اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

سيد رضا زواره ای عضو شورای نگهبان و رهبری جمعيت موتلفه
در مجلس عليه شورای نگهبان جنجال ميكردند كه طرفدار سرمايه دارن
و بازار است در حاليكه شورای نگهبان مخالف عمل خلاف شرع بود

سيد رضا زواره‌ای در حال حاضر عضو رهبری جمعيت موتلفه - عمده ترين تشكل سياسی مخالف اصلاحات - و عضو حقوقدانان شورای نگهبان است وی دو دوره نماينده‌ی مجلس شورای اسلامي، هم‌چنين در دوره‌ی سوم و هفتم انتخابات رياست جمهوري، كانديداي احراز اين پست بوده است. زواره‌ای در مصاحبه ای كه با خبرگزاری ايسنا انجام داده از جمله ميگويد 


شما به عنوان يك خبرنگار، هيچ‌گاه از مسوولين مربوطه درباره‌ی قاچاق گسترده‌ی كالا در مملكت كه اقتصاد كشور را به نابودی مي‌كشد، سوال نمي‌كنيد،اين مساله‌ی روز مملكت است. آن چيزی كه سبب بيكاری نسل جوان مملكت مي‌شود، مورد سوال شما نيست. بپرسيد چه چيز مشكل مملكت است؟ مشكل مملكت بيكاري است. مشكل مملكت گرسنگی است. مشكل مملكت آلوده شدن به فساد است يا مشكل مملكت اين است كه شورای نگهبان اين را گفت يا آن را گفت؟ كدام است؟ آيا مساله‌ی روز جامعه‌ی ما اين است كه شورای نگهبان به فقه جواهری توجه دارد يا ندارد، اين به ديدگاه و نظر آقايان بستگی دارد
قانون اساسی ما مشخص است. ممكن است برخی با اصل حاكميت اسلام مساله داشته باشند اما كسی كه اين نظام را با اين خصوصيات و با اين قانون اساسی پذيرفته است بايد آن‌چه در قانون آمده است را بپذيرد و با آن مساله نداشته باشد. در نهايت تاسف، قبله‌ی بعضي‌ها چه در رژيم گذشته، چه در حال حاضر، غرب است... چه كسي بخواهد يا كسی نخواهد قانون اساسی به فقهای شورا حقوقی كه غير قابل انكار داده است


... مردم برای حاكميت اسلام به جبهه رفتند و قربانی شدند، نه برای اصلاح قانون اساسي. اصول قانون اساسی برای حاكميت اسلام تدوين شده است

... كشورهای پيشرفته و بزرگ صنعتي، استعماری و استكباری و هرچه اسمشان را بگذاريم، تمام توان خود را به كار مي گيرند تا قبل از پيروزی هر انقلاب آن را در نطفه خفه كنند اما اگر نتوانستند، سعی مي‌كنند با بهره‌گيري از عناصری كه در طول تسلط خود در كشورهای جهان سوم تربيت كرده‌اند و با استفاده از ضعف اعتقادی عناصر قدرت‌طلب و شهرت‌طلب درون كشورهای جهان سوم، مسير انقلاب را تغيير دهند
... عوامل متعددی در به وجود آوردن مشكلات كشور نقش دارد كه يكی از عوامل آن، بهره‌گيري از عوامل نفوذی در داخل كشور ايران است
يكی از معضلات روز ما مسايل اقتصادي است. در اولين صحبت خود در مجلس - در سال 1360 - گفته‌ام كه توطئه‌ی درازمدت عليه ما، توطئه عليه اقتصاد ماست. من از همان روزهاي اول دست‌های عوامل بيگانه و خائن را مي‌ديدم كه تمام توان خود را به كار گرفته‌اند تا اقتصاد را فشل كنند و بي‌توفيق هم نبوده‌اند؛ اما اين امر به هر حال به مديريت‌ها نيز برمي‌گردد. چرا بايد عناصر معلوم‌الحال فرصت پيدا كنند تا بر سر اقتصاد كشور، آن بلاها را بياورند حضرت علی (ع) نيز با تمام عظمت، در زمان خود تنها بود. زيرا فرصت‌طلبان جامعه (آنها كه دنبال پول، قدرت، شهوت هستند) مسوولی را مي‌خواهند كه مثل موم در دستشان قرار بگيرد. آنها از يك مسوول لايق و صادق خوششان نمي‌آيد اين امری طبيعی و روشن است. فكر مي‌كنيد اميركبير (كه قابل مقايسه با علی (ع) نيست) چرا مغضوب واقع شد؟ زيرا وجودش وقف ملت بود و مي‌گفت درباري‌ها حق دخالت در امور مملكت را ندارند و انگليس مي‌دانست كه اگر اين شخص بتواند ده سال ديگر باقی بماند تحول علم و صنعت و تكنيك در ايران به وجود مي‌آيد. تحول بزرگی كه برای آنها موجب دردسر و زحمت خواهد بود. الان هم، همين است. آيا مشكلات مملكت فقط شوراي نگهبان است؟

