منيرو روانيپور
: اگر چيزی را نبينم و هيچ تعهدی
نداشته باشم، دستكم تعهد انسانی
دارم |
جلسه
نقد و بررسی آثار منيرو روانيپور
ـ داستاننويس ـ روز گذشته در
تالار سورهی اصفهان برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاري
دانشجويان ايران (ايسنا)، روانيپور
در اين برنامه كه به دعوت انجمن
داستاننويسان جوان استان اصفهان
برگزار شده بود، اظهار داشت:
اميدوارم كه روزی بتوانم، بدون
سانسور شخصی داستانهايم را
بنويسم و زندگينامهی خود را آن
گونه كه دوست دارم، به رشتهي
تحرير درآورم البته من از سانسور
بيرونی حرف نميزنم، بلكه منظور
من، سانسور شخصی است؛ چون ما در
فرهنگی بزرگ شدهايم كه وقتی به
دنيا ميآييم، ياد ميگيريم
مسائل را پنهان و سانسور كنيم
وی كه دربارهی اثر آخر خود ـ زن
فرودگاه فرانكفورت ـ توضيح ميداد
افزود: اين كتاب، كشف روانشناختي
زنان ايرانی و تيپ روشنفكری است كه
كتابخوان هستند و جزو روشنفكران
زمان خود به حساب ميآيند؛ اما
هنوز از مادر و مادربزرگهايشان
جدا نشدهاند طبيعی است كه اين،
جزو سنت ما است و من نميتوانم آن
را با معجزه درست كنم اما به هر
حال، وظايفی هم داريم و عقيده دارم
كه ما آرام آرام خيلی از مسائل را
تغيير ميدهيم
روانيپور در برابر انتقادی كه
خاطرهنويسی در كتاب آخرش را مورد
توجه قرار ميداد، اظهار داشت:
شايد من خودخواهی كردهام؛ ولي
گمان كردم كه آيا پس از 20 سال
نوشتن، مردم تحمل نميكنند كه من
يكی دو خاطره هم در كتابهايم
بنويسم؟ بايد بگويم خيلی دلم
سوخته بود كه استادم هوشنگ
گلشيري، به آن صورت از بين رفت و
كلافه بودم و فكر ميكردم بالاخره
چه ايرادی دارد كه بعد از 20 سال يك
خاطره هم تعريف كنم البته قبول
دارم كه در ميان آن، از خاطرهنويسي
جدا شدهام و به قصه پرداختهام؛
ولی اين همه آدم در اين مملكت كار
خلاف انجام ميدهند و من تنها دو
صفحه خاطره نوشتهام؛ مرا ببخشيد
وی هم چنين بيان داشت: هنوز يك
پرسش برای من بدون پاسخ است كه: ما
چه كسی و چه كاره هستيم؟ چگونه
است به عنوان مسافرخانه از
كشورمان استفاده ميكنيم؛ اما
بسياری قصد دارند تا به آن سوی مرز
و كشورهای ديگر مهاجرت كنند؟
البته اين از قديمالايام بوده
است نسخههای قديمی شاهنامه را
چه كسی به بيگانگان داده و اگر اين
جا ميبودند خراب نميشدند؟ يا
ستونهای تخت جمشيد و قصرهاي
هخامنشيان را چه كسی در موزهي
لوور قرار داده و اگر اين جا ميبودند
از بين نميرفتند؟ اين پرسشها
مرا اذيت ميكنند؛ ولی اگر ما روي
بالش خود نخوابيم، ما را به بيرون
از كشورشان پرت ميكنند بنابراين
به نظرم از همان اول بهتر است در
چادر پلاسيده و تكهپارهي
خودمان زندگی كنيم؛ حرمت آن را
حفظ نماييم من در پاريس ديدهام
كه برخی از ايرانيان چگونه خودزني
و به فرهنگ و سنتها توهين ميكنند
اين نويسندهی معاصر افزود: من از
خاطرهنويسی شروع كردم و نميتوانستم
ننويسم من برای دل خودم مينويسم
و وقتی نمينويسم، افسرده ميشوم،
به تواناييهای خود شك ميكنم و
دنيا در نظرم بيهوده و بی هدف است
روانيپور در ادامه گفت: از خلق
چنين شخصيتهايی در داستانهاي
خود راضی هستم و نزديكی شديدی را
به آنان حس ميكنم برخی از آنان
قصهی كودكی من هستند و برخی را آن
قدر دوست داشتهام كه اجازهي
كارهای خلاف و دزدی را به آنان
ندادهام در صورتی كه بر اساس سير
منطقی داستان، اين شخصيتهايی را
طراحی كردهام
وی ادامه داد: من مدرنبازی در نميآورم
چون از ناخودآگاه خبر ندارم
روانيپور همچنين نسبت به انتقادهاي
مطرحشده در مورد نابودی چهرهي
زن ايرانی در آثار خود اظهار داشت:
من نه رنگ و لعاب به وقايع ميدهم،
نه شعار شما صفحهی حوادث را
بخوانيد تا بدانيد كه چقدر از اين
زنان خودسوزی ميكنند مثلا برويد
و ببينيد كه در خرمآباد چند نفر
سالانه خودسوزی ميكنند آيا آنان
داستانهای مرا خواندهاند؟
برويد و تحقيق كنيد كه ما چند زن
معتاد و زندانی داريم؛ آيا داستانهاي
مرا مطالعه كردهاند كه به اين
روز افتادهاند؟ من نويسنده اگر
چيزی را نبينم و هيچ تعهدی نداشته
باشم، دستكم تعهد انسانی دارم كه
دربارهی ”كنيزو” بنويسم
وی گفت: اگر واقعيتها را نبينيم،
مانند كبك سرمان را در برف فرو
بردهايم واقعيت، آن است كه
همزمان با آن كه چندين دختر دانشجو
در دانشگاهها داريم، مسائل و
مشكلات ديگر هم داريم كه من هر دو
را ميبينم ما زن فيلمساز بسيار
داريم نسبت به كشورهای آسيايی و
آفريقايی و حتا اروپايي، آمار آنها
بالا است؛ ولی خيلی از اتفاقها
برای زنان كارگردان و فيلمساز ما
به وجود ميآيد كه نميتوانم
چشمم را بر روی آن ببندم
|
|
|