيا
اجازه ميدهيد به صورت شفاف و روشن و
با بهرهگيری مساوی (و نه حتی بر اساس
وزن حمايت مردم از جناحها در چند
انتخابات گذشته) از امكانات تبليغی از
جمله صدا و سيما، تريبونهای نماز
جمعه، ارگانهای تبليغی حكومتی دو
راهپيمايی جداگانه برگزار كنيم تا
ببينيم مردم برای اداره كشور چه تفكري
و چه فردی را ترجيح ميدهند؟
اگر هم برای مردم تنها در بعضی امور حق
اظهارنظر قائل هستيد و ورود آنها را
به همه موارد، عبور از خط قرمز ميدانيد؛
صريح اعلام بفرماييد آن امور كدام است
و در آن امور ما بايد نظر چه كسی را
مبنا قرار دهيم
جناب آقای عسكراولادي
در نامه خود چندين بار ما را به
ولايت فقيه متذكر شدهايد، هرچند
موجب خشنودی است كه در همه حال صفت
عادل را هم به آن اضافه كردهايد، پس
اجازه بدهيد همچون گذشته به صراحت نظر
خود را بيان كنيم ما ميگوييم ولايت
فقيه و رهبری از جمله مواردی است كه در
قانون اساسی نيز آمده است ، چنانكه بر
جمهوريت نظام هم در همان قانون اساسي
به صراحت تأكيد شده است پس روشن
است هر آنكس كه بخواهد در چارچوب
قانون اساسی جمهوری اسلامی فعاليت
نمايد بايد اين قاعدههای حقوقی را
در عمل بپذيرد اما به نظر ما مردمی كه
به قانون اساسی رأی دادهاند و رأي
آنها مشروعيتبخش قانون اساسی و نظام
جمهوری اسلامی شده است؛ نهاد رهبری را
در ذيل قانون اساسی و با اختيارات و
وظايف مشخص پذيرفتهاند و نه فراتر
از آن و اين را نه تنها موجب تضعيف اين
نهاد نميدانيم بلكه از موجبات تقويت
آن نيز برميشماريم به نظر ما
مردمسالاری حكم ميكند چنين برداشتي
داشته باشيم و اميدواريم برای تفسير
آن ما را به شورای محترم نگهبان باز
ارجاع ندهيد
حال از شما درخواست مينماييم برداشت
خود را از ولايت فقيه بيان داريد به
نظر شما آيا اينكه اگر رهبری به هر
تشخيصی رسيد و هر نظری داشت ميتواند
اعمال كند خود اهانتی به نقش روشن
رهبری در قانون اساسی نيست؟ آيا به
نظر شما مسئوليتهای رهبری فراتر از
قانون است و قادر است اختيارات قانوني
نهادها و قوای ديگر را ناديده بگيرد؟
به نظر شما نظارت بر اين مسئوليتها و
نقشها چنان كه در طول تاريخ اسلام
نمونههای درخشانی از آن را شاهد
بودهايم امكان دارد يا نه؟ اگر پاسخ
شما آری است، بفرماييد چگونه و با چه
تضميني؟ اگر در اين موارد با ما
اختلاف داريد، آيا يك همهپرسی آزاد
را در جهت تبيين آن ميپذيريد؟
دبير كل محترم جمعيت مؤتلفة اسلامي
حضرتعالی زندانی زمان شاه و صاحب
تجربه سياسی هستيد شما زمانی طولاني
به خاطر اهداف مذهبی و سياسی مبارزه
كردهايد و شكنجه شدهايد از شما
ميپرسيم، آيا ما هم برای حفظ نظام
مجاز به هر كاری هستيم؟ آيا برای حفظ
آنچه ما آنرا مقدس ميدانيم، ميتوانيم
از هر ابزاری استفاده كنيم؟ اگر شما
از اين موارد اطلاع نداريد به شما حق
ميدهيم در نامه خود مواضع ما را
منتسب به همرنگی و همراهی با دشمن
كنيد و در اين صورت اجازه ميخواهيم
سياهه بلندی را به صورت كاملاً
محرمانه خدمت شما تقديم نماييم تا بر
شما معلوم شود تهديد اصلی برای كشور،
حتی در برابر مخاطرات بيگانگان كساني
هستند كه با رفتار خود چهرهای خشن و
غيرقانونی از دين و نظام ارئه ميكنند
بوش و آمريكا كوچكتر از آن هستند كه
بتوانند در برابر اراده پولادين ملت
ما اقدامی كنند اما اگر حكومت پشتوانه
مردمی خود را از دست بدهد، به درستي
برای حاكمان جای نگرانی خواهد بود كه
يا بايد تسليم مطامع آمريكا شوند و يا
قدرت شيرين را واگذارند
اگر گمان ميكنيد طرفداران اصلاحات
بدون پشتوانه ملت، وارد حكومت شدهاند
چرا اينقدر از خروج آنها اظهار نگراني
ميكنيد؟ اگر آنها ستون پنجم دشمن