... يك زمان كه برای سخنرانی و پرسش و پاسخ به دانشگاهی دعوت ‌شدم دانشجويان به گونه‌ای سوالاتشان را مي‌پرسيدند كه به نظر مي‌رسيد به شدت مورد شست و شوي مغزی و القا بوده‌اند زيرا تمام حرفشان فقط كرباسچي، عبدالله نوری و كديور بود. گويی فقط مشكلات مملكت، همين است. به نظر می رسد مي‌خواهند نسل جوان را از مسير حق دور كنند و موفق هم شدند. كرباسچی چه به روز اين مملكت نياورد. نمي‌گويم فقط يك طرف مقصر بوده است. مجلس چهارم و پنجم هم در برابر آن تجاوزات كاری نكردند. مثلا در حال حاضر، بحث فروش تراكم مطرح است. بعضا خودشان مي‌گويند، فروش قانون، فروش شهر. چگونه است كه خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها به اين امر كه از ابتدا خلاف مسلم قانوني بوده است نمي‌پردازند. اينها به دنبال چه هستند. مگر رسانه‌های ما نسبت به ملت و مملكت خود احساس مسووليت ندارند و مگر اين امكانات متعلق به اين ملت نيست؟ چرا نمي‌خواهند مردم روشن شوند ‌كه شهرداری حق فروش تراكم ندارد. فروش تراكم، جز فروش قانون چيز ديگری نيست. چگونه است كه همه ساكت نشسته‌اند. خوب، اگر نمي‌فهمند، كنار بروند. چرا اين همه داعيه‌ی مردم و روشنفكری را دارند

... اگر مردم ايران شناخت و احترام امروز نسبت به اميركبير را در زمان ناصرالدين شاه داشتند، كسی نمي‌توانست اميركبير را از سر راه بردارد نمي‌گويم دانشجويان گناه كار هستند كه چنين سوالاتی مي‌پرسند زيرا آنها كه برنامه‌ريز اين القائات هستند مقصرهستند. قبول دارم كه اين طرف نيز ضعيف بوده است. چرا برخورد به موقع نشده و آگاهی به موقع داده نشده است قبول دارم كه اين طرف هم بايد آگاهی مي‌داد اما چرا گاهی برخی بحث‌های انحرافی و آن چيزی را كه غير از اصول مملكت است، مطرح مي‌كنند. به نظر شما مردم نان مي‌خواهند، گرسنه‌اند، زندگي، امنيت و آسايش مي‌خواهند يا اين‌كه حسن بالا برود يا حسين بالا برود؟ كدام را مي‌خواهند؟!


من نمي‌گويم اشكال فقط از مجلس ششم است. مجلس چهارم و پنجم نيز عملكرد خيلی موفقی نداشته‌اند؛ اما برويد و روزنامه‌ها را بخوانيد. اينها درباره‌ي قاچاق چه مي‌نويسند. اين آقايان يا خانم‌های نماينده‌ای كه مردم آنها را برای حفظ حقوق خودشان انتخاب كرده‌اند با مسئله قاچاق چگونه برخوردی دارند و چرا فرياد نمی زنند كه چرا جلو قاچاق گرفته نمي‌شود. آيا بايد فرشتگان آسمان جلو قاچاق را بگيرند
توجه داشته باشيد كه مردم، آقای رييس‌جمهور را انتخاب كرده‌اند و رييس‌جمهور وزرا را انتخاب مي‌كند اما چه كسی به آنها رای اعتماد داده است. فسادی كه در يك وزارت‌خانه وجود دارد مستقيما به شخص وزير برمي‌گردد. در اين صورت يا وزير آدم ضعيفی است يا در كار او اشكالی هست و از اين دو نكته خارج نيست. خوب، چه كسی بايد جلو قاچاق را بگيرد يا اشتغال ايجاد كند. آيا اشتغال با حرف ايجاد مي‌شود. خوب، نمايندگان چه كرده‌اند و شما چه اندازه ديده‌ايد كه فرياد اينها بلند شود. اين همه روزنامه‌ها درباره‌ی پرونده‌هاي اقتصادی مي‌نويسند، كدام اينها به صورت مرتب درباره‌ی عدم رسيدگی به پروندها به رييس قوه قضاييه تذكر داده اند و فرضا گفته‌اند آقای رييس قوه، ده نفر قاضی توانمند و لايق را برای رسيدگی به پرونده های مفاسد برگزين و پرونده ديگری به آنها ارجاع نشود تا سريع و دقيق و طبق قانون، برخورد كنند و اجازه ندهند سرنخ پاره شود

در حال حاضر از نظر درونی روشن است كه درگير بگو مگوها و اختلافات و حملات جناحی هستيم. اينها تابع برنامه های حساب شده است. زمانی در اول انقلاب به هركس كه دم از حق مي‌زد، مي‌گفتند راست و خود را چپ مي‌دانستند. چپ هم علت داشت. برای اين‌كه در آن روز شوروی فروپاشی نشده بود و آن‌چه به ذهن مردم كل كشورهای جهان سوم و حتی در اروپا و غرب القا مي‌شد، اين بود كه كمونيسم دنبال جلوگيری از بهره‌برداري‌هاي مادی است، ثروت و اقتصاد متعلق به دولت است و همه از يك تساوي برخوردارند. چپ نمايی برای اين بود كه مردم را تحت تاثير آن القائات قرار بدهند و افكار عمومی را جلب كنند. اين تقسيم‌بندی ها واقعيت ندارد
امروز هم مي‌گويند محافظه‌كار ولي نسبت خشونت مي‌دهند . در حاليكه محافظه‌كار يعنی كسی كه سعی دارد آهسته بيايد و آهسته برود، ملاحظه‌ي ديگران را دارد و حاضر نيست صريح و روشن و قاطع با يك مساله برخورد داشته باشد. همين ها مي‌گفتند راست.آن روز ما در مجلس و دولت و روزنامه‌ها (كيهان و اطلاعات) و راديو تلويزيون، القائات به جامعه را مي‌ديديم كه جو به گونه‌اي بود كه هيچ‌كس جرات نمي‌كرد به سمت سرمايه‌گذاری در توليد برود. نتيجه‌ي آن فشل اقتصاد امروز مملكت است
الان راست و چپ، مساله نيست؛ زيرا اصلاح‌طلب و محافظه‌كار مطرح هستند. آنها كه در حال حاضر در راس كشورهای وابسته به غرب هستند هيچ‌كدام‌شان از بيرون نيامده‌اند. حسنی مبارك، بچه‌ی آمريكايی نيست؛ بچه‌ی مصر است رضاخان هم در ايران بچه‌ی انگليس نبود؛ بچه‌ی آلاشت ‌سوادكوه بود. اسمش هم رضا بود اما يك آدم ديكتاتور قدرت‌طلبی بود كه برای رسيدن به قدرت، حاضر بود هر نوع امتيازی به بيگانه بدهد و هر نوع ضربه‌ای به كشور خود بزند اين امر اختصاص به ما ندارد. آن‌چه را كه قدرت‌های پيشرفته‌ي صنعتی و قدرت‌های بزرگ جهانی در كشورهای جهان سوم استفاده مي‌كنند، روحيات قدرت‌طلبی و ذلت‌پذيری عناصر قدرت‌طلبی است كه به خاطر رسيدن به قدرت و شهوت و ثروت، حاضرند هستی ملت‌شان را معامله كنند. طبيعی است كه اگر اين‌ها روزی موفق شوند (كه انشاءالله ملت ما اين اجازه را به آنها نخواهد داد) فلان آمريكايی برای اداره‌ی كشور نخواهد آمد. زيرا ملت او را تحمل نخواهند كرد. آن فرد را ايرانی با نامی مسلمان انتخاب مي‌كنند كه ممكن است با توجه به جو روز، محاسنی بلندتر از بنده و چند انگشتر در دستش داشته باشد و چند آيه‌ی قرآن و حديث هم بداند تا زمينه‌ي پذيرش در مردم برايش وجود داشته باشد
الان كسانی كه از حميت ملی برخوردارند و اعتقادی دارند بايد تمام توان خود را در جهت حل مشكلات مردم به كار گيرند. آمريكا تنها مي‌تواند از مشكلات درونی كشور ما بهره‌برداری كند... ما از اول انقلاب شاهد مشكلات اقتصادی بوده‌ايم اما كمتر به علل اين مشكلات توجه شده است. شايد سال 60 در شرايطی كه برخی تمام توان و تلاش خود را به كار گرفته بودند تا همه چيز را دولتی كنند و راه توليد را در مملكت ببندند، به محضر امام(ره) رسيدم و به ايشان گفتم اگر حضرت‌عالي مصلحت مي‌دانيد از ولايت خود استفاده كنيد و بگوييد هركس كه تا رقمی مثلا 5 ميليون ثروت داشته باشد مي‌تواند كار و كاسبی كند زيرا جوی در مملكت حاكم شده است كه اگر كشاورزی از فلان روستا به شهر بيايد و كارگری كند، به او مي‌گويند محروم و مستضعف و از او حمايت مي‌كنند ولی اگر به روستای خود برگردد و روي زمين خود بيل بزند راه را بر او دشوار مي‌كنند در آن زمان من نماينده‌ی مجلس بودم. شورای نگهبان با مديريت آن زمان در راستای گرفتن كارخانجات از مردم مخالف بود ولی در مجلس، عليه شورای نگهبان، جنجال مي‌كردند كه طرفدار سرمايه‌دار و طرفدار بازار است. در صورتی كه شورای نگهبان مخالف عمل خلاف شرع بود
آقای حسنی مبارك هم نمي‌گويد من به ملتم خيانت مي‌كنم. پسر شاه حسين اردنی هم نمي‌گويد به ملتم خيانت مي‌كنم. محمدرضا هم نمي‌گفت به ملت خيانت مي‌كنم الان هم نخست‌وزير و رييس‌جمهور تركيه نمي‌گويد ما دست نشانده‌ي آمريكا هستيم. در لفظ همه بحث ملت و مليت و حمايت از مردم است