هستند، آنچنانكه دوستان شما ميگويند
و مينويسند؛ چرا اصرار بر ماندن
آنها داريد و خروج آنها را همراهی با
آمريكا ميدانيد؟ اما اگر ورود آنها
را به اتكای مردم ميدانيد، حق داريد
كه از خروج آنها نگران باشيد آيا ميدانيد
در اين صورت متهم كردن آنها به همراهي
با آمريكا به معنی روی آوردن ميليونها
انسان به سوی طرفداران آمريكاست؟ اين
چه استدلالی است كه مردم ايران، اصلاحطلبان
و آمريكا را در يك طرف ميگذاريد و
اقليتی را كه مردم بارها به آنها نه
گفتهاند در طرف ديگر ما نميخواهيم
چون شما زبان به نصيحت بگشائيم كه راه
خود را از مردم جدا نكنيد، اما ميخواهيم
استدعا كنيم كمی به جوانب و پيآمدهاي
صحبتهای خود فكر كنيد
ممكن است بفرمائيد مردم اشتباه كردند
كه به اصلاحطلبان رأی دادند در اين
صورت شما كه زودتر فهميدهايد با
توجه به همه عوامل قدرتی كه داريد
سريعتر آنها را اخراج كنيد و مجلس،
دولت و عرصه سياسي، اقتصادی و فرهنگي
كشور را يك دست كنيد البته ما اين
را بهدور از واقعيتهای موجود و
خارج از توان همفكران جنابعالی ميدانيم
معالوصف با احترام به خواست شما ميتوانيم
با مكانيزمهای تعريف شده قانونی به
صورت شفاف از مردم بپرسيم آيا مايل به
تداوم حضور اصلاحطلبان در عرصه
حكومت هستند يا خواهان سپردن امور به
دست مخالفان آنها
جناب آقای عسكراولادي
جنابعالی ما را به جانبداری ازآيتالله
طاهری و عدم همراهی با مجموعه انقلاب
و مردم و رهبری متهم نمودهايد و در
چند جا اين حقير را با انتساب به دو
روحالله مورد لطف قرار دادهايد
ظاهراً در منطق شما انسان خوب كسی است
كه به رحمت حق شتافته باشد و بقيهالسلف
انقلاب، ياران صديق امام كه امروز
مغضوب و معزول هستند بايد مورد هجوم
واقع شوند از نظر شما روحانی خوب و
محترم كسی است كه عليه اصلاحات موضع
بگيرد و اگر كسی بر خلاف خواسته عدهاي
از دوستان شما موضعگيری كند به
يكباره همه اعمال او هبائاً منثورا ميشود
آری ما با كمال افتخار از مواضع حق و
بيان شجاعانه دردها از سوی عالمی دل
سوخته و فداكار به طور رسمی و علني
حمايت كرده و ميكنيم و خود شخصاً
مطمئن هستم اگر آن دو روحالله هم
بودند، در برابر آنچه بر قلم آيتالله
طاهری جاری شد حداقل موضعی چون شما و
همفكرانتان اتخاذ نميكردند و بيان
درد دين و انقلاب را ميستودند ، كما
اينكه بسياری از ياران صديق امام،
امروز چنين ميكنند دوستان شما به
جای پاسخ منطقی به ايشان تنها در صدد
تحقير اين شخصيت برجسته انقلاب بر
آمدهاند و وقتی قافيه را تنگ و حرف
اين عالم را سخن دل بسياری از مردم
ديدند با رفتاری خارج از شئون اخلاقي،
خود ايشان و همفكران ايشان را مسبب
اين اوضاع دانستند آيا اين حتی با
معيارهای مورد تأكيد خود شما مثل
ضرورت حرمت علما و روحانيون پيشكسوت و
صاحب نظر سازگار است ؟
از جنابعالی كه ما را متهم به عدم
همراهی با «مجموعه انقلاب» مينماييد،
ميخواهيم تا از اين مجموعه تعريفي
ارائه بدهيد تا بتوانيم خود را بر آن
مقياس بسنجيم و به خصوص نحوه دستيابي
به آنها را هم مشخص كنيد رفراندوم؟
نظرخواهي؟ راهپيمايي؟ …
جناب آقای عسگر اولادي
ما هم چون شما چاره دردهای كشور را حفظ
وحدت ملی و پيوند مستحكم بين مردم و
همه اركان حكومت ازجمله رهبری ميدانيم
اما ممكن است در نحوه دستيابی به آن
تفاوت نظر داشته باشيم ما معتقديم
مردم محور وحدت هستند و همه ازجمله
رهبری بايد نظر مردم را مبنا قرار
دهند ما معتقديم وقتی آقای خاتمی با
برنامهها و بينش خاص خود به رياست
جمهوری رسيد و رهبری حكم ايشان را
تنفيذ كردند بايست همه را به تمكين از
رأی مردم فراخواند نه اينكه علنی و
غيرعلنی دستها را برای كارشكنی باز