شما به اعمال و كردار و رفتار آدم‌ها نگاه كنيد... عملكرد افراد، ماهيت واقعی آنها را نشان مي‌دهد. برای حل مشكل گرانی مردم چه اقداماتي شده است؟ در ماه پنجم سال به سر مي‌بريم. از نظر شما آيا هر روز گرانی بيشتر نمي‌شود؟

مجلس، مسووليت وسيعی دارد و همان‌طور كه گفتم انتخاب وزرای شايسته ، يكی از اين وظايف است

بحث عمر و زيد و محافظه‌كار و اصلاح‌طلب و راست و چپ هم نيست. اما آيا شرافت و وجدان هر آدمي، حكم نمي‌كند كه بر اساس وظيفه‌ی خود عمل كند
مجلس به چه ميزان بر عملكردها نظارت داشته است و خيلی از مشكلات حل مي‌شود
رضاخان و آتاتورك آدم‌های بي‌لياقتي نبودند اما صداقت نداشتند و براي رسيدن به قدرت،‌ هر كاری مي‌كردند. خيلي‌ها ممكن است افراد خوش‌قلبي باشند و دلشان هم بخواهد كارها به بهترين وجه انجام شود ولی راهكار را بلد نباشند فكر نكنيد در دوران قاجاريه از آقامحمدخان تاناصرالدين شاه، بقيه صدر اعظم ها به جزء امير كبير همه خائن بوده‌اند.نه، صدراعظم‌ها مسلمان بودند اما فكر مي‌كنيد چرا اميركبير، شاخص شد. اين امر فقط به لحاظ لياقت او بود. هميشه در جامعه انسان‌های صادق و لايق هستند اما به لحاظ تجربه‌ی 24 سال اخير، انسان‌هاي صادق و لايق به‌خصوص اين‌كه اگر بر اساس اعتقاداتشان نخواهند كار خلاف كنند، هميشه حذف شدني‌اند. زيرا حداقل آن است كه توصيه‌كنندگان خوش‌نيت هم ناراحت مي‌شوند. هركسی كه بخواهد حق را حاكم كند، مخالفينی خواهد داشت

ی