گذاشت و بدتر از آن دست همراهان
برنامههای رئيس جمهور در مجلس و
دولت بسته بماند اگر برداشت شما از
وحدت ، برداشت دوم است و وحدت همه را
حول «من» ميخواهيد صريحاً بفرمائيد
تا ما بيهوده در جنگ الفاظ كه در پشت
آن معنايی ديگر است، وقت تلف نكنيم و
در غيراينصورت بفرمائيد تا چه حد در
ترغيب دوستان خود به تمكين در برابر
رأی مردم تلاش كردهايد؟
جناب آقای عسگر اولادي
خلاصه كلام ما اين است كه امروز در
جريان انقلاب حداقل دو تفكر متمايز
وجود دارد كه مردم به خوبی آنها را
شناختهاند و به علاوه ايرانيان وطندوست
و عزيز زيادی نيز هستند كه ممكن است در
اين دو جريان نگنجند برای نجات كشور
چارهای نداريم جز اينكه همه اين
جريانها را در چارچوب قانون اساسي
به رسميت بشناسيم و به آنها اجازه
دهيم در فضايی آرام و قانونی فعاليت
كنند و تفكر و روش خود را به معرض
داوری مستقيم، بلافصل و سرنوشت ساز
مردم هوشيار، متدين، شهيد پرور،
ايثارگر، فداكار، خداجو بگذاريم و به
نتيجه آن تمكين كنيم
اگر جنابعالی حاضر به همراهی در اين
راه هستيد تداوم همه جنجالها و
بحرانهايی كه در اين چند سال ايجاد
شده است ضرورت خود را از دست ميدهد
اما اگر حاضر به پيمودن اين راه
نيستيد صريحاً بفرماييد تا ما در
نظامی كه عليرغم نام گرفتن به «حزب
حاكم» حتی از داشتن يك روزنامه نيز
محروميم (و طنز تاريخ نيز اين است كه
جنابعالی عضو هيئت منصفه دادگاه بودهايد)
و اعضاء و هواداران ما اينجا و آنجا
مورد هجوم و ضرب و شتم قرار ميگيرند
و همه زندگی ما تحت مراقبت و كنترل
اطلاعاتی منابع و مراجع بدون صلاحيت
قانونی قرار ميگيرد و هر لحظه در
انتظار سرنوشتی مشابه سعيدحجاريان
هستيم، بيهوده هزينه خود و شما و همه
كشوررا زياد نكنيم
ما در هر حال آينده خود را روشن ميدانيم
در پيشگاه مردم سربلنديم كه در جهت
خواستها و مطالبات آنها گام برداشتهايم
هرچند از قصور و تقصير و كمتوانی خود
شرمندهايم ولی به لطف حضرت حق اميد
داريم كه ما را مأجور بدارد زيرا خود
ميدانيم كه جز برای رضايت او در اين
راه پر خطر وارد نشدهايم و همواره و
در هر حال او را شاكريم و راضی به
تقدير او آری ما راه خود را در همان
امتدادی ميبينيم كه همواره بر احدي
الحسنيين استوار بوده و تا زمانی كه
فرصت خدمت داشته باشيم بر اين راه پاي
خواهيم فشرد
دبيركل محترم جمعيت مؤتلفه اسلامي
اين بنده كوچك خدا از خيرخواهی و
دلسوزی شما برای شخص خود و اين حزب
صميمانه سپاسگزارم
مطمئنا همه ما محتاج نصيحت هستيم،
اشتباه ميكنيم و لغزش داريم و اگر
عنايت حضرت حق نباشد زيانكار خواهيم
بود و به همين جهت از هشدار و نصيحت هر
خيرخواه و دلسوزی از صميم قلب تشكر ميكنيم
ما به خداوند پناه ميبريم و از او ميخواهيم
دلهای ما را به انوار حقيقت روشن
گرداند و از گرداب فتنهای كه خوب و
بد را فرو ميبرد، نجات دهد چشمان ما
را به واقعيتها بگشايد و حجاب
خودبينی و خودپسندی را از دلهای ما
بدراند
اميـد آن داريم تنديهای احتمالـي
نامه را بر ما ببخشاييـد و بكوشيد
بابـی كه گشوديد همچنان باز نگه داريد
تا در فضايی پرتفاهم و آرام بتوانيم
حول مسائل فوق در پيشگاه ملت خود گفت و
گو كنيم و با روش مجادله احسن به داوري
مردم خوب خود اعتماد كنيم ما همچنان
دوری از سوء ظن را – كه هم گناهی بزرگ
است و هم از موجبات گناهان بزرگتر –
در مراودات سياسی ميان جناحها و
گروههای مسلمان ضروری ميدانيم و به
وفاق و تفاهم و زبان مشترك در عين حرمت
نهادن به ديدگاهها و روشهای متفاوت با
تمام وجود استقبال ميكنيم
از خدای بزرگ توفيق شما و همة برادران
و خواهران عزيز را در اين راه مسئلت
داريم
|